eitaa logo
حدیث خوانی کتاب کافی
154 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
30 فایل
⚡️دروس سید حسین کشفی در سال۱۴۰۳: 1⃣ کتاب «استناد»، شنبه و یکشنبه 2⃣ حدیث خوانی، کتاب الکافي (کتاب الحجة)، دوشنبه و سه شنبه 3⃣ کتاب کلیات في علم الرجال، چهارشنبه همه دروس بعد از نماز ظهر و عصر مکان: مدرس فقهی امام محمدباقر ادمین: @s_h_kashfi
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ علم قرآن و امیرالمؤمنین 🔻 قوله در باب اضطرار : فَلَمْ أَجِدْ أَحَداً يُقَالُ إِنَّهُ يَعْرِفُ ذَلِكَ كُلَّهُ إِلاَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ... فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَ قَيِّمَ اَلْقُرْآنِ 🔹تفسير عیاشی: عَنْ سُلَيْمَانَ اَلْأَعْمَشِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : مَا نَزَلَتْ آيَةٌ إِلاَّ وَ أَنَا عَلِمْتُ فِيمَنْ أُنْزِلَتْ وَ أَيْنَ نَزَلَتْ وَ عَلَى مَنْ نَزَلَتْ ، إِنَّ رَبِّي وَهَبَ لِي قَلْباً عَقُولاً وَ لِسَاناً طِلْقاً . 📚التفسير (للعیاشی) ج ۱، ص ۱۷ @hadiskhani_kashfi
⚡️ علم قرآن و‌ عمر بن خطاب 🔻 قوله در باب اضطرار: مَنْ قَيِّمُ اَلْقُرْآنِ فَقَالُوا اِبْنُ مَسْعُودٍ قَدْ كَانَ يَعْلَمُ وَ عُمَرُ يَعْلَمُ ... 🔹 علامه امینی در کتاب الغدیر بحثی را درباره آگاهی عمر بن خطاب از قرآن کریم تحت عنوان «الخليفة و تعلّم سورة البقرة» مطرح و از کتب اهل تسنن نقل می کنند که عمر سوره بقره را در طول ۱۲ سال یاد گرفته است. ایشان از این نقل نکاتی را بیان می کنند: ۱. این که عمر سوره بقره را در طول ۱۲ سال یادگرفته یا ناشی از این بوده که به قرآن اهمیتی نمی داده و وقت خود را در بازار می گذرانده، یا این که استعداد و درک و فهمش به همین مقدار بوده است. سپس علامه امینی شواهدی بر احتمال دوم نقل می کنند. ۲. تعلم سوره بقره در عصر بعد از رحلت رسول خدا بوده است چرا که سوره بقره سوره ای مدنی است. و لذا تعلم او‌ نزد صحابه بوده، همان ها که در شان عمر گفته اند عمر اعلم صحابه بوده است! ۳. این نقل نشان می دهد عمر اکثر قرآن را نمی دانسته چرا که اگر سوره بقره را در ۱۲ سال یاد گرفته اگر کل قرآن را می خواست یاد بگیرد لازمه اش آن بود که بیش از ۱۳۰ سال برای آن وقت بگذارد. ۴. عمر اکثر احکام شرعی را مطلع نبوده است چرا که بیشتر آیات احکام در سوره های دیگر آمده است. 🔸متن عبارت علامه امینی: «الخليفة و تعلّم سورة البقرة» ⬅️ أخرج الخطيب في رواة مالك ، و البيهقي في شعب الإيمان، و القرطبي في تفسيره بإسناد صحيح عن عبد الله بن عمر قال : تعلّم عمر سورة البقرة في اثنتي عشرة سنة، فلمّا ختمها نحر جزورا و قال القرطبي في تفسيره: تعلّمها عمر رضي الله عنه بفقهها و ما تحتوي عليه في اثنتي عشرة سنة. قال الأميني: هذا ينمّ 1⃣إما عن عدم انعطاف الخليفة على القرآن و اهتمامه به مع أنّه أهم أصول الإسلام، و قد انطوى فيه مهمات علومه حتى أنّه تبطاً في أنّه تبطأ في تعلّم سورة منه إلى غاية ذلك الأمد المتطاول، و لعله كان قد ألهاه عن ذلك الصفق بالأسواق كما ورد في غير واحد من هذه الآثار ، و اعتذر به هو و غيره من الصحابة، و إما عن قصور القريحة يأبى عن انعكاس فی فطنته و ذكائه و جمود في ما يلقى إليه فيها، فيحتاج إلى تكرار و مثابرة كثيرة و ترديد حتى ينتقش ما هم بتعلمه في الذاكرة. و قد يؤكد الثاني ما مرّ في صحيفة من قول رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم له: «إنّي أظنك تموت قبل أن تعلم ذلك. و ما ذكر من قوله صلى الله عليه و آله و سلّم لحفصة: ما أرى أباك يعلمها». و قوله: «ما أراه يقيمها». يساعد هذا ما في الكتب من أنّ عمر كان أعلم و أفقه من عثمان، و لكن كان يعسر عليه حفظ القرآن. 2⃣و أيا ما كان فإنّ مدّة التعلّم هذه لا يمكن أن تكون على العهد النبوي ، فإنّ سورة البقرة نزلت بالمدينة عند جميع المفسّرين غير آيات نزلت في حجة الوداع، و قالت عائشة : ما نزلت سورة البقرة و النساء إلا و أنا عنده صلّى الله علیه و آله و سلّم ، و توفّي رسول الله صلى الله عليه و آله و سلّم في ربيع الأوّل على ما ذهب إليه القوم من السنة الحادية عشرة من مهاجرته، و مع ذلك لم يؤثر تعلّمه من رسول الله صلى الله عليه و آله و سلّم، فلا بد أن يكون تعلّمه عند أحد الصحابة أو عند لفيف منهم، و هم الذين يقول القائل: فإنّ الخليفة كان أعلمهم على الإطلاق! 3⃣و يشهد هذا أيضا على خلوّ الرجل من أكثر علوم القرآن الموجودة في بقية السور، فإنّ تعلّمها على هذا القياس يستدعي أكثر من مئة وثلاثين عاما حسب أجزاء القرآن الكريم، فيفتقر الخليفة على هذا الحساب في تعلم جميع القرآن إلى ما يقرب من مئة و خمسين عاما، و لا يفي بذلك عمر الخليفة 4⃣على أنّ الأحكام في غير البقرة من السور أكثر ممّا فيها ، فكان خليفة و متعلّما و الخليفة هو معلّم الناس لا المتعلّم منهم و لهذا كان لا يهتدي إلى جملة من الأحكام الموجودة في القرآن، و كان يحسب أبسط شيء من معانيه تعمقا و تكلّفا و يدعي أنّه نهي عنه ، و كان يقول : من أراد أن يسأل عن القرآن فليأت أبي بن كعب. إلى آخر ما مرّ عنه (ص ۱۹۱). هذا شأن الخليفة قبل طروّ النسيان عليه، و أما بعده فروی محمد بن سیرین أنّ عمر في آخر أيامه اعتراه نسيان حتى كان ينسى عدد ركعات الصلاة، فجعل أمامه رجلا يلقنه، فإذا أومأ إليه أن يقوم أو يركع فعل .. و إن تعجب فعجب أنّه مع ذلك كله ما كان يتنصل عن الحكم ، و لا يرعوي عن الإفتاء ، و إن كان يظهر خطوه في كثير منها . 📚 الغدیر ، ج۶، ص۲۷۶. @hadiskhani_kashfi
⚡️به قرآن با خوارج به جدل مپرداز 🔻قوله در باب اضطرار: فَنَظَرْتُ فِي اَلْقُرْآنِ فَإِذَا هُوَ يُخَاصِمُ بِهِ اَلْمُرْجِئُ وَ اَلْقَدَرِيُّ وَ اَلزِّنْدِيقُ اَلَّذِي لاَ يُؤْمِنُ بِهِ حَتَّى يَغْلِبَ اَلرِّجَالَ بِخُصُومَتِهِ 🔹و من وصية له عليه‌السلام لعبد الله بن العباس لما بعثه للاحتجاج على الخوارج 🔸لاَ تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اَلْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً 🔹به قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زيرا قرآن داراى ديدگاه كلّى بوده، و تفسيرهاى گوناگونى دارد، تو چيزى مى‌گويى، و آنها چيز ديگر، ليكن با سنّت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنان به بحث و گفتگو بپرداز، كه در برابر آن راهى جز پذيرش ندارند. 📚نهج البلاغة ج ۱، ص ۴۶۵ @hadiskhani_kashfi
⚡️حسبنا کتاب الله! 🔻قوله در باب اضطرار: فَحِينَ مَضَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَنْ كَانَ اَلْحُجَّةَ عَلَى خَلْقِهِ فَقَالُوا اَلْقُرْآنُ 🔹 اشعار مرحوم آقای مهدی سهیلی درباره شعار «حسبنا کتاب الله» که عمر بن خطاب پس از رحلت پیامبر اکرم مطرح کرد. ابلهی بی دانشی دیوانه ای جاهلی با گفت حق بیگانه ای خود الف را از علف ناداده فرق سالها در بحر غفلت مانده غرق بس گریزان بود از گفت و شنفت از سفه حسبی کتاب الله گفت گفت روزی حسبنا قرآن و بس نه محمد نه علی نه هیچ کس عارفی گفتا بدو ای کور دل از چه رو این گونه درماندی به گل فهم قرآن نیست کار بوالفضول کان بود در رتبت آل رسول هر کسی را قدرت تفسیر نیست طعمه هر مرغکی انجیر نیست حکمت این پرده های تو به تو از محمد پرس و اهل بیت او ورنه با سرمایه بی دانشی چون عیال بولهب هیزم کشی @hadiskhani_kashfi
جلسه نهم _ حدیث خوانی.m4a
49.28M
⚡️صوت جلسه نهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی نسخه های مختلف حدیث دوم باب اضطرار جلسه نهم @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه نهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی نسخه های مختلف حدیث دوم باب اضطرار #
⚡️عدم اطمینان به صحت استدلالی که متکی بر مفردات خاص روایات باشد. 🔻در استدلال‌هایی که متقوم به وجود لفظ خاصی در روایت هستند و مبتنی بر وجود دقایق لغت در متن می‌باشند، اشکال شده است که با توجه به کثرت نقل معنا نمی‌تواند ملتزم به صحت این استدلال‌ها شد. علاوه بر این اشکال اشکال دیگری هم وجود دارد که ناشی از کثرت اختلاف نسخ می‌باشد. 🔹 البته فرض مسأله جایی نیست که اختلاف نقل به معنی یا اختلاف نسخه آشکار شده باشد؛ زیرا در این صورت مشخص است که حجت بر وجود لفظ محل استدلال در کلام امام وجود ندارد؛ بلکه موضوع این دو اشکال جایی است که تنها یک نقل داریم بدون اختلاف نسخ یا اختلاف ناشی از نقل معنا. در چنین جایی گفته می‌شود که با توجه به این که اختلاف نسخه امر رایجی است اطمینانی نداریم که این عبارت همان عبارتی باشد که در کتب اولیه وارد شده است. لذا با این که کلیت کلام تغییر نکرده است، حجیتی بر وجود تک تک کلمات در روایت اولیه نداریم. بله اگر نسخه‌های متعددی از زمان‌های مختلف در اختیار داشته باشیم که همه آنها عبارت رابه یک شکل نقل کرده باشند، اطمینان به وجود عین لفظ در نسخه اصلی به وجود می‌آید. 🔸 پس از مواجهه محقق با گستره عظیم اختلاف نسخه‌ها برای مکلف علم اجمالی به وجود می‌آید که بسیاری از مفردات روایات در واقع از امام معصوم صادر نشده‌اند و در طول تاریخ تغییر کرده‌اند. در چنین شرایطی دیگر نمی‌تواند بر استدلال‌هایی تکیه نماید که پاشنه بحث آنها بر روی یکی از مفردات می‌چرخد؛ زیرا اطمینانی وجود ندارد که این کلمه از معصوم علیه السلام صادر شده باشد تا یک فرع فقهی یا اعتقادی را بر آن بار نماییم. @hadiskhani_kashfi
⚡️عدم اطمینان به صحت استدلالی که متکی بر مفردات خاص روایات باشد / ۲ 🔻آیت الله منتظری از قول آیت الله بروجردی نقل کرده است: 🔹 «و كان يقول أيضا: إنّ من تتبع كتب الأخبار و وقف على إختلاف راويين مثلا في نقل مضمون واحد عن إمام واحد، أو إختلاف مصنّفين في ألفاظ رواية واحدة بل مصنّف واحد في موضعين من كتابه و إختلاف النسخ الكثيرة، يظهر له أنّ الاعتماد على رواية واحدة مثلا في مقام الإفتاء مشكل، و إن فرض كون جميع رواته ثقات، إلّا إذا أفتى بمضمونها الأعلام. بل لو فرض وجود روايات مستفيضة في مسألة يظهر لنا بذلك صدور المضمون المشترك بينها عن الأئمة عليهم السّلام إجمالا و لكن الحكم بخصوصيّات كلّ واحدة منها مشكل.» 📚 مجمع الفوائد (قم: سایه، ۱۳۸۴)، ۲۳۳. @hadiskhani_kashfi
⚡️ عدم اطمینان به صحت استدلالی که متکی بر مفردات خاص روایات باشد / ۳ 🔻علامه شعرانی در پاورقی شرح اصول کافی مولا صالح مازندرانی در بحث نقل معنا گفته است: 🔹 «أقوى الادلة على جواز النقل بالمعنى ما ذكره العلامة (ره) فى النهاية و هو خامس ادلته من أنا نعلم قطعا أن الصحابة لم يكتبوا ما نقلوه و لا كرروا عليه بل كلما سمعوا اهملوا الى وقت الحاجة إليه بعد مدة متباعدة و ذلك يوجب القطع بانهم لم ينقلوا نفس اللفظ بل المعنى انتهى. و هذا معنى قول داود بن فرقد «فلا يجي‏ء» أى فلا يمكن لى ضبط الالفاظ بخصوصها و نظير ذلك ما نرى من نقل العلماء أقوال غيرهم لا بألفاظهم و نقل الناس ما سمعوه من الوعاظ و الناطقين و رسالة بعضهم الى بعض شفاها فيحتج من الروايات بما يمكن ضبطه و نقله و هو أصل المعنى المعقود له الجملة لا الدقائق التى يستنبط بفكر العلماء و من خصوصيات الالفاظ 🔸و قد سبق في الصفحة 146 و 147 من هذا المجلد حديث محمّد بن مسلم برواية ربعى و برواية حريز و يحتمل قويا اتحادهما و معناهما المعقود له الكلام أمر الناس بعدم الاستحياء من التصريح بعدم العلم اذا سئلوا عن شي‏ء لا يعلمونه و هذا المعنى محفوظ في الروايتين و ان اختلف الفاظهما 🔹و مثله رواية «البيعان بالخيار ما لم يفترقا» كما مر فاذا بدل «ما لم يفترقا» بقوله «ما داما في المجلس» فقد حفظ المعنى لكن يدل الافتراق على التباعد و لو خطوة و لا يدل عليه قوله ما داما في المجلس اذ يمكن التباعد خطوة مع كونهما في المجلس و حينئذ فنقول أمثال هذه ليست بحجة اذ كما نعلم يقينا أنهم رووا الاحاديث بالمعنى نعلم أيضا أن الناس لا يقدرون على حفظ هذه الدقائق بل لا يتفطنون لها حتى يحفظوها، فما هو شائع بين بعض فقهائنا المتأخرين خصوصا بين من تأخر عن الشيخ المحقق الانصارى- قدس سره- من استنباط الاحكام من هذه الدقائق المستنبطة من ألفاظ الروايات بتدقيقاتهم غير مبتن على أساس متين خصوصا ما يدعونه من الظن الاطمينانى بصدور هذه الروايات و انها حجة لا تعبدا بآية النبإ و أمثالها بل لحصول الاطمينان و ان الاطمينان علم عرفا و الحق أنهم ان ادعوا حصول الاطمينان بصدور هذه الالفاظ المروية بخصوصياتها كما يحتجون بها في الفقه فنحن نعلم يقينا عدم صدورها كذلك و لا حفظ خصوصياتها في ابدالها أيضا و ليس صدورها و هما فضلا عن الظن و فضلا عن الاطمينان و ان أرادوا الاطمينان بصدور اصل المعنى و مفاده اجمالا فيأتى كلامنا فيه.» 📚 ‏محمد صالح بن احمد مازندرانی، شرح الكافي- الأصول و الروضة، ویراسته‌ی ابوالحسن شعرانی (تهران: المكتبة الإسلامية، ۱۳۸۲)، ج ۲، ۲۵۷، به نقل از پاورقی. @hadiskhani_kashfi
⚡️عدم اطمینان به صحت استدلالی که متکی بر مفردات خاص روایات باشد / ۴ 🔻استاد شهیدی‌پور هم در درس گفته‌اند: 🔹«با توجه بحث نقل معنا، ما در بحث حجیت خبر واحد گفته ایم: نمی توان مطالب دقیق را از این روایات نقل شده استفاده کرد. به عنوان مثال اگر تعبیر روایت به صورت «العصیرُ خمرٌ فلاتشربه» باشد، گفته می شود که طبق اطلاق این تعبیر عصیر از حیث همه احکام خمر است و صرفا یک حکم آن بیان شده است و لذا حکم نجاست عصیر هم ثابت خواهد شد. اما اگر تعبیر ذکر شده به صورت «العصیر خمر لاتشربه» باشد که در آن فاء ذکر نشده است، این تعبیر اطلاق ندارد، بلکه صرفا عصیر در حرمت شرب، تنزیل شده است و لذا نجاست قابل استفاده نیست. مرحوم آقای خویی بین این دو تعبیر این گونه فرق گذاشته اند. اما ما گفته ایم: اگر این دو تعبیر در کلمات خود امام علیه السلام ذکر شده باشد، این گونه فرق ممکن است، اما در سیره عقلائیه از خبر راوی کشف نمی شود که تعبیر امام علیه السلام چگونه بوده است؛ چون چه بسا راوی هرچند ثقه بوده است، اما ملتفت به این دقائق نبوده است و ذهن ابتدایی هم بین اینها فرق نمی گذارد و لذا هنگام نقل، بدون تأمل و تدقیق نقل کرده است. نتیجه این خواهد شد که خبر ظهور نخواهد داشت که تعبیر امام علیه السلام هم با این لفظ بوده است. مرحوم آقای بروجردی در همین خصوص فرموده اند: اگر چند روایت در یک مورد وارد شود، روشن خواهد شد که امام علیه السلام در این رابطه سخنی فرموده اند. اما اینکه کلام امام به صورت دقیق متن اول یا دوم باشد، ثابت نخواهد شد.» @hadiskhani_kashfi
جلسه دهم _ حدیث خوانی.m4a
52.17M
⚡️صوت جلسه دهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی سند باب اضطرار ۱. علی بن ابراهیم (امامی ثقة جلیل) ۲. عن ابیه (امامی ثقة علی التحقیق) ۳. عن الحسن بن ابراهیم (مجهول) درباره مجهول بودن راوی به اینجا و اینجا و اینجا مراجعه شود. ۴. عن یونس بن یعقوب‌ (امامی ثقة جلیل) بررسی عبارت نجاشی درباره یونس، وفات یونس در مدینه، فطحی بودن یونس (به همین مناسبت: نقل جریان ابوحمزه ثمالی و امامت امام کاظم، نقل جریان سوال از عبدالله ابطح) 🔸 حدیث در سایر مجامع حدیثی این حدیث را مرحوم صدوق در امالی، علل و کمال الدین به سند صحیح نقل کرده اند. سند مرحوم صدوق: ابی عن سعد بن عبدالله عن ابراهیم بن هاشم عن اسماعیل بن مرار عن یونس بن عبدالرحمن عن یونس بن یعقوب با توجه به اثبات وثاقت اسماعیل بن مرار، سند صحیح است. هم چنین مرحوم کشی هم این حدیث را در رجال نقل کرده است. سند مرحوم کشی: محمد بن مسعود، عن علی بن محمد الفیروزاني القمي عن محمد بن احمد بن یحیی عن ابی اسحاق عن محمد بن حماد عن الحسن بن ابراهیم عن یونس بن عبدالرحمن عن یونس بن یعقوب 🔹 با مراجعه به مصادر روایت در کتب شیخ صدوق و رجال کشی متوجه می شویم که راوی از یونس بن یعقوب ، یونس بن عبدالرحمن بوده است که در نسخه کتاب کافی افتاده است. جلسه دهم @hadiskhani_kashfi
⚡️ عبارت نجاشی درباره یونس بن یعقوب 🔻يونس بن يعقوب بن قيس أبوعلي الجَلابِ البَجَلِي الدُّهْنِي أُمه مُنيَّة بنت عمار بن أبي معاوية الدهني أخت معاوية بن عمار. اختص بأبي عبدالله و أبي الحسن عليهما السلام، و كان يتوكل لأبي الحسن عليه السلام و مات بالمدينة في أيام الرضا عليه السلام، فتولى أمره. و كان حظياً عندهم، موثقاً. وكان قد قال بعبد الله و رجع. 📚 رجال النجاشی، ص۴۴۶ @hadiskhani_kashfi
⚡️جریان وفات یونس بن یعقوب در مدینه 🔻رجال کشی: قَالَ أَبُو اَلنَّضْرِ : سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحَسَنِ ، يَقُولُ: مَاتَ يُونُسُ بْنُ يَعْقُوبَ بِالْمَدِينَةِ ، فَبَعَثَ إِلَيْهِ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) بِحَنُوطِهِ وَ كَفَنِهِ وَ جَمِيعِ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ، وَ أَمَرَ مَوَالِيَهُ وَ مَوَالِيَ أَبِيهِ وَ جَدِّهِ أَنْ يَحْصُرُوا جَنَازَتَهُ، وَ قَالَ لَهُمْ: هَذَا مَوْلَى لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) كَانَ يَسْكُنُ اَلْعِرَاقَ ، وَ قَالَ لَهُمْ اِحْفِرُوا لَهُ فِي اَلْبَقِيعِ ، فَإِنْ قَالَ لَكُمْ أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ إِنَّهُ عِرَاقِيُّ وَ لاَ نَدْفِنُهُ فِي اَلْبَقِيعِ : فَقُولُوا لَهُمْ هَذَا مَوْلَى لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) وَ كَانَ يَسْكُنُ اَلْعِرَاقَ ، فَإِنْ مَنَعْتُمُونَا أَنْ نَدْفِنَهُ بِالْبَقِيعِ مَنَعْنَاكُمْ أَنْ تَدْفِنُوا مَوَالِيَكُمْ فِي اَلْبَقِيعِ ، وَ وَجَّهَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) إِلَى زَمِيلِهِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَبَّابِ وَ كَانَ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ : صَلِّ عَلَيْهِ أَنْتَ . 🔹عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْوَلِيدِ ، قَالَ: رَءَانِي صَاحِبُ اَلْمَقْبَرَةِ وَ أَنَا عِنْدَ اَلْقَبْرِ بَعْدَ ذَلِكَ، فَقَالَ لِي مَنْ هَذَا اَلرَّجُلُ صَاحِبُ اَلْقَبْرِ فَإِنَّ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) أَوْصَانِي بِهِ، وَ أَمَرَنِي أَنْ أَرُشَّ قَبْرَهُ أَرْبَعِينَ شَهْراً أَوْ أَرْبَعِينَ يَوْماً فِي كُلِّ يَوْمٍ، قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلشَّكُّ مِنِّي. 🔸 عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْوَلِيدِ ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) جُعِلْتُ فِدَاكَ سَرَّنِي مَا فَعَلْتَ بِيُونُسَ ! قَالَ، فَقَالَ لِي أَ لَيْسَ مِمَّا صَنَعَ اَللَّهُ لِيُونُسَ أَنْ نَقَلَهُ مِنَ اَلْعِرَاقِ إِلَى جِوَارِ نَبِيِّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) . 📚 اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ج ۱، ص ۳۸۶
⚡️ بصیرت ابوحمزه ثمالی و امامت امام کاظم 🔻 أَنَّ دَاوُدَ بْنَ كَثِيرٍ اَلرَّقِّيَّ قَالَ : وَفَدَ مِنْ خُرَاسَانَ وَافِدٌ يُكَنَّى أَبَا جَعْفَرٍ وَ اِجْتَمَعَ إِلَيْهِ جَمَاعَةٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَسَأَلُوهُ أَنْ يَحْمِلَ لَهُمْ أَمْوَالاً وَ مَتَاعاً وَ مَسَائِلَهُمْ فِي اَلْفَتَاوِي وَ اَلْمُشَاوَرَةِ فَوَرَدَ اَلْكُوفَةَ فَنَزَلَ وَ زَارَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ رَأَى فِي نَاحِيَةٍ رَجُلاً وَ حَوْلَهُ جَمَاعَةٌ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ زِيَارَتِهِ قَصَدَهُمْ فَوَجَدَهُمْ شِيعَةً فُقَهَاءَ وَ يَسْمَعُونَ مِنَ اَلشَّيْخِ فَسَأَلَهُمْ عَنْهُ فَقَالُوا هُوَ أَبُو حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيُّ قَالَ فَبَيْنَا نَحْنُ جُلُوسٌ إِذْ أَقْبَلَ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ جِئْتُ مِنَ اَلْمَدِينَةِ وَ قَدْ مَاتَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَشَهِقَ أَبُو حَمْزَةَ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ اَلْأَرْضَ ثُمَّ سَأَلَ اَلْأَعْرَابِيَّ هَلْ سَمِعْتَ لَهُ بِوَصِيَّةٍ قَالَ أَوْصَى إِلَى اِبْنِهِ عَبْدِ اَللَّهِ وَ إِلَى اِبْنِهِ مُوسَى وَ إِلَى اَلْمَنْصُورِ فَقَالَ أَبُو حَمْزَةَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لَمْ يُضِلَّنَا دَلَّ عَلَى اَلصَّغِيرِ وَ مَنَّ عَلَى اَلْكَبِيرِ وَ سَتَرَ اَلْأَمْرَ اَلْعَظِيمَ وَ وَثَبَ إِلَى قَبْرِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ فَصَلَّى وَ صَلَّيْنَا ثُمَّ أَقْبَلْتُ عَلَيْهِ وَ قُلْتُ لَهُ فَسِّرْ لِي مَا قُلْتَهُ. فَقَالَ بَيَّنَ أَنَّ اَلْكَبِيرَ ذُو عَاهَةٍ وَ دَلَّ عَلَى اَلصَّغِيرِ بِأَنْ أَدْخَلَ يَدَهُ مَعَ اَلْكَبِيرِ وَ سَتَرَ اَلْأَمْرَ بِالْمَنْصُورِ حَتَّى إِذَا سَأَلَ اَلْمَنْصُورُ مَنْ وَصِيُّهُ قِيلَ أَنْتَ. 🔹ترجمه: داود بن كثير رقّى مى‌گويد: شخصى-كه كنيه‌اش ابو جعفر بود- مى‌خواست از خراسان به طرف مدينه بيايد. برخى اجتماع نموده و از او خواستند تا با خود مقدارى مال و مسائل دينى از طرف آنها به مدينه ببرد. ابو جعفر به كوفه رسيد و به زيارت قبر امير المؤمنين-عليه السّلام-رفت. ديد در ناحيه‌اى شخصى نشسته و عده‌اى دور او را گرفته‌اند. وقتى از زيارت فارغ شد به سوى آنها رفت و ديد همۀ آنها شيعه و فقيه هستند و به سخنان مردى گوش مى‌دهند. از نام شيخ پرسيد، به او گفتند: او «ابو حمزۀ ثمالى» است. مى‌گويد: در اين هنگام عربى وارد شد و گفت: اكنون از مدينه مى‌آيم، جعفر بن محمّد-عليهما السّلام-از دنيا رفت. ابو حمزه بغض در گلويش پيچيد و صيحه‌اى زد و دستش را به زمين كوبيد. سپس از عرب پرسيد: آيا جانشين و وصى هم براى خود تعيين كرد؟ عرب گفت: آرى، وصيت كرده است براى پسرش عبد اللّٰه، موسى و منصور. آنگاه ابو حمزه گفت: سپاس خداى را كه ما را گمراه نكرد، كوچك را نشان داد و بر بزرگ، منّت گذاشت. و كار بزرگى را پوشيده نگهداشت. سپس برخاست و به طرف قبر امير المؤمنين-عليه السّلام-رفت و نماز خواند و ما هم نماز خوانديم. سپس نزد او رفتم و گفتم: آنچه را كه گفتى براى من تفسير كن‌؟ گفت: حضرت، بيان كرده است كه بزرگ، داراى قدرت است و كوچك، با او همدست مى‌باشد. و امر عظيمى را به وسيله منصور پوشيده ساخته است هر وقت منصور بپرسد كه جانشين امام صادق كيست‌؟ گويند: خودت هستى. 📚الخرائج و الجرائح ج ۱، ص ۳۲۸ @hadiskhani_kashfi
⚡️سوال از عبدالله افطح درباره زکات 🔻 محمد بن الحسن الصفار في بصائر الدرجات: 🔹 حَدَّثَنَا اَلْهَيْثَمُ اَلنَّهْدِيُّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ وَ أَبُو اَلْحَسَنِ فِي اَلْمَجْلِسِ قُدَّامَهُ مِرْآةٌ وَ آلَتُهَا فردي [مُرَدًّى] بِالرِّدَاءِ مُوَزَّراً فَأَقْبَلْتُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ فَلَمْ أَسْأَلْهُ حَتَّى جَرَى ذِكْرُ اَلزَّكَاةِ فَسَأَلْتُهُ قَالَ تَسْأَلُنِي عَنِ اَلزَّكَاةِ مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً فَفِيهَا دِرْهَمٌ قَالَ فَاسْتَشْعَرْتُهُ وَ تَعَجَّبْتُ مِنْهُ فَقُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اَللَّهُ قَدْ عَرَفْتَ مَوَدَّتِي لِأَبِيكَ وَ اِنْقِطَاعِي إِلَيْهِ وَ قَدْ سَمِعْتُ مِنْهُ كُتُباً أَ فَتُحِبُّ أَنْ آتِيَكَ بِهَا قَالَ نِعْمَ بَنُو أَخٍ اِئْتِنَا فَقُمْتُ مُسْتَغِيثاً بِرَسُولِ اَللَّهِ فَأَتَيْتُ اَلْقَبْرَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى مَنْ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ إِلَى اَلْحَرُورِيَّةِ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ إِلَى اَلزَّيْدِيَّةِ قَالَ فَإِنِّي كَذَلِكَ إِذْ أَتَانِي غُلاَمٌ صَغِيرٌ دُونَ اَلْخَمْسِ فَجَذَبَ ثَوْبِي فَقَالَ لِي أَجِبْ قُلْتُ مَنْ قَالَ قَالَ سَيِّدِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ فَدَخَلْتُ إِلَى صَحْنِ اَلدَّارِ فَإِذَا هُوَ فِي بَيْتٍ وَ عَلَيْهِ كِلَّةٌ فَقَالَ يَا هِشَامُ قُلْتُ لَبَّيْكَ فَقَالَ لِي لاَ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ وَ لاَ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ وَ لَكِنْ إِلَيْنَا ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَيْهِ . 🔸ترجمه: هشام بن سالم گفت:رفتم پيش عبد اللّٰه بن جعفر، موسى بن جعفر نيز حضور داشت كه جلوش آينه‌اى قرار داشت ردائى پوشيده بود و پيراهنى در تن داشت رو بجانب عبد اللّٰه برادر موسى بن جعفر نموده شروع كردم بسؤال كردن تا صحبت زكاة شد. در اين مورد سؤال كردم گفت: از زكات ميپرسى. هر كس چهل درهم داشته باشد بايد يكدرهم بدهد.بسيار در شگفت شدم.گفتم: ميدانى كه من ارادتمند شما خانواده هستم و خدمت پدرت ارادت داشته‌ام از آن جناب نوشته‌ هائى دارم.اگر مايلى برايت بياورم گفت بسيار خوب بياور. من از آنجا خارج شده پناه بقبر پيغمبر بردم عرضكردم:يا رسول اللّٰه بكه پناه برم بقدريها يا حروريه يا مرجئه يا زيديها.در همين موقع پسر بچه‌اى كه كمتر از پنج سال داشت لباسم را كشيده گفت:بيا با تو كار دارند. گفتم: چه كسى گفت: آقايم موسى بن جعفر.داخل حياط‍‌ شدم ديدم آن جناب در اطاق نشسته است كه جلو آن پشه‌بندى آويخته است.فرمود: هشام، عرض كردم: بلى. فرمود: پيش مرجئه و قدريها نرو بيا پيش من وارد اطاق شدم. 📚بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام ج ۱، ص ۲۵۰ @hadiskhani_kashfi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن ۱. درباره حمران بن اعین ۲. درباره محمد بن علی بن نعمان مؤمن طاق و ذکر نکته ای درباره انتساب شخص به اجداد مانند نام شیخ صدوق ۳. درباره هشام بن سالم ۴. درباره طیار ۵. قوله و هو شاب، درباره دو‌ گروه از اصحاب امام صادق ۶. درباره عمرو بن عبید ۷. نکته اصولی درباره اذا امرتکم بشیء فافعلوا ۸. مراد از قلب در احادیث ۹. استفاده شیخ صدوق از مناظره هشام با عمرو بن عبید در مسأله غیبت امام زمان جلسه یازدهم @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن #حدیث_سوم ۱. درباره حمران بن
حمران بن اعین..mp3
1.39M
⚡️ روش حمران بن اعین در مجالس 🔻 قوله در باب اضطرار: كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ حُمْرَانُ بْنُ أَعْيَنَ 🔹 حمران بن اعین برادر زراره بن اعین و از اجلاء اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده است. دو روایت درباره ایشان: 🔸و بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ: عَنِ اَلْحَجَّالِ ، عَنْ صَفْوَانَ ، قَالَ: كَانَ يَجْلِسُ حُمْرَانُ مَعَ أَصْحَابِهِ فَلاَ يَزَالُ مَعَهُمْ فِي اَلرِّوَايَةِ عَنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ) فَإِنْ خَلَطُوا فِي ذَلِكَ بِغَيْرِهِ رَدَّهُمْ إِلَيْهِ، فَإِنْ صَنَعُوا ذَلِكَ عِدْلَ ثَلاَثِ مَرَّاتٍ قَامَ عَنْهُمْ وَ تَرَكَهُمْ . 📚 اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ج ۱، ص ۱۷۹ 🔹 حَمْدَوَيْهِ ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى ، عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ ، عَنْ حُجْرِ بْنِ زَائِدَةَ ، عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) إِنِّي أَعْطَيْتُ اَللَّهَ عَهْداً، لاَ أَخْرُجَ مِنَ اَلْمَدِينَةِ حَتَّى تُخْبِرَنِي عَمَّا أَسْأَلُكَ! قَالَ، فَقَالَ لِي سَلْ! قَالَ، قُلْتُ أَ مِنْ شِيعَتِكُمْ أَنَا قَالَ نَعَمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ . 📚 اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ج ۱، ص ۱۷۶ @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن #حدیث_سوم ۱. درباره حمران بن
⚡️ترجمه مومن طاق در نجاشی 🔻قوله در باب اضطرار: كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ ... مُحَمَّدُ بْنُ اَلنُّعْمَانِ ⬅️ نام کامل مومن طاق محمد بن علی بن نعمان ابوجعفر الاحول هست اما طبق مطلب مرسوم در کتب رجال و انساب گاهی اسم او را به جد نسبت داده و محمد بن نعمان گویند. 🔹نجاشی هم یک جا به او محمد بن نعمان و در جای دیگر محمد بن علی بن نعمان گوید: ۱. ص۳۲۵: محمد بن علي بن النعمان بن أبي طريفة البجلي مولى الأحول أبو جعفر كوفي صيرفي يلقب مؤمن الطاق و صاحب الطاق و يلقبه المخالفون شيطان الطاق‏ ۲. ص۱۹۲: سهيل بن زياد أبو يحيى الواسطي لقي أبا محمد العسكري عليه السلام. أمه بنت محمد بن النعمان أبو جعفر الأحول مؤمن الطاق شيخنا المتكلم رحمه الله. @hadiskhani_kashfi
⚡️نام کامل شیخ صدوق 🔻نام کامل شیخ صدوق : محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي (راجع: رجال ‏النجاشي ص۳۸۹) بوده اما در کتب فقه و رجال و تراجم نام او را مختصر کرده و گاهی محمد بن علی بن بابویه یا محمد بن بابویه یا ابن بابویه گفته می شود. @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن #حدیث_سوم ۱. درباره حمران بن
⚡️ هشام بن سالم 🔻قوله در باب اضطرار: كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ ... هشام بن سالم رجال ‏النجاشي ص۴۳۴: هشام بن سالم الجواليقي مولى بشر بن مروان أبو الحكم كان من سبي الجوزجان. روى عن أبي عبد الله و أبي الحسن عليهما السلام ثقة ثقة. له كتاب يرويه جماعة. أخبرنا محمد بن عثمان قال: حدثنا جعفر بن محمد قال: حدثنا عبيد الله بن أحمد قال: حدثنا ابن أبي عمير عنه بكتابه. و كتابه الحج و كتابه التفسير و كتابه المعراج. @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن #حدیث_سوم ۱. درباره حمران بن
⚡️ طیار 🔻قوله در باب اضطرار: كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ ... الطیار 🔹 دو طیار (پدر و پسر) در کتب حدیث شیعه معروف هستند به نام حمزة بن محمد الطیار. من در جلسه درس احتمال دادم مراد از طیار در روایت حمزه باشد اما مرحوم محقق شوشتری در کتاب قاموس الرجال شواهدی ذکر می کند که مراد از طیار پدر حمزه هست و می نویسد: 🔸و تحقيق المقام: إنّ أبا هذا معروف بالطيّار، و هو أحد متكلّمي الإماميّة، كالهشامين و غيرهما. ففي الكشّي في هشام: كان عند أبي عبد اللّه- عليه السّلام- جماعة من أصحابه، فيهم حمران بن أعين و مؤمن الطاق و هشام بن سالم و الطيّار . و في خبر آخر في حديث الشامي الّذي جاء للمناظرة: فقال للطيّار: كلّمه في الاستطاعة (إلى أن قال) و أمّا الطيّار: فكان كالطير يقع و يقوم . و في الحكم بن عتيبة: كان استاذ زرارة و حمران و الطيّار قبل أن يروا هذا الأمر . و لا ريب أنّ اسمه محمّد؛ و إنّما الإشكال في اسم أبيه ..... الی آخر کلامه قدس سره 📚 قاموس الرجال، ج۴ ص۳۲. @hadiskhani_kashfi
⚡️ دو گروه از اصحاب امام صادق 🔻قوله در باب اضطرار: ... جَمَاعَةٌ فِيهِمْ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَ هُوَ شَاب‏ 🔹 درباره جوانی هشام بن الحکم در عصر امام صادق علیه السلام در حدیث چهارم باب اضطرار هم می خوانیم: قَالَ فَوَرَدَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَ هُوَ أَوَّلَ مَا اخْتَطَّتْ لِحْيَتُهُ وَ لَيْسَ فِينَا إِلَّا مَنْ هُوَ أَكْبَرُ سِنّاً مِنْهُ 🔸 اصحاب امام صادق دو گروه بوده اند: گروه اول: افرادی بودند که اصحاب امام باقر بودند و در زمان امام صادق مسن بودند از جمله آنان می توان از زرارة بن اعین و محمد بن مسلم و ابوبصیر نام برد. گروه دوم: جوانانی بودند که امام باقر را درک نکردند و منحصرا از امام صادق روایت نقل می کنند و بعضی از آن ها از اصحاب امام کاظم هم بوده اند از جمله این افراد می توان از هشام بن الحکم و جمیل بن دراج نام برد. ⬅️به همین جهت است که رواة از امام صادق در اصحاب اجماع در دو گروه طبقه اول و دوم ذکر شده اند. @hadiskhani_kashfi
⚡️ عمرو بن عبید 🔻قوله در باب اضطرار: يَا هِشَامُ أَ لَا تُخْبِرُنِي كَيْفَ صَنَعْتَ بِعَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ 🔹رجال الطوسي (جامعه مدرسين)، ص: 250: عمرو بن عبيد البصري،أبو مروان، هو ابن باب. 🔸 حاشیه کتاب کافی ، ج5 ص 23 : «عمرو بن عبيد» قال علم الهدى في الأمالي ج 1 ص 117: عمرو بن عبيد يكنى أبا عثمان مولى لبنى العدوية من بنى تميم: قال الجاحظ: هو عمرو بن عبيد بن باب. و باب نفسه من سبى كابل من سبى عبد الرحمن بن ثمرة و كان باب مولى لبنى العدوية قال: و كان عبيد شرطيا و كان عمرو متزهدا فكانا إذا اجتازا معا على الناس قالوا: هذا شر الناس أبو خير الناس، فيقول عبيد: صدقتم هذا إبراهيم و أنا تارح: (بالحاء المهملة- كآدم- أبو إبراهيم كما في القاموس). و قال ذكر أبو الحسين الخياط أن مولد عمرو بن عبيد و واصل بن عطاء جميعا سنة ثمانين قال: و مات عمرو بن عبيد في سنة مائة و أربع و أربعين و هو ابن أربع و ستين سنة انتهى. أقول: لا ريب أن الرجل من علماء العامّة و عظمائهم و مناظرة هشام بن الحكم معه معروف، تقدم في الباب الأوّل من كتاب الحجة المجلد الأول من هذا الكتاب فليراجع. 🔹 شیخ مفید در الفصول المختارة ص233 : قال الشيخ أيده الله فيقال لإبراهيم لسنا نشك في نصب عمرو و عداوته لأمير المؤمنين ع و كما لا نشك في ذلك فلسنا نشك في جهله و ضعف عقله و طعنه في الدين و نفاقه و الذي حكيت عنه يدل على ما وصفناه . @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️ عمرو بن عبید 🔻قوله در #حدیث_سوم باب اضطرار: يَا هِشَامُ أَ لَا تُخْبِرُنِي كَيْفَ صَنَعْتَ بِع
⚡️ جایگاه عمرو بن عبید در بصره : 🔻قوله در باب اضطرار: يَا هِشَامُ أَ لَا تُخْبِرُنِي كَيْفَ صَنَعْتَ بِعَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ 🔹رجال کشی : وَجَدْتُ فِي كِتَابِ أَبِي مُحَمَّدٍ جِبْرِيلَ بْنِ أَحْمَدَ الْفَارَيَابِيِّ بِخَطِّهِ، حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ الْكُوفِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ، عَنْ مَيْمُونِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ:، أَتَى قَوْمٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَسْأَلُونَهُ الْحَدِيثَ مِنَ الْأَمْصَارِ، وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ لِي: أَ تَعْرِفُ أَحَداً مِنَ الْقَوْمِ قُلْتُ لَا، فَقَالَ فَكَيْفَ دَخَلُوا عَلَيَّ قُلْتُ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ يَطْلُبُونَ الْحَدِيثَ مِنْ كُلِّ وَجْهٍ لَا يُبَالُونَ مِمَّنْ أَخَذُوا الْحَدِيثَ، فَقَالَ لِرَجُلٍ مِنْهُمْ: هَلْ سَمِعْتَ مِنْ غَيْرِي مِنَ الْحَدِيثِ قَالَ نَعَمْ، قَالَ: فَحَدِّثْنِي بِبَعْضِ مَا سَمِعْتَ قَالَ إِنَّمَا جِئْتُ لِأَسْمَعَ مِنْكَ لَمْ أَجِئْ أُحَدِّثُكَ، وَ قَالَ لِلْآخَرِ: ذَاكَ مَا يَمْنَعُهُ أَنْ يُحَدِّثَنِي مَا سَمِعْتَ، قَالَ: وَ تَتَفَضَّلُ أَنْ تُحَدِّثَنِي مَا سَمِعْتَ! أَ جَعَلَ الَّذِي حَدَّثَكَ حَدِيثَه‏ أَمَانَةً لَا تُحَدِّثُ بِهِ أَحَداً قَالَ لَا، قَالَ فَأَسْمَعْنَا بَعْضَ مَا اقْتَبَسْتَ مِنَ الْعِلْمِ حَتَّى نُفِيدَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ! قَالَ حَدَّثَنِي سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: النَّبِيذُ كُلُّهُ حَلَالٌ إِلَّا الْخَمْرَ، ثُمَّ سَكَتَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) زِدْنَا! ...... قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ، عَنِ الْحَسَنِ، قَالَ أَشْيَاءُ صَدَّقَ النَّاسُ بِهَا وَ أَخَذُوا بِهَا وَ لَيْسَ فِي الْكِتَابِ لَهَا أَصْلٌ، مِنْهَا عَذَابُ الْقَبْرِ، وَ مِنْهَا الْمِيزَانُ، وَ مِنْهَا الْحَوْضُ، وَ مِنْهَا الشَّفَاعَةُ، وَ مِنْهَا النِّيَّةُ يَنْوِي الرَّجُلُ مِنَ الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ فَلَا يَعْمَلُهُ فَيُثَابُ عَلَيْهِ، وَ لَا يُثَابُ الرَّجُلُ إِلَّا بِمَا عَمِلَ إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا ........ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مِنْ أَيِّ الْبِلَادِ أَنْتَ قَالَ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ، قَالَ فَهَذَا الَّذِي تُحَدِّثُ عَنْهُ وَ تَذْكُرُ اسْمَهُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، تَعْرِفُهُ قَالَ لَا، قَالَ: فَهَلْ سَمِعْتَ مِنْهُ شَيْئاً قَطُّ قَالَ لَا، قَالَ: فَهَذِهِ الْأَحَادِيثُ عِنْدَكَ حَقٌّ قَالَ نَعَمْ، قَالَ: فَمَتَى سَمِعْتَهَا قَالَ لَا أَحْفَظُ، قَالَ، إِلَّا أَنَّهَا أَحَادِيثُ أَهْلِ مِصْرِنَا مُنْذُ دَهْرٍ لَا يَمْتَرُونَ فِيهَا، قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): لَوْ رَأَيْتَ هَذَا الرَّجُلَ الَّذِي تُحَدِّثُ عَنْهُ، فَقَالَ لَكَ هَذِهِ الَّتِي تَرْوِيهَا عَنِّي كَذِبٌ لَا أَعْرِفُهَا وَ لَمْ أُحَدِّثْ بِهَا، هَلْ كُنْتَ تُصَدِّقُهُ قَالَ لَا، قَالَ: لِمَ قَالَ لِأَنَّهُ شَهِدَ عَلَى قَوْلِهِ رِجَالٌ لَوْ شَهِدَ أَحَدُهُمْ عَلَى عِتْقِ رَجُلٍ لَجَاز .... 📚رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال، النص، ص: 396 @hadiskhani_kashfi
⚡️استفاده شیخ صدوق از مناظره هشام با عمرو بن عبید در مسأله غیبت امام زمان 🔻 شیخ صدوق در کمال الدین می نویسد: و في حديث هشام مع عمرو بن عبيد حجة في الانتفاع بالحجة الغائب ع و ذلك أن القلب غائب عن سائر الجوارح لا يرى بالعين و لا يشم بالأنف و لا يذاق بالفم و لا يلمس باليد و هو مدبر لهذه الجوارح مع غيبته عنها و بقاؤها على صلاحها و لو لم يكن القلب لانفسد تدبير الجوارح و لم تستقم أمورها فاحتيج إلى القلب لبقاء الجوارح على صلاحها كما احتيج إلى الإمام لبقاء العالم على صلاحه و لا قوة إلا بالله. و كما يعلم مكان القلب من الجسد بالخبر فكذلك يعلم مكان الحجة الغائب ع بالخبر و هو ما ورد عن الأئمة ع من الأخبار في كونه بمكة و خروجه منها في وقت ظهوره و لسنا نعني بالقلب المضغة التي من اللحم لأن بها لا يقع الانتفاع للجوارح و إنما نعني بالقلب اللطيفة التي جعلها الله عز و جل في هذه المضغة لا تدرك بالبصر و إن كشف عن تلك المضغة و لا تلمس و لا تذاق و لا توجد إلا بالعلم بها لحصول التمييز و استقامة التدبير من الجوارح و الحجة بتلك اللطيفة على الجوارح قائمة ما وجدت و التكليف لها لازم ما بقيت فإذا عدمت تلك اللطيفة انفسد تدبير الجوارح و سقط التكليف عنها فكما يجوز أن يحتج الله عز و جل بهذه اللطيفة الغائبة عن الحواس على الجوارح فكذلك جائز أن يحتج عز و جل على جميع الخلق بحجة غائب عنهم به يدفع عنهم و به يرزقهم و به ينزل عليهم الغيث و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه‏ 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، 210 @hadiskhani_kashfi
جلسه دوازدهم _ حدیث خوانی..mp3
21.57M
⚡️صوت جلسه دوازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی نسخه های مختلف باب اضطرار 🔸 چهارم مرحله اول: بررسی سند ۱. علی بن ابراهیم ۲. ابراهیم بن هاشم ۳. عمن ذکره ۴. یونس بن یعقوب 🔹راهی برای تصحیح سند روایت: در ارشاد مفید تعبیر عن جماعة من رجاله بدل عمن ذکره آمده است. + ذکر نکاتی درباره حدیث مرسل 🔸 مرحله دوم: باب اضطرار در محامع روایی: ۱. شیخ مفید در ارشاد باسناده عن کلینی ۲. اعلام الوری: روی عن یونس بن یعقوب ۳. مناقب ابن شهر آشوب 🔹 مرحله سوم: بررسی متن جلسه دوازدهم @hadiskhani_kashfi