. خنده می بینی ولی ؛ از گریه ی دل غافلی... خانه ی ما ؛ از درون ابر است و بیرون آفتاب... #صائب_تبریزی #حدیث_‌دل ❄️

مُدام وَرق میزنم خَط میکشم ، علامَت میگذارم ، بگذریم ، بگو امروز تا کُدام صَفحھ برایت بِمیرم ... #مریم_قهرمانلو #حدیث_‌دل ❄️

#خلاقیت 💫ایده های ناب🎈 #حدیث_‌دل ❄️

ما بى تو خسته ایم تو بی ما چگونه ایی... #مولوى #حدیث_‌دل ❄️

تو آن یک نفری که من سال ها از بودنش می‌گویم، یکنفر بود... تو همانی! آن... #صابر_ابر #حدیث_‌دل ❄️

واردِ فصلِ من شديم جانم فصلى که تا چشم باز کردم، همه چيز نه سياه بود،نه رنگی! سپيدِ سپيد بود...فصلِ تو گذشت!!! نشد در پاييزِ تو دل ببنديم بيا و فصلِ مرا امتحان کن... باش،،تا با بودنمان، زمين و زمان را سپيد کنيم.... #علی_قاضی_نظام #حدیث_‌دل ❄️

شب فرو می‌افتاد به درون آمدم و پنجره‌ها را بستم باد با شاخه درآویخته بود..! من در این خانه تنها....تنها...غمِ عالم به دلم ریخته بود… #هوشنگ_ابتهاج #حدیث_‌دل ❄️

تمام مسیر صبح تا آفتاب را باشکوفه های "دوستت دارم" پوشانده ام چشمانت را که‌ باز کنی پرستوی سرگردان آغوشم به سویت کوچ می کند و میان آغوش تو صبح آغاز می شود! #مهناز_حسینی 🌸☘صبحتون بخیر و شادی دوستان 🌸☘ #حدیث_‌دل ❄️

وخدا خواست ک یک عمر نبیند، یعقوب شهر بی یار مگر ارزش‌ دیدن دارد #شهریار #حدیث_‌دل ❄️

سلام من به تو کز دیدن تو محرومم گرفته حال و هوایم، نوشته ام خوبم ! دلم برای تو تنگ است هوای غم دارم تو را برای نمردن, چقدر کم دارم گرفته پنجرها را هوای شیدایی تو کی برای همیشه دوباره می آیی تمام سهم من از تو فقط سرابی بود شبیه خاطره ای تلخ، شبیه خوابی بود اگر چه روی کتابم نوشته ای قهرم برای دیدن رویت خراب این شهرم غزل برای تو گفتم دلم سبکتر شد صدای سرفهء قلبم دوباره بهتر شد سلام من به تو کز دیدن تو بی تابم نگاه صورت ماهت نشسته در قابم #نامی #حدیث_‌دل ❄️

#بیکلام #حدیث_‌دل ❄️

🎙شعر خوانی احساسی استاد #شهریار پیشنهاد دانلود #دکلمه ....................... پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز با همان شور و نوا دارد شبانی می کند گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان با همین نخوت که دارد آسمانی می کند سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی می کند با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می رسد با من خزانی می کند طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان دفتر دوران ما هم بایگانی می کند "شهریارا" گو دل از ما مهربانان نشکنید ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند #حدیث_‌دل ❄️