.
من مدتیست ابر بهارم برای تو
باید ولم کنند ببارم برای تو
این روزها ، پر از هیجان تغزلم
چیزی به جز ترانه ندارم برای تو
جان من است و جان تو امروز ، حاضرم
این را به پای آن بگذارم برای تو
از حدّ دوست دارمت اعداد عاجزند
اصلاً نمیشود بشمارم برای تو
این شهر در کشاکش کوه و کویر و دشت ،
دریا نداشت دل بسپارم برای تو
من ماهیام ، تو آب ! تو ماهی ، من آفتاب
یاری برای من ، تو و یارم ، برای تو
با آن صدای ناز برایم غزل بخوان
تا وقت مرگ ، حوصله دارم برای تو...
#مهدی_فرجی
─┅─═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═─┅─
من همان پنجرهٔ رو به خیابان بودم
که شبی بسته شد و رو به کسی باز نشد...
#مهدی_فرجی
🍃🌸
چشم وا کردم و ديدم خبر از رويا نيست
هيچکس اينهمه اندازهی من تنها نيست
بیتو اين خانه چه سلول بزرگی شدهاست
که دگر روشنی از پنجرهاش پيدا نيست
مرگ، آن قسمت دوری که به ما نزديک است
عشق، اين فرصت نزديک که دور از ما نيست
چشم در چشم من انداختهای، میدانی
چهرهای مثل تو در آينهها زيبا نيست
هيچ ديوانهای آنقدر که من هستم نيست
چون که اينگونه شبيه تو کسی شيدا نيست
مردمِ سر به هوا را چه به روشنبينی!؟
ماه را روی زمين ديدهام؛ آن بالا نيست...
#مهدی_فرجی
─┅─═ঊঈ🌺🌺🌺ঊঈ═─┅─
من و تو مثل دوتا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم،
کاش تو دریا بشوی
#مهدی_فرجی
#حدیث_دل🍂
غریب و دربدری، در بهدر چه میخواهی؟
همیشه در سفری، از سفر چه میخواهی؟
تو لیلیاندُه و شیرینغمی بگو در عشق
از این جنوندلِ فرهادسَر چه میخواهی؟
به من نگو چه خبر!؟ سر به سر همه خبرم
جز این که عاشقم از من خبر چه میخواهی؟
مبین که دست من از مال این جهان خالیست
دلم پر است از این بیشتر چه میخواهی؟
به شهریاریِ بعضی نه، من که درویشم
ولی پر از غزلم از تو هرچه میخواهی
کدام لحظه بدون تو زندگی کردم؟
غمِ قشنگ من از چشمِ تر چه میخواهی؟
به میلهی قفس سینهام مکوب مکوب
دل ای پرندهی آسیمهسر! چه میخواهی؟
#مهدی_فرجی
#حدیث_دل ❄️
پَناه میبرم از بغض در گلو مانده
به دشت دامن گلدار مادرم گاهی
#مهدی_فرجی
#حدیث_دل 🌸🍃
حرف را مى شود
از حنجره بلعيد و نگفت
واى اگر چشم بخواند غم ناپيدا را...
#مهدی_فرجی
#حدیث_دل 🌸🍃