eitaa logo
🚩هیئت حدیث کساء دارالعباده یزد-صندوق قرض الحسنه الزهرا(س)
172 دنبال‌کننده
7هزار عکس
6.8هزار ویدیو
93 فایل
📢کانال اطلاع رسانی برنامه های هیئت حدیث کساء و صندوق قرض الحسنه الزهرا دارالعباده یزد 📢وعده ما یکشنبه شبها بعداز نمازمغرب و عشاء 📢ارتباط خصوصی @HRR_110
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بسیج ولایت
[musicgoogle.ir]1 (1).mp3
زمان: حجم: 3.25M
💠مرحوم حسین سعادتمند نوحه خوان معروف محله فهادان یزد ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ @Basijvelayat1 ╰┅──────┅
@meysam_tammar_3134_5893399135381358520.mp3
زمان: حجم: 2.01M
🍃ما‌ملت‌ِشهادتیم... ما‌ملت‌ِامام‌حسینیم...🍃 ❤️با‌صدای‌‌آسمانےسردار‌دلھـــا #حاج‌قاسم‌سلیمانۍ #ما_ملت_امام_حسینیم🍃 #شما_هم_به_بسیج_ولایت_بپیوندید ╭┅─🇮🇷✊🇮🇷─┅۰╮      @Basijvelayat1 ╰┅──────┅╯
✅سرمای بهار را غنیمت بشمارید ✍از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که می‌فرمایند: سرمای بهار را غنیمت بشمارید که با بدن‌های شما همان کاری را می‌کند که با درختان می‌کند؛ و از سرمای پاییز دوری کنید که با بدن‌های شما همان کاری را می‌کند که با درختان می‌کند. 📚بحار الانوار جلد۵۹ص۲۷۱ ⁣⁣⁣⁣⁣⁣ ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
هدایت شده از بسیج ولایت
🔴روایت کم‌تر دیده‌شده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ به‌مناسبت پنجم مرداد؛ سال‌روز عملیات مرصاد ♦️منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ♦️یک‌دفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادوبی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ♦️خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. ♦️بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ♦️به‌هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱۳ ╭┅───🇮🇷✊🇮🇷┅╮ https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰┅──────┅
تصویری از پیکر مطهر دو تن از شهیدانی که 8 بهمن 1400 در شرق دجله تفحص شدند.این دو شهید سال‌ها در کنار هم خفته بودند و اینک نقاب خاک را کنار زدند. گویی اکنون ما را صدا می‌زنند که به هوش باشید، دشمنان در کمین هستند! لباس‌ها و اغلب استخوان‌های پیکر این دو شهید باوجود گذشت بیش از 33 سال از اتمام جنگ تحمیلی، همچنان سالم مانده است.  ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮   https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━╯
هدایت شده از بسیج ولایت
📸 خبرهای‌خوش دو ماه اخیر که نگذاشتند بشنویم. 🔺مروری بر ۸ دستاورد ارزشمند ایران در حوزه دانش، درمان، صنعت، حمل‌ونقل و... که در حوادث هفته‌های اخیر پنهان ماند. 🔹افتتاح کارخانه سیمان در راسک 🔻راه‌اندازی پالایشگاه فراسرزمینی ایران در ونزوئلا 🔹رونمایی از ماهواره‌بر قائم ‌ 🔻بومی سازی «دستگاه دیسک گردان»، یکی از دستگاه‌های کلیدی چاه‌های نفت‌ و گاز ‏ 🔹بهره‌برداری از واحد پلی‌پروپیلن پتروشیمی در تبریز 🔻افتتاح ایستگاه راه‌ آهن خاش در خط ریلی استراتژیک به طول ۱۵۴ کیلومتر 🔹بهره‌برداری از ۶ نیروگاه برق ( زاهدان ۱و۲، عسلویه، فردوسی، تربت حیدریه و دوکوهه) 🔻پیوستن ایران به جرگه یکی از ۱۰ کشور صاحب بزرگترین تلسکوپ‌های جهان ‏🔹تولید بافت قابل پیوند از سلول های فوت شدگان توسط شرکت دانش‌بنیان ایرانی 🔹 ساخت پهپاد سم‌پاش کشاورزی توسط جوان لرستانی 🔻 رونمایی از چک الکترونیک 🔹اختصاص ۷ هزار میلیارد تومان برای بیماری‌های خاص 🇮🇷 ╭━━⊰• 🇮🇷✊🇮🇷 •⊱━━╮   https://eitaa.com/Basijvelayat1 ╰━━━━━━━━━━━━╯