eitaa logo
حدیث خوانی کتاب کافی
154 دنبال‌کننده
4 عکس
1 ویدیو
30 فایل
⚡️دروس سید حسین کشفی در سال۱۴۰۳: 1⃣ کتاب «استناد»، شنبه و یکشنبه 2⃣ حدیث خوانی، کتاب الکافي (کتاب الحجة)، دوشنبه و سه شنبه 3⃣ کتاب کلیات في علم الرجال، چهارشنبه همه دروس بعد از نماز ظهر و عصر مکان: مدرس فقهی امام محمدباقر ادمین: @s_h_kashfi
مشاهده در ایتا
دانلود
جلسه دهم _ حدیث خوانی.m4a
52.17M
⚡️صوت جلسه دهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی سند باب اضطرار ۱. علی بن ابراهیم (امامی ثقة جلیل) ۲. عن ابیه (امامی ثقة علی التحقیق) ۳. عن الحسن بن ابراهیم (مجهول) درباره مجهول بودن راوی به اینجا و اینجا و اینجا مراجعه شود. ۴. عن یونس بن یعقوب‌ (امامی ثقة جلیل) بررسی عبارت نجاشی درباره یونس، وفات یونس در مدینه، فطحی بودن یونس (به همین مناسبت: نقل جریان ابوحمزه ثمالی و امامت امام کاظم، نقل جریان سوال از عبدالله ابطح) 🔸 حدیث در سایر مجامع حدیثی این حدیث را مرحوم صدوق در امالی، علل و کمال الدین به سند صحیح نقل کرده اند. سند مرحوم صدوق: ابی عن سعد بن عبدالله عن ابراهیم بن هاشم عن اسماعیل بن مرار عن یونس بن عبدالرحمن عن یونس بن یعقوب با توجه به اثبات وثاقت اسماعیل بن مرار، سند صحیح است. هم چنین مرحوم کشی هم این حدیث را در رجال نقل کرده است. سند مرحوم کشی: محمد بن مسعود، عن علی بن محمد الفیروزاني القمي عن محمد بن احمد بن یحیی عن ابی اسحاق عن محمد بن حماد عن الحسن بن ابراهیم عن یونس بن عبدالرحمن عن یونس بن یعقوب 🔹 با مراجعه به مصادر روایت در کتب شیخ صدوق و رجال کشی متوجه می شویم که راوی از یونس بن یعقوب ، یونس بن عبدالرحمن بوده است که در نسخه کتاب کافی افتاده است. جلسه دهم @hadiskhani_kashfi
⚡️ عبارت نجاشی درباره یونس بن یعقوب 🔻يونس بن يعقوب بن قيس أبوعلي الجَلابِ البَجَلِي الدُّهْنِي أُمه مُنيَّة بنت عمار بن أبي معاوية الدهني أخت معاوية بن عمار. اختص بأبي عبدالله و أبي الحسن عليهما السلام، و كان يتوكل لأبي الحسن عليه السلام و مات بالمدينة في أيام الرضا عليه السلام، فتولى أمره. و كان حظياً عندهم، موثقاً. وكان قد قال بعبد الله و رجع. 📚 رجال النجاشی، ص۴۴۶ @hadiskhani_kashfi
⚡️جریان وفات یونس بن یعقوب در مدینه 🔻رجال کشی: قَالَ أَبُو اَلنَّضْرِ : سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحَسَنِ ، يَقُولُ: مَاتَ يُونُسُ بْنُ يَعْقُوبَ بِالْمَدِينَةِ ، فَبَعَثَ إِلَيْهِ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) بِحَنُوطِهِ وَ كَفَنِهِ وَ جَمِيعِ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ، وَ أَمَرَ مَوَالِيَهُ وَ مَوَالِيَ أَبِيهِ وَ جَدِّهِ أَنْ يَحْصُرُوا جَنَازَتَهُ، وَ قَالَ لَهُمْ: هَذَا مَوْلَى لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) كَانَ يَسْكُنُ اَلْعِرَاقَ ، وَ قَالَ لَهُمْ اِحْفِرُوا لَهُ فِي اَلْبَقِيعِ ، فَإِنْ قَالَ لَكُمْ أَهْلُ اَلْمَدِينَةِ إِنَّهُ عِرَاقِيُّ وَ لاَ نَدْفِنُهُ فِي اَلْبَقِيعِ : فَقُولُوا لَهُمْ هَذَا مَوْلَى لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) وَ كَانَ يَسْكُنُ اَلْعِرَاقَ ، فَإِنْ مَنَعْتُمُونَا أَنْ نَدْفِنَهُ بِالْبَقِيعِ مَنَعْنَاكُمْ أَنْ تَدْفِنُوا مَوَالِيَكُمْ فِي اَلْبَقِيعِ ، وَ وَجَّهَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) إِلَى زَمِيلِهِ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحَبَّابِ وَ كَانَ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ : صَلِّ عَلَيْهِ أَنْتَ . 🔹عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْوَلِيدِ ، قَالَ: رَءَانِي صَاحِبُ اَلْمَقْبَرَةِ وَ أَنَا عِنْدَ اَلْقَبْرِ بَعْدَ ذَلِكَ، فَقَالَ لِي مَنْ هَذَا اَلرَّجُلُ صَاحِبُ اَلْقَبْرِ فَإِنَّ أَبَا اَلْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) أَوْصَانِي بِهِ، وَ أَمَرَنِي أَنْ أَرُشَّ قَبْرَهُ أَرْبَعِينَ شَهْراً أَوْ أَرْبَعِينَ يَوْماً فِي كُلِّ يَوْمٍ، قَالَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلشَّكُّ مِنِّي. 🔸 عَلِيُّ بْنُ اَلْحَسَنِ ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْوَلِيدِ ، عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) جُعِلْتُ فِدَاكَ سَرَّنِي مَا فَعَلْتَ بِيُونُسَ ! قَالَ، فَقَالَ لِي أَ لَيْسَ مِمَّا صَنَعَ اَللَّهُ لِيُونُسَ أَنْ نَقَلَهُ مِنَ اَلْعِرَاقِ إِلَى جِوَارِ نَبِيِّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) . 📚 اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ج ۱، ص ۳۸۶
⚡️ بصیرت ابوحمزه ثمالی و امامت امام کاظم 🔻 أَنَّ دَاوُدَ بْنَ كَثِيرٍ اَلرَّقِّيَّ قَالَ : وَفَدَ مِنْ خُرَاسَانَ وَافِدٌ يُكَنَّى أَبَا جَعْفَرٍ وَ اِجْتَمَعَ إِلَيْهِ جَمَاعَةٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَسَأَلُوهُ أَنْ يَحْمِلَ لَهُمْ أَمْوَالاً وَ مَتَاعاً وَ مَسَائِلَهُمْ فِي اَلْفَتَاوِي وَ اَلْمُشَاوَرَةِ فَوَرَدَ اَلْكُوفَةَ فَنَزَلَ وَ زَارَ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ رَأَى فِي نَاحِيَةٍ رَجُلاً وَ حَوْلَهُ جَمَاعَةٌ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ زِيَارَتِهِ قَصَدَهُمْ فَوَجَدَهُمْ شِيعَةً فُقَهَاءَ وَ يَسْمَعُونَ مِنَ اَلشَّيْخِ فَسَأَلَهُمْ عَنْهُ فَقَالُوا هُوَ أَبُو حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيُّ قَالَ فَبَيْنَا نَحْنُ جُلُوسٌ إِذْ أَقْبَلَ أَعْرَابِيٌّ فَقَالَ جِئْتُ مِنَ اَلْمَدِينَةِ وَ قَدْ مَاتَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَشَهِقَ أَبُو حَمْزَةَ وَ ضَرَبَ بِيَدِهِ اَلْأَرْضَ ثُمَّ سَأَلَ اَلْأَعْرَابِيَّ هَلْ سَمِعْتَ لَهُ بِوَصِيَّةٍ قَالَ أَوْصَى إِلَى اِبْنِهِ عَبْدِ اَللَّهِ وَ إِلَى اِبْنِهِ مُوسَى وَ إِلَى اَلْمَنْصُورِ فَقَالَ أَبُو حَمْزَةَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لَمْ يُضِلَّنَا دَلَّ عَلَى اَلصَّغِيرِ وَ مَنَّ عَلَى اَلْكَبِيرِ وَ سَتَرَ اَلْأَمْرَ اَلْعَظِيمَ وَ وَثَبَ إِلَى قَبْرِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ فَصَلَّى وَ صَلَّيْنَا ثُمَّ أَقْبَلْتُ عَلَيْهِ وَ قُلْتُ لَهُ فَسِّرْ لِي مَا قُلْتَهُ. فَقَالَ بَيَّنَ أَنَّ اَلْكَبِيرَ ذُو عَاهَةٍ وَ دَلَّ عَلَى اَلصَّغِيرِ بِأَنْ أَدْخَلَ يَدَهُ مَعَ اَلْكَبِيرِ وَ سَتَرَ اَلْأَمْرَ بِالْمَنْصُورِ حَتَّى إِذَا سَأَلَ اَلْمَنْصُورُ مَنْ وَصِيُّهُ قِيلَ أَنْتَ. 🔹ترجمه: داود بن كثير رقّى مى‌گويد: شخصى-كه كنيه‌اش ابو جعفر بود- مى‌خواست از خراسان به طرف مدينه بيايد. برخى اجتماع نموده و از او خواستند تا با خود مقدارى مال و مسائل دينى از طرف آنها به مدينه ببرد. ابو جعفر به كوفه رسيد و به زيارت قبر امير المؤمنين-عليه السّلام-رفت. ديد در ناحيه‌اى شخصى نشسته و عده‌اى دور او را گرفته‌اند. وقتى از زيارت فارغ شد به سوى آنها رفت و ديد همۀ آنها شيعه و فقيه هستند و به سخنان مردى گوش مى‌دهند. از نام شيخ پرسيد، به او گفتند: او «ابو حمزۀ ثمالى» است. مى‌گويد: در اين هنگام عربى وارد شد و گفت: اكنون از مدينه مى‌آيم، جعفر بن محمّد-عليهما السّلام-از دنيا رفت. ابو حمزه بغض در گلويش پيچيد و صيحه‌اى زد و دستش را به زمين كوبيد. سپس از عرب پرسيد: آيا جانشين و وصى هم براى خود تعيين كرد؟ عرب گفت: آرى، وصيت كرده است براى پسرش عبد اللّٰه، موسى و منصور. آنگاه ابو حمزه گفت: سپاس خداى را كه ما را گمراه نكرد، كوچك را نشان داد و بر بزرگ، منّت گذاشت. و كار بزرگى را پوشيده نگهداشت. سپس برخاست و به طرف قبر امير المؤمنين-عليه السّلام-رفت و نماز خواند و ما هم نماز خوانديم. سپس نزد او رفتم و گفتم: آنچه را كه گفتى براى من تفسير كن‌؟ گفت: حضرت، بيان كرده است كه بزرگ، داراى قدرت است و كوچك، با او همدست مى‌باشد. و امر عظيمى را به وسيله منصور پوشيده ساخته است هر وقت منصور بپرسد كه جانشين امام صادق كيست‌؟ گويند: خودت هستى. 📚الخرائج و الجرائح ج ۱، ص ۳۲۸ @hadiskhani_kashfi
⚡️سوال از عبدالله افطح درباره زکات 🔻 محمد بن الحسن الصفار في بصائر الدرجات: 🔹 حَدَّثَنَا اَلْهَيْثَمُ اَلنَّهْدِيُّ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ وَ أَبُو اَلْحَسَنِ فِي اَلْمَجْلِسِ قُدَّامَهُ مِرْآةٌ وَ آلَتُهَا فردي [مُرَدًّى] بِالرِّدَاءِ مُوَزَّراً فَأَقْبَلْتُ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ فَلَمْ أَسْأَلْهُ حَتَّى جَرَى ذِكْرُ اَلزَّكَاةِ فَسَأَلْتُهُ قَالَ تَسْأَلُنِي عَنِ اَلزَّكَاةِ مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ أَرْبَعُونَ دِرْهَماً فَفِيهَا دِرْهَمٌ قَالَ فَاسْتَشْعَرْتُهُ وَ تَعَجَّبْتُ مِنْهُ فَقُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ اَللَّهُ قَدْ عَرَفْتَ مَوَدَّتِي لِأَبِيكَ وَ اِنْقِطَاعِي إِلَيْهِ وَ قَدْ سَمِعْتُ مِنْهُ كُتُباً أَ فَتُحِبُّ أَنْ آتِيَكَ بِهَا قَالَ نِعْمَ بَنُو أَخٍ اِئْتِنَا فَقُمْتُ مُسْتَغِيثاً بِرَسُولِ اَللَّهِ فَأَتَيْتُ اَلْقَبْرَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِلَى مَنْ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ إِلَى اَلْحَرُورِيَّةِ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ إِلَى اَلزَّيْدِيَّةِ قَالَ فَإِنِّي كَذَلِكَ إِذْ أَتَانِي غُلاَمٌ صَغِيرٌ دُونَ اَلْخَمْسِ فَجَذَبَ ثَوْبِي فَقَالَ لِي أَجِبْ قُلْتُ مَنْ قَالَ قَالَ سَيِّدِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ فَدَخَلْتُ إِلَى صَحْنِ اَلدَّارِ فَإِذَا هُوَ فِي بَيْتٍ وَ عَلَيْهِ كِلَّةٌ فَقَالَ يَا هِشَامُ قُلْتُ لَبَّيْكَ فَقَالَ لِي لاَ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ وَ لاَ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ وَ لَكِنْ إِلَيْنَا ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَيْهِ . 🔸ترجمه: هشام بن سالم گفت:رفتم پيش عبد اللّٰه بن جعفر، موسى بن جعفر نيز حضور داشت كه جلوش آينه‌اى قرار داشت ردائى پوشيده بود و پيراهنى در تن داشت رو بجانب عبد اللّٰه برادر موسى بن جعفر نموده شروع كردم بسؤال كردن تا صحبت زكاة شد. در اين مورد سؤال كردم گفت: از زكات ميپرسى. هر كس چهل درهم داشته باشد بايد يكدرهم بدهد.بسيار در شگفت شدم.گفتم: ميدانى كه من ارادتمند شما خانواده هستم و خدمت پدرت ارادت داشته‌ام از آن جناب نوشته‌ هائى دارم.اگر مايلى برايت بياورم گفت بسيار خوب بياور. من از آنجا خارج شده پناه بقبر پيغمبر بردم عرضكردم:يا رسول اللّٰه بكه پناه برم بقدريها يا حروريه يا مرجئه يا زيديها.در همين موقع پسر بچه‌اى كه كمتر از پنج سال داشت لباسم را كشيده گفت:بيا با تو كار دارند. گفتم: چه كسى گفت: آقايم موسى بن جعفر.داخل حياط‍‌ شدم ديدم آن جناب در اطاق نشسته است كه جلو آن پشه‌بندى آويخته است.فرمود: هشام، عرض كردم: بلى. فرمود: پيش مرجئه و قدريها نرو بيا پيش من وارد اطاق شدم. 📚بصائر الدرجات في فضائل آل محمد علیهم السلام ج ۱، ص ۲۵۰ @hadiskhani_kashfi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن ۱. درباره حمران بن اعین ۲. درباره محمد بن علی بن نعمان مؤمن طاق و ذکر نکته ای درباره انتساب شخص به اجداد مانند نام شیخ صدوق ۳. درباره هشام بن سالم ۴. درباره طیار ۵. قوله و هو شاب، درباره دو‌ گروه از اصحاب امام صادق ۶. درباره عمرو بن عبید ۷. نکته اصولی درباره اذا امرتکم بشیء فافعلوا ۸. مراد از قلب در احادیث ۹. استفاده شیخ صدوق از مناظره هشام با عمرو بن عبید در مسأله غیبت امام زمان جلسه یازدهم @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن #حدیث_سوم ۱. درباره حمران بن
حمران بن اعین..mp3
1.39M
⚡️ روش حمران بن اعین در مجالس 🔻 قوله در باب اضطرار: كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ حُمْرَانُ بْنُ أَعْيَنَ 🔹 حمران بن اعین برادر زراره بن اعین و از اجلاء اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بوده است. دو روایت درباره ایشان: 🔸و بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ: عَنِ اَلْحَجَّالِ ، عَنْ صَفْوَانَ ، قَالَ: كَانَ يَجْلِسُ حُمْرَانُ مَعَ أَصْحَابِهِ فَلاَ يَزَالُ مَعَهُمْ فِي اَلرِّوَايَةِ عَنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ) فَإِنْ خَلَطُوا فِي ذَلِكَ بِغَيْرِهِ رَدَّهُمْ إِلَيْهِ، فَإِنْ صَنَعُوا ذَلِكَ عِدْلَ ثَلاَثِ مَرَّاتٍ قَامَ عَنْهُمْ وَ تَرَكَهُمْ . 📚 اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ج ۱، ص ۱۷۹ 🔹 حَمْدَوَيْهِ ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى ، عَنِ اِبْنِ أَبِي عُمَيْرٍ ، عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَكَمِ ، عَنْ حُجْرِ بْنِ زَائِدَةَ ، عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) إِنِّي أَعْطَيْتُ اَللَّهَ عَهْداً، لاَ أَخْرُجَ مِنَ اَلْمَدِينَةِ حَتَّى تُخْبِرَنِي عَمَّا أَسْأَلُكَ! قَالَ، فَقَالَ لِي سَلْ! قَالَ، قُلْتُ أَ مِنْ شِيعَتِكُمْ أَنَا قَالَ نَعَمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ . 📚 اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی) ج ۱، ص ۱۷۶ @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن #حدیث_سوم ۱. درباره حمران بن
⚡️ترجمه مومن طاق در نجاشی 🔻قوله در باب اضطرار: كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ ... مُحَمَّدُ بْنُ اَلنُّعْمَانِ ⬅️ نام کامل مومن طاق محمد بن علی بن نعمان ابوجعفر الاحول هست اما طبق مطلب مرسوم در کتب رجال و انساب گاهی اسم او را به جد نسبت داده و محمد بن نعمان گویند. 🔹نجاشی هم یک جا به او محمد بن نعمان و در جای دیگر محمد بن علی بن نعمان گوید: ۱. ص۳۲۵: محمد بن علي بن النعمان بن أبي طريفة البجلي مولى الأحول أبو جعفر كوفي صيرفي يلقب مؤمن الطاق و صاحب الطاق و يلقبه المخالفون شيطان الطاق‏ ۲. ص۱۹۲: سهيل بن زياد أبو يحيى الواسطي لقي أبا محمد العسكري عليه السلام. أمه بنت محمد بن النعمان أبو جعفر الأحول مؤمن الطاق شيخنا المتكلم رحمه الله. @hadiskhani_kashfi
⚡️نام کامل شیخ صدوق 🔻نام کامل شیخ صدوق : محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي (راجع: رجال ‏النجاشي ص۳۸۹) بوده اما در کتب فقه و رجال و تراجم نام او را مختصر کرده و گاهی محمد بن علی بن بابویه یا محمد بن بابویه یا ابن بابویه گفته می شود. @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن #حدیث_سوم ۱. درباره حمران بن
⚡️ هشام بن سالم 🔻قوله در باب اضطرار: كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ ... هشام بن سالم رجال ‏النجاشي ص۴۳۴: هشام بن سالم الجواليقي مولى بشر بن مروان أبو الحكم كان من سبي الجوزجان. روى عن أبي عبد الله و أبي الحسن عليهما السلام ثقة ثقة. له كتاب يرويه جماعة. أخبرنا محمد بن عثمان قال: حدثنا جعفر بن محمد قال: حدثنا عبيد الله بن أحمد قال: حدثنا ابن أبي عمير عنه بكتابه. و كتابه الحج و كتابه التفسير و كتابه المعراج. @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه یازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی متن #حدیث_سوم ۱. درباره حمران بن
⚡️ طیار 🔻قوله در باب اضطرار: كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ مِنْهُمْ ... الطیار 🔹 دو طیار (پدر و پسر) در کتب حدیث شیعه معروف هستند به نام حمزة بن محمد الطیار. من در جلسه درس احتمال دادم مراد از طیار در روایت حمزه باشد اما مرحوم محقق شوشتری در کتاب قاموس الرجال شواهدی ذکر می کند که مراد از طیار پدر حمزه هست و می نویسد: 🔸و تحقيق المقام: إنّ أبا هذا معروف بالطيّار، و هو أحد متكلّمي الإماميّة، كالهشامين و غيرهما. ففي الكشّي في هشام: كان عند أبي عبد اللّه- عليه السّلام- جماعة من أصحابه، فيهم حمران بن أعين و مؤمن الطاق و هشام بن سالم و الطيّار . و في خبر آخر في حديث الشامي الّذي جاء للمناظرة: فقال للطيّار: كلّمه في الاستطاعة (إلى أن قال) و أمّا الطيّار: فكان كالطير يقع و يقوم . و في الحكم بن عتيبة: كان استاذ زرارة و حمران و الطيّار قبل أن يروا هذا الأمر . و لا ريب أنّ اسمه محمّد؛ و إنّما الإشكال في اسم أبيه ..... الی آخر کلامه قدس سره 📚 قاموس الرجال، ج۴ ص۳۲. @hadiskhani_kashfi
⚡️ دو گروه از اصحاب امام صادق 🔻قوله در باب اضطرار: ... جَمَاعَةٌ فِيهِمْ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَ هُوَ شَاب‏ 🔹 درباره جوانی هشام بن الحکم در عصر امام صادق علیه السلام در حدیث چهارم باب اضطرار هم می خوانیم: قَالَ فَوَرَدَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَ هُوَ أَوَّلَ مَا اخْتَطَّتْ لِحْيَتُهُ وَ لَيْسَ فِينَا إِلَّا مَنْ هُوَ أَكْبَرُ سِنّاً مِنْهُ 🔸 اصحاب امام صادق دو گروه بوده اند: گروه اول: افرادی بودند که اصحاب امام باقر بودند و در زمان امام صادق مسن بودند از جمله آنان می توان از زرارة بن اعین و محمد بن مسلم و ابوبصیر نام برد. گروه دوم: جوانانی بودند که امام باقر را درک نکردند و منحصرا از امام صادق روایت نقل می کنند و بعضی از آن ها از اصحاب امام کاظم هم بوده اند از جمله این افراد می توان از هشام بن الحکم و جمیل بن دراج نام برد. ⬅️به همین جهت است که رواة از امام صادق در اصحاب اجماع در دو گروه طبقه اول و دوم ذکر شده اند. @hadiskhani_kashfi
⚡️ عمرو بن عبید 🔻قوله در باب اضطرار: يَا هِشَامُ أَ لَا تُخْبِرُنِي كَيْفَ صَنَعْتَ بِعَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ 🔹رجال الطوسي (جامعه مدرسين)، ص: 250: عمرو بن عبيد البصري،أبو مروان، هو ابن باب. 🔸 حاشیه کتاب کافی ، ج5 ص 23 : «عمرو بن عبيد» قال علم الهدى في الأمالي ج 1 ص 117: عمرو بن عبيد يكنى أبا عثمان مولى لبنى العدوية من بنى تميم: قال الجاحظ: هو عمرو بن عبيد بن باب. و باب نفسه من سبى كابل من سبى عبد الرحمن بن ثمرة و كان باب مولى لبنى العدوية قال: و كان عبيد شرطيا و كان عمرو متزهدا فكانا إذا اجتازا معا على الناس قالوا: هذا شر الناس أبو خير الناس، فيقول عبيد: صدقتم هذا إبراهيم و أنا تارح: (بالحاء المهملة- كآدم- أبو إبراهيم كما في القاموس). و قال ذكر أبو الحسين الخياط أن مولد عمرو بن عبيد و واصل بن عطاء جميعا سنة ثمانين قال: و مات عمرو بن عبيد في سنة مائة و أربع و أربعين و هو ابن أربع و ستين سنة انتهى. أقول: لا ريب أن الرجل من علماء العامّة و عظمائهم و مناظرة هشام بن الحكم معه معروف، تقدم في الباب الأوّل من كتاب الحجة المجلد الأول من هذا الكتاب فليراجع. 🔹 شیخ مفید در الفصول المختارة ص233 : قال الشيخ أيده الله فيقال لإبراهيم لسنا نشك في نصب عمرو و عداوته لأمير المؤمنين ع و كما لا نشك في ذلك فلسنا نشك في جهله و ضعف عقله و طعنه في الدين و نفاقه و الذي حكيت عنه يدل على ما وصفناه . @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️ عمرو بن عبید 🔻قوله در #حدیث_سوم باب اضطرار: يَا هِشَامُ أَ لَا تُخْبِرُنِي كَيْفَ صَنَعْتَ بِع
⚡️ جایگاه عمرو بن عبید در بصره : 🔻قوله در باب اضطرار: يَا هِشَامُ أَ لَا تُخْبِرُنِي كَيْفَ صَنَعْتَ بِعَمْرِو بْنِ عُبَيْدٍ 🔹رجال کشی : وَجَدْتُ فِي كِتَابِ أَبِي مُحَمَّدٍ جِبْرِيلَ بْنِ أَحْمَدَ الْفَارَيَابِيِّ بِخَطِّهِ، حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ الْكُوفِيِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ، عَنْ مَيْمُونِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ:، أَتَى قَوْمٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَسْأَلُونَهُ الْحَدِيثَ مِنَ الْأَمْصَارِ، وَ أَنَا عِنْدَهُ، فَقَالَ لِي: أَ تَعْرِفُ أَحَداً مِنَ الْقَوْمِ قُلْتُ لَا، فَقَالَ فَكَيْفَ دَخَلُوا عَلَيَّ قُلْتُ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ يَطْلُبُونَ الْحَدِيثَ مِنْ كُلِّ وَجْهٍ لَا يُبَالُونَ مِمَّنْ أَخَذُوا الْحَدِيثَ، فَقَالَ لِرَجُلٍ مِنْهُمْ: هَلْ سَمِعْتَ مِنْ غَيْرِي مِنَ الْحَدِيثِ قَالَ نَعَمْ، قَالَ: فَحَدِّثْنِي بِبَعْضِ مَا سَمِعْتَ قَالَ إِنَّمَا جِئْتُ لِأَسْمَعَ مِنْكَ لَمْ أَجِئْ أُحَدِّثُكَ، وَ قَالَ لِلْآخَرِ: ذَاكَ مَا يَمْنَعُهُ أَنْ يُحَدِّثَنِي مَا سَمِعْتَ، قَالَ: وَ تَتَفَضَّلُ أَنْ تُحَدِّثَنِي مَا سَمِعْتَ! أَ جَعَلَ الَّذِي حَدَّثَكَ حَدِيثَه‏ أَمَانَةً لَا تُحَدِّثُ بِهِ أَحَداً قَالَ لَا، قَالَ فَأَسْمَعْنَا بَعْضَ مَا اقْتَبَسْتَ مِنَ الْعِلْمِ حَتَّى نُفِيدَكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ! قَالَ حَدَّثَنِي سُفْيَانُ الثَّوْرِيُّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: النَّبِيذُ كُلُّهُ حَلَالٌ إِلَّا الْخَمْرَ، ثُمَّ سَكَتَ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) زِدْنَا! ...... قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عُبَيْدٍ، عَنِ الْحَسَنِ، قَالَ أَشْيَاءُ صَدَّقَ النَّاسُ بِهَا وَ أَخَذُوا بِهَا وَ لَيْسَ فِي الْكِتَابِ لَهَا أَصْلٌ، مِنْهَا عَذَابُ الْقَبْرِ، وَ مِنْهَا الْمِيزَانُ، وَ مِنْهَا الْحَوْضُ، وَ مِنْهَا الشَّفَاعَةُ، وَ مِنْهَا النِّيَّةُ يَنْوِي الرَّجُلُ مِنَ الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ فَلَا يَعْمَلُهُ فَيُثَابُ عَلَيْهِ، وَ لَا يُثَابُ الرَّجُلُ إِلَّا بِمَا عَمِلَ إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا ........ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) مِنْ أَيِّ الْبِلَادِ أَنْتَ قَالَ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ، قَالَ فَهَذَا الَّذِي تُحَدِّثُ عَنْهُ وَ تَذْكُرُ اسْمَهُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، تَعْرِفُهُ قَالَ لَا، قَالَ: فَهَلْ سَمِعْتَ مِنْهُ شَيْئاً قَطُّ قَالَ لَا، قَالَ: فَهَذِهِ الْأَحَادِيثُ عِنْدَكَ حَقٌّ قَالَ نَعَمْ، قَالَ: فَمَتَى سَمِعْتَهَا قَالَ لَا أَحْفَظُ، قَالَ، إِلَّا أَنَّهَا أَحَادِيثُ أَهْلِ مِصْرِنَا مُنْذُ دَهْرٍ لَا يَمْتَرُونَ فِيهَا، قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): لَوْ رَأَيْتَ هَذَا الرَّجُلَ الَّذِي تُحَدِّثُ عَنْهُ، فَقَالَ لَكَ هَذِهِ الَّتِي تَرْوِيهَا عَنِّي كَذِبٌ لَا أَعْرِفُهَا وَ لَمْ أُحَدِّثْ بِهَا، هَلْ كُنْتَ تُصَدِّقُهُ قَالَ لَا، قَالَ: لِمَ قَالَ لِأَنَّهُ شَهِدَ عَلَى قَوْلِهِ رِجَالٌ لَوْ شَهِدَ أَحَدُهُمْ عَلَى عِتْقِ رَجُلٍ لَجَاز .... 📚رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال، النص، ص: 396 @hadiskhani_kashfi
⚡️استفاده شیخ صدوق از مناظره هشام با عمرو بن عبید در مسأله غیبت امام زمان 🔻 شیخ صدوق در کمال الدین می نویسد: و في حديث هشام مع عمرو بن عبيد حجة في الانتفاع بالحجة الغائب ع و ذلك أن القلب غائب عن سائر الجوارح لا يرى بالعين و لا يشم بالأنف و لا يذاق بالفم و لا يلمس باليد و هو مدبر لهذه الجوارح مع غيبته عنها و بقاؤها على صلاحها و لو لم يكن القلب لانفسد تدبير الجوارح و لم تستقم أمورها فاحتيج إلى القلب لبقاء الجوارح على صلاحها كما احتيج إلى الإمام لبقاء العالم على صلاحه و لا قوة إلا بالله. و كما يعلم مكان القلب من الجسد بالخبر فكذلك يعلم مكان الحجة الغائب ع بالخبر و هو ما ورد عن الأئمة ع من الأخبار في كونه بمكة و خروجه منها في وقت ظهوره و لسنا نعني بالقلب المضغة التي من اللحم لأن بها لا يقع الانتفاع للجوارح و إنما نعني بالقلب اللطيفة التي جعلها الله عز و جل في هذه المضغة لا تدرك بالبصر و إن كشف عن تلك المضغة و لا تلمس و لا تذاق و لا توجد إلا بالعلم بها لحصول التمييز و استقامة التدبير من الجوارح و الحجة بتلك اللطيفة على الجوارح قائمة ما وجدت و التكليف لها لازم ما بقيت فإذا عدمت تلك اللطيفة انفسد تدبير الجوارح و سقط التكليف عنها فكما يجوز أن يحتج الله عز و جل بهذه اللطيفة الغائبة عن الحواس على الجوارح فكذلك جائز أن يحتج عز و جل على جميع الخلق بحجة غائب عنهم به يدفع عنهم و به يرزقهم و به ينزل عليهم الغيث و لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه‏ 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج‏1، 210 @hadiskhani_kashfi
جلسه دوازدهم _ حدیث خوانی..mp3
21.57M
⚡️صوت جلسه دوازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی نسخه های مختلف باب اضطرار 🔸 چهارم مرحله اول: بررسی سند ۱. علی بن ابراهیم ۲. ابراهیم بن هاشم ۳. عمن ذکره ۴. یونس بن یعقوب 🔹راهی برای تصحیح سند روایت: در ارشاد مفید تعبیر عن جماعة من رجاله بدل عمن ذکره آمده است. + ذکر نکاتی درباره حدیث مرسل 🔸 مرحله دوم: باب اضطرار در محامع روایی: ۱. شیخ مفید در ارشاد باسناده عن کلینی ۲. اعلام الوری: روی عن یونس بن یعقوب ۳. مناقب ابن شهر آشوب 🔹 مرحله سوم: بررسی متن جلسه دوازدهم @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه دوازدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹بررسی نسخه های مختلف #حدیث_سوم باب اضطر
⚡️توصیه به ذکر سند و پرهیز از مرسل نقل کردن / ۱ 🔻عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : إِذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِيثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَى اَلَّذِي حَدَّثَكُمْ فَإِنْ كَانَ حَقّاً فَلَكُمْ وَ إِنْ كَانَ كَذِباً فَعَلَيْهِ . 📚 الکافي ج ۱، ص ۵۲ @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️توصیه به ذکر سند و پرهیز از مرسل نقل کردن / ۱ 🔻عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ أَح
⚡️توصیه به ذکر سند و پرهیز از مرسل نقل کردن / ۲ 🔻و بِهَذَا اَلْإِسْنَادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : إِيَّاكُمْ وَ اَلْكَذِبَ اَلْمُفْتَرِعَ قِيلَ لَهُ وَ مَا اَلْكَذِبُ اَلْمُفْتَرِعُ قَالَ أَنْ يُحَدِّثَكَ اَلرَّجُلُ بِالْحَدِيثِ فَتَتْرُكَهُ وَ تَرْوِيَهُ عَنِ اَلَّذِي حَدَّثَكَ عَنْهُ . 📚 الکافي ج ۱، ص ۵۲ @hadiskhani_kashfi
هدایت شده از کانال سید حسین کشفی
◾️و ماند شیعه که "قال الامام صادق" داشت.. چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت مدینه ای که شب پیش، صبح صادق داشت   اگرچه شمس وجودش به سمت مغرب رفت هزار قله ی پر نور در مشارق داشت   چه با شکوه، غم خود به دل نهان می کرد چه شِکوه ها که از ان فرقه ی منافق داشت   به غیر داغ محرم، گلی زباغ نچید چقدر روضه ی گودال در دقایق داشت   خلیل بود ولی آتشش سلام نشد همان که در نفسش عطری از حدائق داشت   هزار طائفه آمد هزار مکتب رفت و ماند شیعه که "قال الامام صادق" داشت 🔺شعر از حجة الاسلام جواد محمدزمانی @seyyed_hossein_kashfi
جلسه سیزدهم _ حدیث خوانی..mp3
23.76M
⚡️صوت جلسه سیزدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹سند باب اضطرار 🔸 باب اضطرار در محامع روایی: ۱. شیخ مفید در ارشاد باسناده عن کلینی ۲. شیخ مفید در تصحیح الاعتقاد ۳. اعلام الوری ۴. احتجاج : روی عن یونس بن یعقوب ۵. مناقب ابن شهر آشوب نقل به معنی در کتاب مناقب ابن شهر آشوب 🔹بررسی متن _ قوله لو کنت تحسن الکلام معنای علم کلام _ قوله إِنِّي سَمِعْتُكَ تَنْهَى عَنِ الْكَلَام‏ _قوله: ِ يَقُولُونَ هَذَا يَنْقَادُ وَ هَذَا لَا يَنْقَادُ جلسه سیزدهم @hadiskhani_kashfi
حدیث خوانی کتاب کافی
⚡️صوت جلسه سیزدهم حدیث خوانی کتاب کافی 🔻 مباحث مطرح شده: 🔹سند #حدیث_چهارم باب اضطرار 🔸 #حدیث_چهار
⚡️ تصحیح الاعتقاد 🔻 شیخ مفید را در کتاب تصحیح الاعتقاد نیز در ذیل بحثی درباره جدال نقل کرده است: 🔹فصل في النهي عن الجدال‏ قال أبو جعفر [الشیخ الصدوق] [في الجدال‏] الجدال في الله منهي عنه لأنه يؤدي ما لا يليق به. و روي عن الصادق ع أنه- قال يهلك أهل الكلام و ينجو المسلمون. 🔸قال أبو عبد الله الشيخ المفيد رحمه الله الجدال على ضربين أحدهما بالحق و الآخر بالباطل فالحق منه مأمور به و مرغب «5» فيه و الباطل منه منهي عنه و مزجور عن استعماله... 🔹و ما زالت الأئمة ع يناظرون في دين الله سبحانه و يحتجون على أعداء الله تعالى و كان شيوخ أصحابهم في كل عصر يستعملون النظر و يعتمدون الحجاج و يجادلون بالحق و يدمغون الباطل بالحجج و البراهين و كان الأئمة ع يحمدونهم على ذلك و يمدحونهم و يثنون عليهم بفضل. 🔸و قد ذكر الكليني ره في كتاب الكافي و هو من أجل كتب الشيعة و أكثرها فائدة حديث يونس بن يعقوب مع أبي عبد الله ع حين ورد عليه الشامي لمناظرته فقال له أبو عبد الله ع وددت أنك يا يونس كنت تحسن الكلام فقال له يونس جعلت فداك سمعتك تنهى عن الكلام و تقول ويل لأهل الكلام يقولون هذا ينقاد و هذا لا ينقاد و هذا ينساق و هذا لا ينساق و هذا نعقله و هذا لا نعقله فقال أبو عبد الله ع إنما قلت ويل لهم إذا تركوا قولي و صاروا إلى خلافه ثم دعا حمران بن أعين و محمد بن الطيار «5» و هشام بن سالم و قيس الماصر فتكلموا بحضرته و تكلم هشام بعدهم فأثنى عليه و مدحه و قال له‏ مثلك من يكلم الناس و قال ع و قد بلغه موت الطيار رحم الله الطيار و لقاه نَضْرَةً وَ سُرُوراً فلقد كان شديد الخصومة عنا أهل البيت . 📚 تصحيح اعتقادات الإمامية، ص۷۰. @hadiskhani_kashfi
⚡️ معنای علم کلام در لسان روایات 🔻قوله در باب اضطرار: َ يَا يُونُسُ لَوْ كُنْتَ تُحْسِنُ الْكَلَام‏ 🔹احتمال دارد که مراد از «کلام» در لسان روایات اهل بیت خصوص علم اعتقادات نباشد، بلکه بیشتر ناظر به فنون مناظره باشد. البته از آن جا که بیشتر مناظرات در مباحث اعتقادی بوده، در مرور زمان کلام به معنای مباحث اعتقادی شده است. از شواهدی که این احتمال را تقویت می کند آن است که در روایتی امام علیه السلام در خطاب به مومن طاق که خود اهل مناظره بوده ، در مقابل کلام ، صمت را قرار داده اند. 🔸 يَا ابْنَ النُّعْمَانِ إِيَّاكَ وَ الْمِرَاءَ فَإِنَّهُ يُحْبِطُ عَمَلَكَ وَ إِيَّاكَ وَ الْجِدَالَ فَإِنَّهُ يُوبِقُكَ وَ إِيَّاكَ وَ كَثْرَةَ الْخُصُومَاتِ فَإِنَّهَا تُبْعِدُكَ مِنَ اللَّهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ كَانُوا يَتَعَلَّمُونَ الصَّمْتَ وَ أَنْتُمْ تَتَعَلَّمُونَ الْكَلَامَ كَانَ أَحَدُهُمَا إِذَا أَرَادَ التَّعَبُّدَ يَتَعَلَّمُ الصَّمْتَ قَبْلَ ذَلِكَ بِعَشْرِ سِنِينَ فَإِنْ كَانَ يُحْسِنُهُ وَ يَصْبِرُ عَلَيْهِ تَعَبَّد 📚 تحف العقول، ص۳۰۹. @hadiskhani_kashfi
⚡️ روایتی در نهی از کلام 🔻قوله در باب اضطرار: إِنِّي سَمِعْتُكَ تَنْهَى عَنِ الْكَلَام‏ 🔹بصائر الدرجات: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ يَهْلِكُ أَصْحَابُ الْكَلَامِ وَ يَنْجُو الْمُسَلِّمُونَ إِنَّ الْمُسَلِّمِينَ هُمُ النُّجَبَاءُ يَقُولُونَ هَذَا يَنْقَادُ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمُوا كَيْفَ كَانَ أَصْلُ الْخَلْقِ مَا اخْتَلَفُوا اثْنَانِ. 📚بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏۱، ص۵۲۱. @hadiskhani_kashfi
⚡️توضیح عبارت «هذا ینقاد و هذا لا ینقاد» از سه شرح کتاب کافی 🔻 قوله در باب اضطرار: ِ يَقُولُونَ هَذَا يَنْقَادُ وَ هَذَا لَا يَنْقَادُ سه شرح علامه مجلسی و فیض کاشانی و ملا صدرا این عبارت را توضیح داده اند. از مقایسه بین این سه شرح استفاده می شود که علامه مجلسی کاملا ناظر به بیانات فیض و ملاصدرا بوده است. 🔹 عبارت مرحوم ملاصدرای شیرازی: يقولون: هذا ينقاد و هذا لا ينقاد. و المراد انهم يوزنون ما ورد فى الكتاب و السنة بميزان عقولهم و قواعدهم الكلامية فيؤمنون بالبعض و يكفرون بما ورائه و هو الحق، فانهم كثيرا ما يتركون ظواهر الكتاب و السنة لمناقضة آرائهم اياها، و هذا معنى ما حكى من قولهم: هذا ينقاد لموافقة آرائهم و هذا لا ينقاد لمناقضته اياها، و هذا ينساق، اى ينجر الى امر كذا من محال او تناقض او دور او تسلسل، و هذا لا ينساق، اى لا ينجر إليه، فالاول غير صحيح و الثانى صحيح، و كذا قولهم: هذا نعقله و هذا لا نعقله، لانهم يولون على عقولهم فى- اكثر الاحكام الالهية التى عجزت عقولهم عن ادراكها و لا يقنعون بتقليد الشارع فيقعون فى بدع و اهواء يضلون بها و يضلون. 📚شرح أصول الكافي (صدرا)، ج‏۲، ص۴۰۸ 🔸 عبارت مرحوم فیض کاشانی: بيان‏ هذا ينقاد و هذا لا ينقاد إشارة إلى ما يقوله أهل المناظرة في مجادلاتهم سلمنا هذا و لكن لا نسلم ذلك و هذا ينساق و هذا لا ينساق إشارة إلى قولهم للخصم أن يقول كذا و ليس له أن يقول كذا. 📚الوافي، ج‏۲، ص۲۹ 🔹 عبارت مرحوم علامه مجلسی: و قوله:" هذا ينقاد و هذا لا ينقاد" أي إنهم يزنون ما ورد في الكتاب و السنة بميزان عقولهم و قواعدهم الكلامية، فيؤمنون ببعض و يكفرون ببعض، فإنهم كثيرا ما يتركون ظواهر الكتاب و السنة لمناقضة آرائهم إياها، فيقولون: هذا ينقاد لما وافق عقولهم، و هذا لا ينقاد لما خالفها، و هو المراد أيضا بقوله:" هذا ينساق و هذا لا ينساق". و قيل: المعنى هذا ينجر إلى أمر كذا من محال أو تناقض أو دور أو تسلسل، و هذا لا ينساق، أي لا ينجر إليه، و قيل: هذا ينقاد و هذا لا ينقاد، إشارة إلى ما يقوله أهل المناظرة في مجادلاتهم: سلمنا هذا و لكن لا نسلم ذلك، و هذا ينساق و هذا لا ينساق إلى قولهم للخصم: أن يقول كذا و ليس له أن يقول كذا. 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏۲، ص۲۷۰ @hadiskhani_kashfi