#مطالعه_روزانه📖
#صفات_الشیعة📚
#حدیث_792🗓
#امام_علی_ع 💬
🔹 حدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ صَالِحٍ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الدِّينَوَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ قَالَ:
لَمَّا قَدِمَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع الْبَصْرَةَ بَعْدَ قِتَالِ أَهْلِ الْجَمَلِ دَعَاهُ الْأَحْنَفُ بْنُ قَيْسٍ وَ اتَّخَذَ لَهُ طَعَاماً فَبَعَثَ إِلَيْهِ ص وَ إِلَى أَصْحَابِهِ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ يَا أَحْنَفُ ادْعُ لِي أَصْحَابِي فَدَخَلَ عَلَيْهِ قَوْمٌ مُتَخَشِّعُونَ كَأَنَّهُمْ شِنَانٌ بَوَالِي
فَقَالَ الْأَحْنَفُ بْنُ قَيْسٍ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا هَذَا الَّذِي نَزَلَ بِهِمْ أَ مِنْ قِلَّةِ الطَّعَامِ أَوْ مِنْ هَوْلِ الْحَرْبِ
فَقَالَ ص لَا يَا أَحْنَفُ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَحَبَّ أَقْوَاماً تَنَسَّكُوا لَهُ فِي دَارِ الدُّنْيَا تَنَسُّكَ مَنْ هَجَمَ عَلَى مَا عَلِمَ مِنْ قُرْبِهِمْ مِنْ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُشَاهِدُوهَا فَحَمَلُوا أَنْفُسَهُمْ عَلَى مَجْهُودِهَا وَ كَانُوا إِذَا ذَكَرُوا صَبَاحَ يَوْمِ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ تَوَهَّمُوا خُرُوجَ عُنُقٍ يَخْرُجُ مِنَ النَّارِ يُحْشَرُ الْخَلَائِقُ إِلَى رَبِّهِمْ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ كِتَابٍ يَبْدُو فِيهِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ فَضَائِحُ ذُنُوبِهِمْ فَكَادَتْ أَنْفُسُهُمْ تَسِيلُ سَيَلَاناً أَوْ تَطِيرُ قُلُوبُهُمْ بِأَجْنِحَةِ الْخَوْفِ طَيَرَاناً وَ تُفَارِقُهُمْ عُقُولُهُمْ إِذَا غَلَتْ بِهِمْ مِنْ أَجْلِ التَّجَرُّدِ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ غَلَيَاناً فَكَانُوا يَحِنُّونَ حَنِينَ الْوَالِهِ فِي دُجَى الظُّلَمِ وَ كَانُوا يَفْجَعُونَ مِنْ خَوْفِ مَا أَوْقَفُوا عَلَيْهِ أَنْفُسَهُمْ فَمَضَوْا ذُبُلَ الْأَجْسَامِ حَزِينَةً قُلُوبُهُمْ كَالِحَةً وُجُوهُهُمْ ذَابِلَةً شِفَاهُهُمْ خَامِصَةً بُطُونُهُمْ تَرَاهُمْ سُكَارَى سُمَّارَ وَحْشَةِ اللَّيْلِ مُتَخَشِّعُونَ كَأَنَّهُمْ شِنَانٌ بَوَالِي قَدْ أَخْلَصُوا لِلَّهِ أَعْمَالَهُمْ سِرّاً وَ عَلَانِيَةً فَلَمْ تَأْمَنْ مِنْ فَزَعِهِ قُلُوبُهُمْ بَلْ كَانُوا كَمَنْ حَرَسُوا قِبَابَ خَرَاجِهِمْ
📍محمد بن حنفيّه گفت: هنگامى كه امير المؤمنين عليه السّلام بعد از جنگ جمل به بصره آمد، احنف پسر قيس، آن حضرت را دعوت كرد و غذايى آماده نمود و آن جناب و يارانش را [به خانهاش] دعوت كرد.
حضرت تشريف آورد و فرمود: اى احنف، به ياران من بگو كه داخل شوند. جماعتى خاشع و فروتن كه [از شدّت عبادت لاغر شده و] مانند مشكهاى خشكيده بودند وارد شدند.
احنف پسر قيس عرضه داشت: يا امير المؤمنين، اين چه حال و وضعى است كه بر اينها وارد شده؟ آيا از كم غذايى است؟ يا از ترس جنگ است؟ حضرت فرمود: نه اى احنف، همانا خداى سبحان، گروهى را كه در اين دنيا او را عبادت مىكنند دوست دارد، [زيرا عبادت آنها شبيه است به] عبادت كسانى كه علم و آگاهى به نزديك بودن قيامت به آنان هجوم آورده، قبل از آن كه آن را مشاهده نمايند، لذا خودشان را به جهد و كوشش واداشتهاند.
[آنان آن گونه بودند كه] وقتى صبح روز عرضه شدن اعمال را به پيشگاه خداى سبحان به ياد مىآوردند، گمان مىكردند كه شعله بزرگى از آتش جهنّم بيرون مىآيد و همه خلايق را در پيشگاه پروردگارشان جمع مىكند.
[همچنين وقتى] تصور مىكردند هنگام بيرون آمدن نامه اعمالشان در برابر همه مردم، زشتيهاى گناهانشان آشكار مىشود، نزديك بود جانهايشان [از ترس] ذوب شود و يا قلبهايشان با بالهاى ترس به پرواز درآيد.
وقتى خود را در پيشگاه خداوند تنها احساس مىكردند، «1» همچون ديگ جوشانى به جوش و خروش درآمده و عقل از آنان رخت برمىبست. آنها مانند كسى كه در ظلمت تاريكيها حيران و سرگردان است، ناله و فرياد مىزدند، و از ترس آنچه كه نفسهايشان را بر آن آگاه كرده بودند، درد و رنج مىكشيدند. پس [دنيا را] با اجسامى خشكيده، قلبهايى اندوهگين، چهرههايى دگرگون، لبهايى خشكيده و شكمهايى تهى سپرى نمودند.
تو آنها را [همچون] مستانى مىبينى كه از ترس [خدا] شبها نمىخوابند، و در برابر خداوند آن چنان خاشع و فروتنند كه گويى همچون مشكهايى پوسيدهاند و اعمال پنهان و آشكارشان را براى خدا خالص كردند. قلبهايشان از ترس خدا به ايمنى دست نيافت، بلكه همانند نگهبانان قبّه و بارگاه خواجگان [پيوسته مراقب و هراسان] بودند.
⚠️ این روایت ادامه دارد...
🔴@hadith_alsamen