eitaa logo
حدیث سهر
1.7هزار دنبال‌کننده
158 عکس
20 ویدیو
1 فایل
🔰 کانال رسمی استاد حسن رمضانی در پیام‌رسان ایتا 🔰 نکات ناب و خاطرات شنیدنی از عارفان، حکیمان و اندیشمندان در بیان استاد حسن رمضانی 🇵🇸 ارتباط، پیشنهاد و انتقاد: @Mostafaramazani ❗️نشر مطالب کانال، همراه با ذکر منبع اشکالی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 جهت خرید کتاب و به آیدی @ehsann110 پیام دهید. 📬 ارسال به سراسر کشور همراه با ارسال رایگان برای مشتریان شهر مقدس قم حدیث سهر: ۱۵۰ هزار تومان عرفان علامه طباطبائی: ۸۰ هزار تومان حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 دو شخصیت شاخص 🔹استاد حسن رمضانی: بـه یـاد دارم اوایـل پیـروزی انقـلاب که امـام خمینـی از تهـران به قـم آمدند و بـرای بـار دوم هنـوز بـه تهـران منتقـل نشـده بودنـد، در آن ملاقاتـی که حـوزه علمیـه مشـهد با امام داشـت، دو شـخصیت بزرگ و شـاخص حوزه علمیه مشهد یعنی حضرت آیت الله مروارید و آیت ّ اللـه میرزا جوادآقـای تهرانـی، حوزه مشهد را همراهی می کردنـد. حضرت امام عنایـت ویـژه ای بـه ایـن دو بزرگوار داشـتند، سـه صندلی در جایـگاه گذاشـته بودند، یکـی بـرای حضـرت امـام و دو تا بـرای ایـن دو بزرگوار. در آن جلسـه حضـرت امـام وقتـی می خواسـتند سـخنرانی کننـد، بلند شـدند و ایسـتادند. آقـای مروارید نشسـته بودند، اما جنـاب میرزاجوادآقای تهرانی بلند شـده و ایسـتاده بودنـد و تکیـه بـر عصـا و بـا آن قـد خمیـده، سرشـان را بـا حالتـی خـاص بـالا گرفتـه بودنـد و بـه قد و قامـت امـام می نگریسـتند و یکسـره اشـک می ریختند. دو سـه بار امـام بـه ایشـان فرمودنـد: بفرماییـد بنشـینید. امـا ایشـان اصـلا متوجه نشـدند و همینطـور محـو امـام بودنـد و اشـک می ریختنـد. امـام کـه متوجـه حـال ایشـان شـدند، فوری دستشـان را روی شانه ایشـان گذاشتند و ایشـان را روی صندلی نشـاندند. در آن جلسـه و دیـدار، عنایتـی کـه جنـاب امام نسـبت بـه ایـن دو بزرگوار داشـتند، نشـانگر ایـن بـود که چقـدر بـرای ایـن دو شـخصیت احتـرام قائل اند. (حدیث سهر، ص۳۸۶) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 گوشمالی حاج ملاهادی سبزواری 🔹استاد حسن رمضانی: اسـتاد حسـن زاده می فرمودنـد: موقعـی کـه مـا شـرح منظومـه را تدریـس می کردیـم، گه گاهـی سربه سـر مرحـوم حاج ملاهادی سـبزواری می گذاشـتیم و از نظـر شـعر و نظـم بـه ایشـان اشـکال می کردیـم کـه اینطـوری اگـر باشـد بهتـر اسـت و این گونه خوب نیسـت. مثلا وزن شـعر درسـت نیسـت، سـکت دارد و ابیات و اشـعار ایشـان را اصـلاح میکردیـم. دلمـان هـم خـوش بـود کـه داریـم بـا جناب حاجـی کشـتی می گیریـم. تـا اینکـه شـبی ایشـان بـه خـواب مـا آمـد و معلـوم بـود از دسـت مـا ناراحـت اسـت. ایشـان گـوش مـن را کشـید و کشـید، اسـتاد حسـن زاده دستشـان را بردنـد سـمت گوششـان و فرمودند: آقا کشـید، کشـید. آنقدر شـدید و بد کشـید که گوشـم بـه درد آمـد و مـن از شـدت درد از خـواب بیـدار شـدم. وقتـی بیدار شـدم هنـوز هم گوشـم درد می کـرد! (معلـوم بـود کـه خیلی رابطـه نزدیک بـوده و خـواب واقعی بوده اسـت) بعـد از ایـن واقعـه با خـود گفتم با ایشـان نمی شـود شـوخی کرد؛ لـذا از نقد و ایـراد ابیات ایشـان دسـت برداشـتم! (حدیث سهر، ص۳۲۰) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ قسمت اوّل 🔹استاد حسن رمضانی: در تابستان سال ۱۳۶۷ که امام هنوز در قید حیات بودند، من برای تبلیغ و همچنین گذراندن تعطیلات تابستانی همراه با خانواده به زیرآبِ سواد کوهِ مازندران رفته بودم. یک روز بعد از ناهار و به هنگام مطالعه خوابم برد. در عالم رویا دیدم من به قم، منزل استاد حسن زاده آمده ام. وارد هال که شدم، برخلاف همیشه که درِ اتاق استاد پرده نداشت، این دفعه پرده داشت. من با خود گفتم: با وجود این پرده، خوب نیست سرزده وارد اتاق شوم. همینطور که حالت انتظار داشتم، بادی وزید و پرده کنار رفت، دیدم استاد حسن زاده رو به آسمان و پشت به زمین، طاقباز خوابیده اید. من که این حالت را از ایشان دیدم، با خود گفتم: بَه بَه! عجب حالت خوشی! حالت تلقی وحی! این طور بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) وحی نازل می شده است؛ یعنی: رو به آسمانِ ملکوت و پشت به زمینِ مُلک. بعد، هم سرفه ای کرده و یاالله گفتم تا وارد اتاق شوم، ایشان از درون اتاق ندایی سر دادند و فرمودند: شمایید حسین؟! گفتم: نه! من حسن هستم. فرمودند: آقا! شمایید! بفرمایید! من پس از این سخن وارد اتاق شدم، دیدم ایشان از آن حالت درآمده و نشسته اند. تا چشمشان به من افتاد، با انگشت سبابه به من اشاره کرده و فرمودند: آقا! بشارتی دارم برای شما! گفتم: بفرمایید! ایشان فقط و فقط این آیه را خواندند: «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»؛ سپس دستشان را در جیبشان کردند و از داخل جیب، کارتی شبیه این کارت های عروسی را به من دادند و بعد، از اتاق خارج شدند. من کارت را که باز کردم، دیدم ...
🔶 يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ قسمت دوم ... دیدم عکس سیدی کهنسال در سمت راست است و عکس سیدی جوان و یا میانسال در سمت چپ نقش بسته است و این کارت، با این کیفیت، بر این امر دلالت می کرد که این دو سید با هم پیوند کرده اند. فضای اتاق خیلی روشن نبود تا ببینم این سید پیر و آن جوان چه کسانی هستند. همین طور که به این تصاویر نگاه می کردم و متوجه نمی شدم که آن ها که هستند، دیدم دور تا دور این تصاویر، آیاتی از قرآن و همچنین روایاتی را به صورت ریز نوشته اند و این آیه ای هم که جناب استاد آن را تلاوت کردند، مدام در ذهن و گوشم خطور می کرد و خودش را این گونه نشان می داد. از خواب که بیدار شدم، فهمیدم این خواب، یک خواب معمولی و متعارف نیست و می خواهد چیزی را به من بگوید، ولی من آن را نمی فهمم. هرچه هم که فکر کردم چیزی را متوجه نشدم. فصل تابستان تمام شد و برگشتیم قم. فروردین و اردیبهشهت ۶۸ گذشت و خرداد ماه فرارسید و سپس ارتحال امام خمینی پیش آمد. روز ۱۴ خرداد بود که من پشت به دیوار، غمزده و با چشمانی اشک آلود نشسته بودم و منتظر بودم ببینم که مجلس خبرگان چه شخصی را به عنوان رهبری انقلاب انتخاب می کند. تا نام آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبری اعلام کردند، بدون مقدمه و فکر کردن، کأنّه من را برداشتند و پرتاب کردند به تابستان ۱۳۶۷، و گویا که من آن خواب را هم اکنون دارم مشاهده می کنم. و آن گاه بود که فهمیدم آن پیرمرد سید، حاج آقا روح الله است، آن سید میانسال هم جناب سید علی آقای خامنه ای است! و این دو با هم این گونه پیوند کرده اند و «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ». خداوند با ولایت سید علی آقا، نور خودش را بر ما تمام کرده است. لذا بلند شده و اشک هایم را پاک کردم و دلم شاد شد. و با خود گفتم: الحمدلله رب العالمین! ما از این بحران به راحتی عبور می کنیم. (حدیث سهر، ص۴۶۱) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 عرفان، تیغ دو لبه! 🔹استاد حسن رمضانی: [در دیداری که چند سال پیش با آیت الله سیستانی حفظه الله داشتیم]، ایشان فرمودند: عرفان، تیغ دو لبه است، یعنی: اگر این علم در مسیر اصلی خود قرار بگیرد آثار و برکات فوق العاده‌ای را به ارمغان می‌آورد ولی اگر خدای نکرده از مسیر اصلی منحرف شود و در اختیار افرادی قرار بگیرد که آن را وسیله‌ای برای دست اندازی به مناصب دنیوی قراردهند، موجب خسارت‌های فراوان و جبران ناپذیری خواهد شد. سپس گفتند: شما که در قم متصدی تدریس عرفان هستید، به شاگردانتان (به خودتان نمی‌گویم) توصیه کنید عرفان را با اهتمام به شریعت دنبال کنند و این دو را با هم داشته باشند. البته فرمایش ایشان حتما با توجه به عملکرد سوء بعضی از مدعیان عرفان بود و گرنه روشن است که عرفان اصیل، با شریعت کاملا گره خورده است. اصلاً عرفان اصیل اسلامی غیر از شریعت چیزی نیست. ولی چون برای برخی ازافراد شبهه‌هایی به وجود آمده، لازم بود چنین توصیه‌ای را هم بفرمایند. (حدیث سهر، ص۴۸۲) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 من آن ها را به عظمت می‌شناسم 🔹استاد حسن رمضانی: کسی از آیت الله شبیری زنجانی پرسیده بود: نظر شما نسبت به وحدت وجود چیست؟ آیا همانطوری است که برخی از آقایان می‌گویند مستلزم شرک و کفر و حلول و اتحاد است؟ ایشان کاملاً صاف فرموده بود: بعید می‌دانم آقایانی که قائل به وحدت وجود هستند این جور دیدی داشته باشند و بگویند که خداوند در اشیاء حلول کرده، یا با اشیاء یکی شده است، این طوری نیست؛ چون در بین آن ها افرادی هستند که من آن ها را به عظمت می‌شناسم و این اتهام‌ها به آن ها نمی‌چسبد؛ لذا ما که در این زمینه تخصص لازم را نداریم نباید «نفیا یا اثباتا» وارد بشویم! (حدیث سهر، ص۴۸۵) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 نزاع های بی فایده! 🔹استاد حسن رمضانی: روزی در محضـر حضـرت اسـتاد علامـه حسـن زاده آملـی (ره) قسـمتی از فرمایـش امام خمینی (قدس سره) را درباره [علم] اصول خواندم. ایشـان خیلی خوششـان آمـد. گفتند:ایشـان ایـن مطالـب را در کجا گفته انـد؟ گفتم: در کتـاب چهل حدیث. ایشـان فـورا قلـم برداشـتند و آدرس فرمایش امـام خمینی را یادداشـت کردند. و اما عبارت حضرت امام از این قرار است: «ایـن مفاهیـم عرضیـه و معانـی حرفیـه و نزاع هـای بی فایـده، کـه بسـیاری از آن بـه دیـن خـدا ارتباطـی نـدارد و از علوم هم حسـاب نمی شـود که اسـمش را بگذاری ثمـره علمیـه دارد، اینقـدر ابتهـاج و تکبـر ندارد. خدا شـاهد اسـت و کفی به شـهیدا کـه علـم اگر نتیجـه اش این ها باشـد و تـو را هدایت نکند و مفاسـد اخلاقـی و عملی را از تـو دور نکنـد، پسـت ترین شـغل ها از آن بهتر اسـت». (حدیث سهر، ص۴۸۸) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 این که خبر بدی نیست! 🔹استاد حسن رمضانی: یکی از خاطـرات بسـیار زیبـا و دلنشـین مرحـوم مهندسـی را کـه خـود ایشـان بـرای مـن نقـل کردنـد و شـاید هـم بـرای دیگـران نقـل کـرده باشـند، نقـل میکنـم.ایشـان زمانـی فرمودنـد: یـک پیکان داشـتم، مدلـش را هم گفـت که از خاطـرم رفته اسـت. پسـر بـزرگ مـن احمـد، ایـن را برداشـت و رفـت تهـران و برگشـت و بـه مـن گفـت: بابـا یـک خبر بد! گفتم: چیسـت؟ گفت: ماشـین را به سـرقت بردنـد! آن را در مکانـی پـارک کـرده بـودم، برگشـتم و دیدم نیسـت! این طـرف و آن طرف هـم تحقیق کـردم، بالأخـره تحقیقـات بـه جایی نرسـید. ایشـان فرمودنـد: به پسـرم گفتـم طـوری می گویی خبر بـد که آدم گمـان می کند دروغـی گفتـه شـده، غیبتـی شـده، نمـاز صبحـت قضـا شـده، چشـمت بـه نامحرم افتـاده اسـت، اینکـه تـو میگویـی باباجـان خبر بدی نیسـت. یـک مشـت آهن پاره در دسـت مـا بـود و بـا دراختیارداشـتن آن، چقـدر دردسـر داشـتیم؛ غصـه بنزیـن، لاسـتیک، غصـه روغـن و تعمیـر آن. خـوب حالا کـه در اختیـار دیگری قـرار گرفته، تمـام ایـن نگرانی هـا را بـا خودش بـه او منتقـل کرده اسـت. اینکه خبر بدی نیسـت! (حدیث سهر، ص ۵۰۹) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 الامام لا نظیر له! 🔹استاد حسن رمضانی: مرحوم آیت الله میرزا هاشم آملی بـه مناسـبتی اسـم آیت اللـه شـاه آبادی را آوردنـد و گفتنـد: آقـای شـاه آبادی در سـر منبـر صریحـا از رضاشـاه بـه رضـای گاوچـران تعبیـر می کـرد. مـن بـه ایشـان عـرض کـردم: پـس بگـو کـه امـام زیـر نظر چنین شـخصیتی تربیت شـده بـود که به شـاه خیلـی بی پیرایه می گفـت: محمدرضـا! ایشـان گفتنـد: نـه نـه! اشـتباه نکنیـد، آقـای شـاه آبادی در مسـائل سیاسـی و اجتماعـی تحـت تأثیـر امـام، آن روحیـه را پیدا کـرده بود، نـه این که امام تحـت تأثیر آقـای شـاه آبادی بـود. الامـام لا نظیـر لـه، امـام نظیـر نداشـت! (حدیث سهر، ص ۴۲۰) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 او به معنی واقعی کلمه روحانی است 🔹استاد حسن رمضانی: یادم هست یک شب شهید صیاد شیرازی آمدند خدمت آقا. ما با جناب شهید صیاد شیرازی در جبهه، قرارگاه حمزه سید الشهدا (علیه السلام) از نزدیک آشنا شدیم. ایشان به من گفت: شما با آقای بهاء الدینی ارتباط دارید، گفتم : آری من از شاگردان ایشان هستم. ایشان هم گفت: ما هم خدمت ایشان می رسیم و گه گاهی می آییم قم، خدمت ایشان. باری! شبی را خدمت آیت الله بهاءالدینی بودیم که شهید صیاد شیرازی هم آن شب خدمت ایشان رسیده بود. بعد از نماز مغرب و عشا من با آقا خداحافظی کردم، ایشان فرمودند: شما هم می توانید باشید. گفتم: می ترسم مزاحم باشم. چون آقای صیاد آمده اند و شاید بخواهند با شما خصوصی صحبت کنند. فرمودند: نه ! آقای سرهنگ از خود است و شما هم از خودید. بعد فرمودند : جناب سرهنگ گرچه در کسوت روحانیت نیست اما به معنی واقعی کلمه روحانی است. ایشان را نباید فقط یک سرهنگ دانست. بعد به اندرونی رفتیم و تا پاسی از شب در خدمتشان بودیم . شبی خاطره انگیز بود و مطالبی رد و بدل شد. (حدیث سهر، ص ۳۴۹) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 عکس جبهه! 🔹استاد حسن رمضانی: عکسی از آقایی در جبهه هست که شبیه علامه حسن زاده است و مربوط به ایشان نیست. روزی بعد از درس اسفاری که خدمت عزیزان داشتیم، بعضی دوستان این عکس را آوردند و گفتند: عجب! حضرت استاد حسن زاده جبهه هم رفته اند. عکس را نشان دادند. من نگاه کردم و گفتم: نخیر این عکس حضرت استاد نیست. گفتند: چرا هست، چون زیرش نوشته علامه حسن زاده آملی در جبهه شلمچه. گفتم اشتباه نوشتند. من خبر دارم حضرت استاد حسن زاده جبهه نرفته اند. اصرار کردند که شما خودتان بروید از حاج آقا بپرسید، ببینید واقعیت دارد یا نه. گفتم من می دانم که واقعیّت ندارد، ولی برای اطمینان خاطر شما این کار را می کنم؛ لذا آن عکس را گرفتم و همان روز بعد از درس، خدمت حضرت استاد رسیدیم و پیش از شروع درس، رو کردم به حضرت استاد و گفتم می خواهم امروز قبل از درس شما را ناراحت کنم. ایشان با مطایبه فرمودند: مگر من چه گناهی کرده ام که می خواهید مرا ناراحت کنید؟گفتم: گناهی کرده اید یا نکرده اید من می خواهم شما را ناراحت کنم و سپس عکس را نشانشان دادم. ایشان تا چشمشان به عکس افتاد گفتند: آقا! إه ! إه ! این چیه ؟! این کیه؟! گفتم من هم همین را می گویم که این چیه که زیرش نوشته است. آقایان اشتباه کرده اند، و یک تشابه صوری که بین شما و صاحب این عکس است، ایجاب کرده که گمان کنند صاحب این عکس شمایید. گفتند ببینید این آدرسش کجاست و چه کسی این کار را کرده است، و فورا این را تکذیب کنید! (حدیث سهر، ص ۳۲۷) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 خانم فداکار بنده 🔹استاد حسن رمضانی: اسـتاد حسـن زاده آملـی مـی فرمـود: یکـی از خاطراتی که مـن را آزار مـی دهد و هـر وقـت یـادم می افتـد متأثـر میشـوم ایـن اسـت کـه اوایلی کـه قم آمـده بـودم، نه خانـه ای داشـتم نـه سـرپناهی، مجبور شـدم خانـم و بچه هـا را آمل بگـذارم و خودم در قـم حجـره ای بگیـرم و در حجـره به سـر ببـرم. لـذا در مدرسـه حجتیـه حجـره را گرفتـم و ماهـی یکبـار می رفتـم آمـل، لذا ایـن بچه ها خیلی دچـار فراق پـدر بودند و زحمـت آن هـا را مـادر بـه عهـده گرفته بـود. یک بار کـه رفته بـودم آمل تا بـه بچه ها و خانـم سـر بزنـم، پـس از گذشـت مدتی آماده شـده بـودم که بـه قم برگردم، سـاک را دسـتم گرفتـه بـودم و داشـتم از حیـاط خـارج می شـدم، فرزنـدم علی کـه آن زمان کوچـک بـود و می دانسـت مـن اگـر برگـردم قم، بـاز تا یـک ماه مـن را نمیبینـد، مرا صـدا زد و گفـت: بابـا! بابـا! من هـم برگشـته و گفتم جان بابـا! آنگاه علی بـه من نگاه کـرد و سـرش را بـرد عقـب و محکـم زد بـه نرده آهنـی ایوان منزل و سـرش شکسـت و خـون جـاری شـد. مشـخص شـد بچـه ایـن کار را کـرده تـا مـن بـه قـم برنگـردم. مشـکلات ایـن بچه هـا و زحمات آنهـا را در نبـود پدر، چه کسـی بر عهـده گرفت؟ خانـم فـداکار بنـده که هـم پدر بـود بـرای آن ها و هـم مادر. حضـرت اسـتاد اینگونـه از زحمـات و تحمل خانمشـان قدرشناسـی و قدردانی می کردنـد. (حدیث سهر، ص ۳۱۶) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 مسلک عرفانی علامه 🔹استاد حسن رمضانی: مرحوم علاّمه کتب رسمی علم عرفان عملی مانند منازل السائرین را همانند شرح فصوص و مصباح الانس تدریس نفرمود اما بنا به نقل برخی از شاگردانشان يك دوره تمام از سير و سلوك را بيان كردند كه بر نهج و سبك «رساله سیر و سلوک بحر العلوم» بود. و همچنین رساله «الولایه» ایشان از کتب بسیار ارزشمند در این زمینه محسوب می‌شود. مرحوم علاّمه، در مقام عمل و رفتار، شاگردان برجسته‌ای را تربیت نمود. با توجه به آثاری که از علاّمه به ما رسیده است می‌توانیم بگوییم عرفان حضرت علاّمه، در عبودیت، دین‌داری، پیروی از شریعت و بر طرف کردن حجاب‌ها به خصوص حجاب نفس خلاصه می‌شود و شیوه ایشان، همانند اساتید خود، معرفت نفس بود. (حدیث سهر، ص ۲۳۵) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 هـرگـز حـق آن بزرگوار ادا نـمـى شـود! 🔹استاد حسن رمضانی: [مرحوم سید علی آقای قاضی (ره)] در وصیت نامه خویش فرموده اند: در مـسـتـحبات تعزيه دارى و زيارت حضرت سيدالشهداء مسامحه ننماييد و روضه هفتگى ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشايش امور است و اگر از اول عـمـر تـا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزيت و زيارت و غيرهما به جا بياوريد، هـرگـز حـق آن بـزرگـوار ادا نـمـى شـود و اگـر هـفـتـگـى مـمـكـن نـشـد، دهـه اول محرم ترك نشود. (حدیث سهر، ص ۱۸۲) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 این پرونده روال طبیعی ندارد! 🔹استاد حسن رمضانی: پیش از آنکه برای نخستین بار به پیاده روی اربعین مشرف شوم، پس از آنکه آخرین نماز صبح را در ایران خواندم، پیشانی را بر مهر نهاده و سجده شکر به جا آوردم و در همان حال به خواب رفتم. در عالم رویا دیدم که قیامت برپاشده و زمان حسابرسی اعمال است. نوار نقاله ای را دیدم که پرونده های اعمال را منتقل می کرد. در آن هنگام مشاهده کردم که فردی پرونده ای را از نوار نقاله برداشت. روی آن پرونده نوشته شده بود «فقیه». معلوم شد که این پرونده، برای فردی فقیه است. اما فردی دیگر خطاب به کسی که پرونده را برداشته بود دستور داد که پرونده را به جای خود بازگرداند تا روال آن پرونده به طور عادی طی شود. نوار نقاله حرکت کرد و اینبار همان فرد پرونده ی دیگری را برداشت که روی آن عنوان «فیلسوف» حک شده بود. اما باز هم همان فرد دستور داد که پرونده را به جای خود بازگرداند تا به روال عادی محاسبه شود. پرونده ی بعدی پرونده فردی «عارف» بود که به سرنوشت دو پرونده قبل دچار گردید. نوار نقاله گشت و پرونده ای جدید نمایان شد اما اینبار عنوان پرونده با دیگر عناوین تفاوت داشت. روی پرونده، عنوان «زائر الحسین» نقش بسته بود. آن فرد با مشاهده پرونده، آن را برداشت و گفت: این پرونده باید به گونه ای دیگر حساب شود و روال طبیعی ندارد! (بیانات شب پنجم محرم الحرام ۱۴۴۵) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 ای کاش مرثیه خوان بودم! 🔹استاد حسن رمضانی: علامه روزی در یکی از مجالس روضه شرکت کرده بودند، شخص حراف و لوده ای که علامه را نمیشناخت در حضور ایشان شروع کرد به لودگی کردن و حرفهای بی ربط زدن؛ و توجه نداشت این آقایی که حضور دارد حضرت علامه طباطبایی است؛ چون علامه، بسیار کم حرف بودند و ظاهر بسیار معمولی و متعارفی داشتند. بعد از آنکه به آن شخص میگویند آقا! حداقل امروز که حضرت علامه طباطبایی حضور دارند مراعات کنید و در محضر ایشان مودب باشید و درست صحبت کنید! او می پرسد: حضرت علامه طباطبایی ایشان هستند؟ میگویند بله بعد آن بنده خدا می گوید: مــن خیال کردم ایشان مرثیه خوان است. فکر نمی کردم، ایشان علامه طباطبایی باشند. علامه با شنیدن این سخن میفرمایند: ای کاش من مرثیه خوان حضرت سید الشهدا بودم. من حاضرم همۀ این سالیانی که مشغول درس و تالیف و فعالیتهای علمی بوده ام بدهم و ثواب یک جلسه مرثیه خوانی ابا عبد الله الحسین را به من بدهند. (عرفان علامه طباطبائی، ص۲۶۹) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 چرا فلسفه و عرفان بخوانیم؟ 🔹استاد حسن رمضانی: خواندن فلسفه و عرفان نوعی ریاضت است که هاضمه فکری و معرفتی انسان را تقویت می‌کند تا بتواند آنچه را که قرآن یا روایات بیان می‌کند به بهترین وجه ممکن بفهمد. البته لازمه این سخن آن نیست که بگوییم کسانی که فلسفه یا عرفان نخوانده‌اند قرآن یا روایات را نمی‌فهمند؛ چون که فهم خود درجاتی دارد. مثلا از امام صادق علیه السلام روایت است: «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» این فرموده را یاران با معرفت امام شنیدند و فهمیدند، انسان معمولی هم شنید و فهمید و ما و شما هم شنیدیم و فهمیدیم و همه یک سهم عمومی در فهمیدن آن داشته و داریم؛ اما اگر با توجه به مباحث منطقی و فلسفی کسی بگوید: این تعریفی که امام صادق علیه السلام از عقل ارایه کرده تعریفی رسمی است نه ماهوی، در اینجا ایشان، ماهیت عقل را معرفی نکرده بلکه خاصیت عقل را بیان فرموده است؛ آیا عرب بدوی و فرد معمولی می‌تواند این گفته را بفهمد؟ یقینا نه! فقط کسی که با مباحث منطقی و فلسفی آشناست می‌فهمد که تعریف ایشان تعریف ماهوی نیست بلکه تعریف بالخاصیه است. پس فقط از طریق یک تخصص، بدون آنکه بر روایت چیزی تحمیل کنیم، می‌توانیم آن مطلب را درک کرده و بفهمیم. (حدیث سهر، ص۲۱۶) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
سلسه حلقه های معرفتی تربت پاک دومین حلقه در جوار مزار شریف علامه محمد حسن الهی طباطبایی مکان جلسه : شهر مقدس قم ، قبرستان نو (قبر ابوحسین) زمان : پنج شنبه ۱۹ مرداد ساعت ۱۷:۳۰ 🔖جهت ثبت نام در برنامه به آیدی زیر پیام ارسال فرمایید @ava122 📌کانال تربت پاک عارفان https://eitaa.com/joinchat/2781806626Cad2779d3f1
🔶 والله می ارزد! 🔹استاد حسن رمضانی: استاد حسن زاده (ره) می فرمودند: اگر يک انباری را فرض کنيد به گنجايش زمين و این انبار پر باشد از دانه ارزن، بعد پرنده‌ای روزی يک دانه از این انبار ببرد و همين‌طور روزی يک دانه ببرد و آنقدر ببرد و ببرد که اين انبار خالی شود. باز دو مرتبه اين انبار پر شود و باز به همین صورت خالی شود. تا چهل بار اگر بگويند این قدر زمان لازم است که شما باید رياضت بکشيد تا ما به شما يک نگاهی کنيم. ايشان می فرمود والله می‌ارزد. خيلی عجيب است. بعد اين بيت را هم چاشنی مي‌فرمود که مال شيخ بهایی رحمه‌الله‌عليه است: رنج راحت دان چو مطلب شد بزرگ گــرد گلّه توتیــای چشــم گــرگ گرگ که گرسنه است و گوشت می خواهد، خاک گله را می کند توتيای چشم. تو که خدا را می خواهی چه بايد بکنی! (حدیث سهر، ص۲۹۴) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 اهل بصیرت و کرامت 🔹استاد حسن رمضانی: آیت الله بهاءالدینی (ره) به حق صاحب بصیرت بود. یک شب یادم هست ایشان در درس درباره حدیثی از امام صادق علیه السلام که قلب هم گوش و چشم دارد، غیر از این گوش و چشم سر، صحبت می کردند و می فرمودند انسان با چشم و گوش قلب هم می بیند و می شنود، لکن آن شرایط و مقتضیاتی که در چشم و گوش سر هست در بارۀ چشم و گوش قلب کار آیایی ندارد یک وقتی میبینی که آن طرف کرۀ ارض را می بینی و از آن طرف کرۀ ارض هم می شنوی! درس که تمام شد من خدمت ایشان عرض کردم راجع به چشم و گوش قلب مطالبی فرمودید، من می خواستم از شما بپرسم آیا در این باره تجربیاتی هم دارید؟ اگر داشته باشید خوب است بشنویم . گفتند: بله! گفتم: هم می شنوید و هم می بینید؟ ایشان فرمود: بله، لکن قوت سمعم بیشتر از قوت بصرم است ؛ به راحتی می شنوم ولی به راحتی نمی بینم، در دیدن به زحمت هستم اما در شنیدن نه بلکه راحت می شنوم. گفتم: اگر ممکن و صلاح است چند نمونه را بگویید تا یادداشت کنم، ایشان فرمودند از این نمونه ها که زیاد شنیده اید، اگر می خواهید قانع بشوید باید خودتان در این زمینه وارد بشوید، خودتان ببینید، خودت بشنوید، تا حالا از این ها زیاد شنیده اید و زیاد برایتان گفته اند، و همچنین زیاد خوانده اید، چقدر اثر کرده؟ این هم مثل آن ها، هیچ فرقی ندارد، اما اگر می خواهید قانع بشوید، باید خودتان وارد بشوید تا این چشم و گوش قلبتان باز شود. (حدیث سهر، ص ۳۳۸) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 افسـوس کـه اینگونـه علـوم اکنـون از حوزه هـا رخت بربسـته اسـت! 🔹استاد حسن رمضانی: آیت ّ اللـه محمـد فاضـل لنکرانی (ره) در درس خـارج، این خاطـره را نقل کردنـد و فرمودنـد: در ایـام طاغـوت کـه بـه منـزل امـام دسـتبرد زده بودنـد، نسـخه فصـوص ایشـان همـراه با دیگـر کتاب ها به سـرقت رفته بـود و بعد ها پـس از پیروزی انقـلاب امـام جمعه وقت همدان، آن نسـخه را در دسـت یک کتابفـروش دوره گرد، دیـده و شـناخته بـود و آن را خریـده و بـه تهـران، دفتر حضرت امام ارسـال کـرده بود. آیت ّ اللـه فاضـل می فرمودنـد: من آنجـا بودم که نسـخه فصوص (یکی از متون عرفانی) امـام را آوردند. امـام کتـاب فصـوص را گرفتند و تورقـی کردند. گویا همـراه با تورق کتـاب خاطرات خـود را مـرور می کردنـد. بعـد از تـورق، نفـس عمیقـی کشـیده و کتـاب را بسـتند و گذاشـتند روی طاقچـه بـالای سرشـان و در حـال گذاشـتن کتـاب بـالای طاقچـه، فرمودنـد: افسـوس کـه اینگونـه علـوم اکنـون از حوزه هـا رخت بربسـته اسـت! (حدیث سهر، ص ۲۰۴) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar