eitaa logo
[ حدیث دل ]
6.1هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
4.8هزار ویدیو
186 فایل
ایدی تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
تنم میلرزید دلم بیشتر گفتم لابد بیش از حد زیر باران مانده ام به شومینه پناه بردم گرم شدم اما بازهم تنم میلرزید باز هم دلم بیشتر تغییر دما بهانه بود من به چشمانت فکر میکردم و تنم میلرزید و دلم بیشتر 🎈
صبح بخیر گفتن ات همچون بویِ آتشِ دمِ صبح شوقِ نفس کشیدن میدهد #علی_سلطانی #حدیث_دل ❄️
[ حدیث دل ]
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی.... #سعدی #مخاطب_خاصم ♥
تمام روزهای پایانی سال شبیه غروب جمعه هستند آدم نمی‌داند دلتنگ است یا منتظر.... 🍃🌸
[ حدیث دل ]
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی.... #سعدی #مخاطب_خاصم ♥
از جشن چهارشنبه سوری فقط همین نصیبم شده است که زل بزنم به آسمان و خدا خدا کنم بالن آرزوهایت روی بام خانه ی ما فرود بیاید! 🍃🌸
تمام روزهای پایانی سال شبیه غروب جمعه هستند آدم نمی‌داند دلتنگ است یا منتظر.... 🌸🍃
[ حدیث دل ]
قَسَـم بـه عِشــق که‌هیچ به دِل نِشسته‌ای ز ِ دِل نَخواهَـد رفت ! #مریم_قهرمانلو #حدیث_دل
♥️ هر سالی که می‌گذرد تکه ای از ما در آن سال جا می‌ماند تو را نمی‌دانم اما من در سالی که گذشت مثل تکه های یک پازل به هم ریختم و در این واپسین لحظات هر چه جستجو می‌کنم نمی‌دانم کدام تکه ام در کدام لحظه جا مانده! که اینگونه سردرگم و دلتنگ به سر می‌برم 🍃🌸
[ حدیث دل ]
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی.... #سعدی #مخاطب_خاصم ♥
💔 دلتنگی یک شب هایی را هیچ خیابانی گردن نمی گیرد .. تاریکی یک شب هایی را هیچ مهتابی روشن نمی کند .. گرد و غبار یک شب هایی را هیچ بارانی شستشو نمی دهد .. و تمام این شب ها را نبودن تو رقم می زند ... 🌸🍃🦋
جمعه برای من تمام لحظاتی ست که از تو بی خبرم ... 🦋
در هواے گرم این روزها فکر کردن بہ تو |🍃 نسیم خنکے ستـ کہ . .‌ . دنیایم را نوازش مےدهد ... -روایت دست ها 🦋
[ حدیث دل ]
شب که میشه همه ی فکر و خیالا یه ارتش میشن منم که تنها... #ارتش‌یه‌نفره #حدیث_دل🍂 02:02♥️
یک شب هایی هم هست دستت به قلم نمیرود! اسم این شب ها را گذاشته ام... شبی که واژه سرگردان است.....! باید تو باشی... بنشینی روبه روی ام..! خیره شوی به من! تا بنویسم طرز نگاه کردنت را! تا این واژه های سرگردان کمی آرام بگیرند!! میشود کمی هم لبخند بزنی؟! گناه دارند کلمات بیچاره!! بس که از نبودنت نوشتمشان رنگ باخته اند... میخواهم با قلم و کاغذ مست کنم! با واژه ها سماع کنم!! فقط مانده ام با چشمانت چه کنم..؟ میشود چشمانت انتشارات نوشته هایم باشند...؟ و در صفحه اول بنویسم تقدیم به عطر تنت.....؟ میشود....؟ میخواهم از آمدن بنویسم.... از ماندن.... از بودن... میشود بیایی و بمانی و نروی؟ 🍂 02:02♥️
این عادتِ آدمی ست که وقتی صبح از خواب بیدار میشود ذهنش را مرور میکند تا بهانه ای برای کَندن از رخت خواب گیرش بیاید! بهانه ای که حالش را خوب کند بهانه ای که یک موتور محرک باشد برای ادامه ی زندگی... این بهانه میتواند یک نزدیک باشد یک موفقیت شغلی یا خیلی جامع تر یک نفر که دوستش دارد... 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر آنسویِ  پنجره نشسته‌ای و صدای باران قرارِ دلت را ربوده رختِ پاییزی‌ات را به تن کن و ذوق دلت را قدم بزن هیچ معلوم نیست دوباره پاییز باشد دوباره تو باشی دوباره قرار دلت به بارانی بی‌قرار شود... 🍁