تا تو رفتی من دگر خوش نیستم... #حضرت_مولانا دیدمش از یاد بردم گفته های خویش را... #اخوان_ثالث گفتمش: در دل و جانی تو بگو من چه کنم؟! #حضرت_مولانا هر نگاهی مَحرمِ رنگِ لطیفِ عشق نیست #صائب در غَریبی و فراق و غمِ دِل پیر شدم #حافظ #حدیث_دل 🍁

#حضرت_مولانا مرگِ خود می بینم و رویت نمی بینم هنوز #رهی_معیری ای غم از همنفسی تو ملالم بگرفت... #حضرت_سعدی شوقِ دیدارِ تو لبریز شد از جامِ وجودم... #فریدون_مشیری #حدیث_دل 🍁

سیمرغ کوه قاف رسیدن گرفت باز مرغ دلم ز سینه پریدن گرفت باز چشمی که غرقه بود به خون در شب فراق آن چشم روی صبح به دیدن گرفت باز #حضرت_مولانا #حدیث_دل 🍁

چون می روی بی‌من مرو ای جان جان بی‌تن مرو وز چشم من بیرون مشو ای مشعله تابان من #حضرت_مولانا #حدیث_دل 🍁

ای در دل من میل و تمنا همه تو واندر سر من مایهٔ سودا همه تو هرچند بروی کار در مینگرم امروز همه توئی و فردا همه تو #حضرت_مولانا #حدیث_دل 🍁

هیچ نندیشم به جز دلخواه تو #حضرت_مولانا #حــــدیـث_دل 🍁

صبح است و صبا مشک فشان می‌گذرد دریاب که از کوی فلان می‌گذرد برخیز چه خسبی که جهان می‌گذرد بوئی بستان که کاروان می‌گذرد #حضرت_مولانا #حدیث_دل🍁

اگر دردِ مرا درمان فرستی وگر کِشتِ مرا باران فرستی وگر ساقیِ جانِ عاشقان را میانِ حلقۀ مستان فرستی همه ذرّاتِ عالم زنده گردد چو جانم را برِ جانان فرستی #حضرت_مولانا #حدیث_دل 🍁

سوگند به تو کز همه هستی تو جدا در گوشه ای از جان و دل و یاد منی #حضرت_مولانا‏ #حدیث_دل 🍁

کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد #حضرت_مولانا مرا هم جان تویی، هم زندگانی #عبید_زاکانی دل فدایِ تو، چون تویی دلبر #هاتف_اصفهانی آن دم که باتو باشم، محنت و غم سرآيد #رهی_معیری #حدیث_دل 🍁

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید شبرا چه گنه حدیث ما بود دراز #حضرت_مولانا #حدیث_دل 🌺🍃

اندر طلبِ دوست همی‌‌ بشتابم عمرم به کران رسید و من در خوابم گیرم که وصال دوست در خواهم ‌یافت این عمرِ گذشته را کجا دریابم؟ #حضرت_مولانا #حدیث_دل 🌼🍃🌸🍃🌺🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌