eitaa logo
حدیث سهر
1.6هزار دنبال‌کننده
169 عکس
23 ویدیو
1 فایل
🔰 کانال رسمی استاد حسن رمضانی در پیام‌رسان ایتا 🔰 نکات ناب و خاطرات شنیدنی از عارفان، حکیمان و اندیشمندان در بیان استاد حسن رمضانی 🇵🇸 ارتباط، پیشنهاد و انتقاد: @Mostafaramazani ❗️نشر مطالب کانال، همراه با ذکر منبع اشکالی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 رأس الحکمـة مخافـة اللّه 🔹استاد حسن رمضانی: روزی خدمت آیت الله ذبیح الله قوچانی بودیم. ایشان فرمودند: «آقـا! گاهـی می بینیم شـخص با ده دلیـل و برهـان خدایـی را اثبـات می کنـد کـه ذره ای از او پـروا نـدارد و حـلال و حرام او را مراعـات نمی نمایـد. مثـلا برهـان حرکـت، برهـان نظـم، برهـان امـکان، برهان صدیقیـن و ... این هـا براهینـی هسـتند کـه حکمـا یـا متکلمـان به وسـیلۀ آن هـا خدا را اثبـات می کنـند، ولـی متأسـفانه دیـده می شـود برخـی به رغـم آنکـه ایـن براهین را خیلـی خـوب تقریـر و با آب و تـاب فراوانـی بیـان می نماینـد؛ ذره ای در دل آن ها اثر نمی کنـد و لـذا از خداونـد حریـم نمی گیرنـد و تقـوای لازم را ندارنـد؛ درصورتی کـه «رأس الحکمـة مخافـة اللّه»؛ یعنـی: اسـاس و رأس حکمـت و معرفـت، خوف از خدا و پـروای از محرمـات الهـی اسـت. ایـن چـه حکمتـی اسـت کـه آقـا را از محرمات الهـی بـاز نمـی دارد؟! و ایـن آقا چـه حکیمی اسـت که تقوا نـدارد و از گناهـان پرهیز نمی کنـد؟». (حدیث سهر، ص۳۸۳) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 اعجوبه ای به نام امام خمینی (ره) 🔹استاد حسن رمضانی: امـام خمینـی بـر اسـاس مذاق عرفانی خودشـان تفسـیر سـوره حمـد را در صدا و سـیما شـروع کـرده بودنـد. ایـن تفسـیر پنـج جلسـه ادامه یافت و بسـیار دلنشـین بـود اما افسـوس که این تفسـیر تعطیل شـد و ادامـه نیافت. علـت تعطیلـی ایـن درس هـم، چیـزی و کسـی نبـود، جـز شـخص میرزا جواد آقـا تهرانـی و احترامـی کـه حضـرت امـام برای ایشـان قائـل بودند. یکـی از دوسـتان من که از مسـئولان یکـی از شـعبه های کمیته مشـهد بود، از قـول مرحوم آقای واعظ طبسـی که رئیـس کمیته مرکـزی بود برای بنـده نقل کرد کـه میرزا جواد آقای تهرانی به مـن زنگ زدند و پشـت تلفـن بـه من فرمودند: شـما بـه عنـوان نمایندۀ حضرت امـام از قـول من مطلبی را بـه عـرض ایشـان برسـانید؛ و آن اینکـه شـما الآن بـه عنـوان رهبر جمهوری اسـلامی و فقیـه و مجتهـدی کـه قـدرت و حکومـت را بـه دسـت گرفته اسـت مطرح هسـتید، لذا سـعی نداشـته باشـید از این پایـگاه، حرف های عارفـان را به نام تفسـیر ترویـج کنید، این کار زیبنده شـما و مناسـب شـأن شـما نیسـت، شـأن شـما اجل از این حرف هاسـت. آقـای واعـظ طبسـی تلفنـی بـه جنـاب میرزا جواد آقـای تهرانـی گفته بودنـد: من تربیت شـده دسـت شـما و شـاگرد شـما هسـتم، اما اگر عرفان و فلسـفه، اعجوبه ای مثـل امـام را تحویـل می دهد، مـن حاضـرم از همه آنچه از شـما و دیگران در مشـهد بـر اسـاس مکتب تفکیـک علیه فلسـفه و عرفـان شـنیده ام، برگردم! (حدیث سهر، ص۳۸۶) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 شجرۀ طوبای شیخ الرئیس 🔹استاد حسن رمضانی: در نزاعی که ملاصدرا با ابن سینا در بحث «مساوقت وحدت با وجود» دارد، ابن سینا این مساوقت را قبول ندارد اما ملاصدرا به استدلال ابن سینا اشکال می کند. بنده وقتی اشکالات صدرا به ابن سینا را مشاهده کردم، در درسی که در منزل برقرار بود به رفقا عرض کردم: جناب صدرا ناظر به وحدت عامه است و جناب ابن سینا ناظر به وحدت خاصه است که در برابر کثرت است. وحدت عامه است که مشتمل بر کثرت است نه وحدت خاصه، لذا حق با جناب ابن سینا است، چون اگر مراد از واحد، وحدت خاصه در برابر کثرت باشد، قطعا فرمایش ابن سینا صحیح است. بلی! اگر مراد از واحد، واحد به وحدت عامه باشد، حق با جناب صدرا است. بنابراین نزاع حقیقی نیست. خلاصه بنده این دفاع را از جناب شیخ کردم و رفقا از منزل خارج شدند. بنده خسته بودم و همانجا روی پتوی کنار اتاق خوابم برد. در عالم رویا دیدم که به زیارت درختی رفتیم که خیلی رفیع و تنومند بود. داشتم عظمت و رفعت این درخت را برانداز می کردم که شخصی در کنار من گفت: هزار و اندی سال است که این درخت غرس شده، و در عین حال ببینید هنوز زنده است. من جلو رفته و به تنه درخت دست زدم، احساس کردم زنده است و خشک نیست. گفتم: عجیب است که این درخت بزرگ با این قدمت طولانی هنوز زنده است! آن شخص به من گفت: بله! این درخت، شیخ الرئیس است! گفتم: عجب! این شیخ الرئیس است؟! گفت: بله! این شجره طوبای شیخ الرئیس است. سپس بنده درخت را بغل کردم و شروع کردم به بوسیدن که از خواب بیدار شدم! (حدیث سهر، ص۱۳۸) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 زیارت انسان کامل 🔹استاد حسن رمضانی: حضرت اسـتاد حسن زاده آملی از همان سـنین کودکـی مـورد توجـه ویـژه حضـرت امام رضـا (علیه السلام) بـوده و عنایـات ویژه ای از ایشـان دریافـت کرده انـد. دربـاره زیـارت و تشـرف ظاهری، ایشـان خود را هم سـنخ انسـان کامـل نمی دیدند؛ ایـن مسـئله را بـه معنـای واقعـی کلمـه درک کرده بودند کـه مـا کجا و انسـان کامـل کجـا! لـذا نمی توانستند در ظاهـر امـر، بـه حـرم مطهـر امـام رضا مشـرف شـوند. البتـه ایـن قضیـه شـخصی و مربوط به شـخص خودشـان اسـت، نه اینکـه بخواهنـد بـه دیگـران چنیـن توصیـه ای بفرماینـد. بعضـی حالات، شـخصی و مـوردی اسـت. مثـل اینکـه عارفـی هیـچگاه بـر دیـوار و ماننـد آن تکیـه نمی کـرد، برخـی از عارفـان، لبـاس نـو نمی پوشـیدند، برخی از نوجوانـی تا آخر عمر، شـب ها نخوابیدنـد؛ ایـن حـالات را بایـد از طـرف آن عـارف بـه عنـوان یک قضیه شـخصی و حـال ویـژه آن شـخص درک کـرد نـه اینکه سـریع اشـکال کـرد. علامه حسـن زاده آملـی خـود را لایـق محضـر انسـان کامـل نمی دیدند کـه وارد صحـن و حرم شـوند و لـذا از دور، عـرض سـلام و ارادت می کردند و حـظ و بهـرۀ خـود را می بردند. (حدیث سهر، ص۳۱۰) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 خذلان الهى 🔹استاد حسن رمضانی: آقــای بهاءالدینــی می فرمودنــد: ضربــه از جانــب خداونــد، خــذلان اســت نــه محرومیـت از امـور مـادی، چـرا کـه امـور مـادی جـزء جدایی ناپذیـر زندگـی اسـت و همــه اشــیاء از آن بهــره دارنــد اما خــذلان؛ یعنــی بی بهره بــودن از معــارف و حقایــق. (حدیث سهر، ص٣٤٤) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
📚 جهت خرید کتاب و به آیدی @ehsann110 پیام دهید. 📬 ارسال به سراسر کشور همراه با ارسال رایگان برای مشتریان شهر مقدس قم حدیث سهر: ۱۵۰ هزار تومان عرفان علامه طباطبائی: ۸۰ هزار تومان حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 دو شخصیت شاخص 🔹استاد حسن رمضانی: بـه یـاد دارم اوایـل پیـروزی انقـلاب که امـام خمینـی از تهـران به قـم آمدند و بـرای بـار دوم هنـوز بـه تهـران منتقـل نشـده بودنـد، در آن ملاقاتـی که حـوزه علمیـه مشـهد با امام داشـت، دو شـخصیت بزرگ و شـاخص حوزه علمیه مشهد یعنی حضرت آیت الله مروارید و آیت ّ اللـه میرزا جوادآقـای تهرانـی، حوزه مشهد را همراهی می کردنـد. حضرت امام عنایـت ویـژه ای بـه ایـن دو بزرگوار داشـتند، سـه صندلی در جایـگاه گذاشـته بودند، یکـی بـرای حضـرت امـام و دو تا بـرای ایـن دو بزرگوار. در آن جلسـه حضـرت امـام وقتـی می خواسـتند سـخنرانی کننـد، بلند شـدند و ایسـتادند. آقـای مروارید نشسـته بودند، اما جنـاب میرزاجوادآقای تهرانی بلند شـده و ایسـتاده بودنـد و تکیـه بـر عصـا و بـا آن قـد خمیـده، سرشـان را بـا حالتـی خـاص بـالا گرفتـه بودنـد و بـه قد و قامـت امـام می نگریسـتند و یکسـره اشـک می ریختند. دو سـه بار امـام بـه ایشـان فرمودنـد: بفرماییـد بنشـینید. امـا ایشـان اصـلا متوجه نشـدند و همینطـور محـو امـام بودنـد و اشـک می ریختنـد. امـام کـه متوجـه حـال ایشـان شـدند، فوری دستشـان را روی شانه ایشـان گذاشتند و ایشـان را روی صندلی نشـاندند. در آن جلسـه و دیـدار، عنایتـی کـه جنـاب امام نسـبت بـه ایـن دو بزرگوار داشـتند، نشـانگر ایـن بـود که چقـدر بـرای ایـن دو شـخصیت احتـرام قائل اند. (حدیث سهر، ص۳۸۶) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 گوشمالی حاج ملاهادی سبزواری 🔹استاد حسن رمضانی: اسـتاد حسـن زاده می فرمودنـد: موقعـی کـه مـا شـرح منظومـه را تدریـس می کردیـم، گه گاهـی سربه سـر مرحـوم حاج ملاهادی سـبزواری می گذاشـتیم و از نظـر شـعر و نظـم بـه ایشـان اشـکال می کردیـم کـه اینطـوری اگـر باشـد بهتـر اسـت و این گونه خوب نیسـت. مثلا وزن شـعر درسـت نیسـت، سـکت دارد و ابیات و اشـعار ایشـان را اصـلاح میکردیـم. دلمـان هـم خـوش بـود کـه داریـم بـا جناب حاجـی کشـتی می گیریـم. تـا اینکـه شـبی ایشـان بـه خـواب مـا آمـد و معلـوم بـود از دسـت مـا ناراحـت اسـت. ایشـان گـوش مـن را کشـید و کشـید، اسـتاد حسـن زاده دستشـان را بردنـد سـمت گوششـان و فرمودند: آقا کشـید، کشـید. آنقدر شـدید و بد کشـید که گوشـم بـه درد آمـد و مـن از شـدت درد از خـواب بیـدار شـدم. وقتـی بیدار شـدم هنـوز هم گوشـم درد می کـرد! (معلـوم بـود کـه خیلی رابطـه نزدیک بـوده و خـواب واقعی بوده اسـت) بعـد از ایـن واقعـه با خـود گفتم با ایشـان نمی شـود شـوخی کرد؛ لـذا از نقد و ایـراد ابیات ایشـان دسـت برداشـتم! (حدیث سهر، ص۳۲۰) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ قسمت اوّل 🔹استاد حسن رمضانی: در تابستان سال ۱۳۶۷ که امام هنوز در قید حیات بودند، من برای تبلیغ و همچنین گذراندن تعطیلات تابستانی همراه با خانواده به زیرآبِ سواد کوهِ مازندران رفته بودم. یک روز بعد از ناهار و به هنگام مطالعه خوابم برد. در عالم رویا دیدم من به قم، منزل استاد حسن زاده آمده ام. وارد هال که شدم، برخلاف همیشه که درِ اتاق استاد پرده نداشت، این دفعه پرده داشت. من با خود گفتم: با وجود این پرده، خوب نیست سرزده وارد اتاق شوم. همینطور که حالت انتظار داشتم، بادی وزید و پرده کنار رفت، دیدم استاد حسن زاده رو به آسمان و پشت به زمین، طاقباز خوابیده اید. من که این حالت را از ایشان دیدم، با خود گفتم: بَه بَه! عجب حالت خوشی! حالت تلقی وحی! این طور بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله ) وحی نازل می شده است؛ یعنی: رو به آسمانِ ملکوت و پشت به زمینِ مُلک. بعد، هم سرفه ای کرده و یاالله گفتم تا وارد اتاق شوم، ایشان از درون اتاق ندایی سر دادند و فرمودند: شمایید حسین؟! گفتم: نه! من حسن هستم. فرمودند: آقا! شمایید! بفرمایید! من پس از این سخن وارد اتاق شدم، دیدم ایشان از آن حالت درآمده و نشسته اند. تا چشمشان به من افتاد، با انگشت سبابه به من اشاره کرده و فرمودند: آقا! بشارتی دارم برای شما! گفتم: بفرمایید! ایشان فقط و فقط این آیه را خواندند: «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ»؛ سپس دستشان را در جیبشان کردند و از داخل جیب، کارتی شبیه این کارت های عروسی را به من دادند و بعد، از اتاق خارج شدند. من کارت را که باز کردم، دیدم ...
🔶 يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ قسمت دوم ... دیدم عکس سیدی کهنسال در سمت راست است و عکس سیدی جوان و یا میانسال در سمت چپ نقش بسته است و این کارت، با این کیفیت، بر این امر دلالت می کرد که این دو سید با هم پیوند کرده اند. فضای اتاق خیلی روشن نبود تا ببینم این سید پیر و آن جوان چه کسانی هستند. همین طور که به این تصاویر نگاه می کردم و متوجه نمی شدم که آن ها که هستند، دیدم دور تا دور این تصاویر، آیاتی از قرآن و همچنین روایاتی را به صورت ریز نوشته اند و این آیه ای هم که جناب استاد آن را تلاوت کردند، مدام در ذهن و گوشم خطور می کرد و خودش را این گونه نشان می داد. از خواب که بیدار شدم، فهمیدم این خواب، یک خواب معمولی و متعارف نیست و می خواهد چیزی را به من بگوید، ولی من آن را نمی فهمم. هرچه هم که فکر کردم چیزی را متوجه نشدم. فصل تابستان تمام شد و برگشتیم قم. فروردین و اردیبهشهت ۶۸ گذشت و خرداد ماه فرارسید و سپس ارتحال امام خمینی پیش آمد. روز ۱۴ خرداد بود که من پشت به دیوار، غمزده و با چشمانی اشک آلود نشسته بودم و منتظر بودم ببینم که مجلس خبرگان چه شخصی را به عنوان رهبری انقلاب انتخاب می کند. تا نام آیت الله خامنه ای را به عنوان رهبری اعلام کردند، بدون مقدمه و فکر کردن، کأنّه من را برداشتند و پرتاب کردند به تابستان ۱۳۶۷، و گویا که من آن خواب را هم اکنون دارم مشاهده می کنم. و آن گاه بود که فهمیدم آن پیرمرد سید، حاج آقا روح الله است، آن سید میانسال هم جناب سید علی آقای خامنه ای است! و این دو با هم این گونه پیوند کرده اند و «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ». خداوند با ولایت سید علی آقا، نور خودش را بر ما تمام کرده است. لذا بلند شده و اشک هایم را پاک کردم و دلم شاد شد. و با خود گفتم: الحمدلله رب العالمین! ما از این بحران به راحتی عبور می کنیم. (حدیث سهر، ص۴۶۱) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 عرفان، تیغ دو لبه! 🔹استاد حسن رمضانی: [در دیداری که چند سال پیش با آیت الله سیستانی حفظه الله داشتیم]، ایشان فرمودند: عرفان، تیغ دو لبه است، یعنی: اگر این علم در مسیر اصلی خود قرار بگیرد آثار و برکات فوق العاده‌ای را به ارمغان می‌آورد ولی اگر خدای نکرده از مسیر اصلی منحرف شود و در اختیار افرادی قرار بگیرد که آن را وسیله‌ای برای دست اندازی به مناصب دنیوی قراردهند، موجب خسارت‌های فراوان و جبران ناپذیری خواهد شد. سپس گفتند: شما که در قم متصدی تدریس عرفان هستید، به شاگردانتان (به خودتان نمی‌گویم) توصیه کنید عرفان را با اهتمام به شریعت دنبال کنند و این دو را با هم داشته باشند. البته فرمایش ایشان حتما با توجه به عملکرد سوء بعضی از مدعیان عرفان بود و گرنه روشن است که عرفان اصیل، با شریعت کاملا گره خورده است. اصلاً عرفان اصیل اسلامی غیر از شریعت چیزی نیست. ولی چون برای برخی ازافراد شبهه‌هایی به وجود آمده، لازم بود چنین توصیه‌ای را هم بفرمایند. (حدیث سهر، ص۴۸۲) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar
🔶 من آن ها را به عظمت می‌شناسم 🔹استاد حسن رمضانی: کسی از آیت الله شبیری زنجانی پرسیده بود: نظر شما نسبت به وحدت وجود چیست؟ آیا همانطوری است که برخی از آقایان می‌گویند مستلزم شرک و کفر و حلول و اتحاد است؟ ایشان کاملاً صاف فرموده بود: بعید می‌دانم آقایانی که قائل به وحدت وجود هستند این جور دیدی داشته باشند و بگویند که خداوند در اشیاء حلول کرده، یا با اشیاء یکی شده است، این طوری نیست؛ چون در بین آن ها افرادی هستند که من آن ها را به عظمت می‌شناسم و این اتهام‌ها به آن ها نمی‌چسبد؛ لذا ما که در این زمینه تخصص لازم را نداریم نباید «نفیا یا اثباتا» وارد بشویم! (حدیث سهر، ص۴۸۵) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar