وقت است که ساقی سرِ می بگشاید مطرب ره چنگ و دم نی بگشاید تاروی چو خورشیدِ تو نَبْوَد به صبوح کارم به کلیدِ صبح کی بگشاید #عطار #حدیث_دل 🍁

#عطار بر بساطی که عشق حاکم اوست جان ببازند و پاک‌باز آیند گاه چون صبح بر جهان خندند گاه چون شمع در گداز آیند #حدیث_دل 🍁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌  

هم شورشِ آفاقی و هم فتنهٔ ایام #فروغی_بسطامی پیش رخسارت کسی بَر لب نیارد نامِ صبح #رهی_معیری برخاست شوری در جهان، از زلفِ شورانگیزِ تو #عطار #حدیث_دل🍁

༄࿇═══┅─ تنه‌ای‌ بر‌ در‌ این‌ خانه‌ی‌ تنها‌ زد‌ و‌ رفت... #هوشنگ_ابتهاج مرا مهرِ سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد #حافظ چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست.. #عطار #_مولانا_جان دلا نَزدِ کسی بنشین که او از دل خبر دارد ! #_حافظ عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده ! #حدیث_دل 🍁

بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل جان و دل من تویی ای دل و ای جان من هست دل عاشقت منتظر یک نظر تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من #عطار #حدیث_دل 🍁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

#ای در میان جانم و ؛ جان از تو بی خبر وز تو جهان پر است و ؛ جهان از تو بی خبر ! #عطار #حدیث_دل 🍁

ای چون من صد بنده و چاکر ترا تا بکی باشم چنین غم خور ترا من چنین دور از وصال روی تو باغبان شب تا سحر در بر ترا ای مسلمان بر من مسکین ببخش تا نگوید هیچکس کافر ترا #عطار #حدیث_دل 🍁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

♡ نامهٔ عشٖقت بخواندم عاشق دردت شدم حلقهٔ زلفت بـدیـدم حلقه در گوش آمدم #عطار #حدیث_دل 🍁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

🍃 و گفت: محبت آن بُوَد که خویش را جمله به محبوب خویش بخشی و تو را هیچ بازنماند از تو... #عطار #حدیث_دل 🍁

می کشم دردِ دلی بـی تو که مجنون نکشید می‌کنَم کوهِ غمی بی تو که فرهاد نکند #جامی به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو کنون عاجز فرو ماندم رهی دیگر نمی‌دانم #عطار اگر با جمله خویشانم چو تو دوری پریشانم مبادا ای خدا کس را بدین غایت پریشانی #مولانا #حدیث_دل 🍁

♡ تا در تو نظر کردم ، رسوای جهان گشتم... #عطار #حدیث_دل 🍁 𝄞‌ུྃ჻❁࿐ྀུ༅ ‌‌

گفتند: چه می‌کُنی؟ گفت: دنیا‌ را پوزخند می‌کنم. گفتند: چگونه؟ گفت: نانِ این جهان می‌خورم و کارِ آن جهان می‌کنم! |#عطار ، تذکرة الاولیاء| #حدیث_دل 🍁

° تا بر تو نظر ڪردم، رسواے جهان ڪَشتم آرے، همه رسوایی اول ز نظر خیزد #عطار #حدیث_دل🍁

مرا و عشق تو گیتی به یک شکم زاده‌ست دو روح در بدنی چون دو مغز در یک پوست هر آنچه بر سر آزادگان رود زیباست علی‌الخصوص که از دست یار زیباخوست #سعـدی چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست چون بمردم ز اشتیاقت مرده را ماتم رواست من کیم یک شبنم از دریای بی‌پایان تو گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست #عطار هر لحظه مزن در ، که در این خانه کسی نیست بیهوده مکن ناله ، که فریاد رسی نیست شهری که شه و شحنه و شیخش همه مستند شاهد شکند شیشه که بیم عسسی نیست #فرخی_یزدی #حدیث_دل 🍁

تا من تو را بدیدم دیگر جهان ندیدم گم شد جهان ز چشمم تا در جهان نشستی...❤️ #عطار #حدیث_دل 🍁

تو بڪَو دل ڪه به آهنڪَ دلت ساز ڪنم  تو بڪَو عشق ڪه مـن عــاشقی آغـاز ڪنم تو بڪَو راز ڪه من بشڪنم این قفل سڪوت سرصحبت به تــو اے محــرم دل بــاز ڪنم #عطار #حدیث_دل 🍁

تا بر تو نظر کردم رسوای جهان گشتم ، آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد #عطار #حدیث_دل 🍁

✍🏻#عطار _نیشابوری «دلم از کار جهان گرفته است. آمده‌ام تا مرا بخواهی. که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد، اِلّا به تو.» #حدیث_دل 🍁

جهان از باد نوروزی جوان شد/ زهی زیبا که این ساعت جهان شد شمال صبحدم مشکین نفس گشت/ صبای گرم رو عنبرفشان شد تو گویی آب خضر و آب کوثر/ ز هر سوی چمن جویی روان شد #عطار #حدیث_دل 🍁

هر درد را که می‌نگری هست چاره‌ای ، دردِ محبت است که درمان‌پذیر نیست ! #وحشی_بافقی‌ ‌‌‌𝄠💕‍🍃 مگرم سر برود تا برود سودایت #سعدی Ｃ᭄‌᭄─═༅✵ کجایی ای دل و جانم؟ مگر که در دل و جانی؟ #عطار Ｃ᭄‌᭄─═༅✵ #حدیث_دل 🍁

و گفت: اگر دوزخ را به من بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم از بهر آنکه عشق خود، او را صد بار سوخته است ... 📕 #تذکرة_الاولیا ✍🏻 #عطار #حدیث_دل 🍁

ای در سرم سودایِ‌تو جان و دلم شیدای تو گردون به زیرِ پایِ تو چون خاکِ رَه خوار آمده #عطار #حدیث_دل 🍁

‍      «تا بر تو نظر کردم رسوای جهان گشتم ،          آری همه رسوایی اول ز نظر خیزد » #عطار #حدیث_دل 🍁

ای عزیز من! پندار که همه‌ی جهان آنِ تست و هر که در وجود است تو را سجود می‌کنند و هزار سال عُمرت بود... آنگه چه و آخر چه؟ "رساله عینیه خواجه احمد غزالی " (در گردِ جهان دویدنت فایده نیست گردِ سر و پای خویش میباید رفت ) #عطار #حدیث_دل 🍁

صبح را خنده صواب آید صواب ڪو درون سینہ دارد آفتاب آفتابی هر ڪہ را در جان بود ڪَر بخندد همچو صبح آسان بود #عطار #حدیث_دل 🍁