eitaa logo
حدیث🇮🇷🇵🇸
64 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
6 فایل
زکیّه_رحیمی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دست این خمار هیچ چاره نیست، جز باده ای که در قدح غمگسار توست ساقی به دست باش که این می پرست، چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست هر سوی موج گرفته ست و زین میان، آسایشی که هست مرا در کنار توست سیری مباد سوخته ی تشنه کام را، تا جرعه نوش ی شیرین گوار توست... هوشنگ چقدر این حال و الان میچسبه😌🌱 https://eitaa.com/hadithz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 چرا به ، آیا فتنه ای در راه است ؟ 🛑 ( قبل از مهسا هم ، همین اتفاقات افتاد ) ♦️در همه دنیا چهره اقتدار حاکمیت و نماد امنیت اجتماعی، نیروهای انتظامی هستند و تضعیف آنها بمنزله محدود کردن اقتدار حاکمیت است. بنظر میرسه پزشکیان درک لازم از امنیت و منافع ملی را نداره و بی محابا هرچه به ذهنش میآید بر زبان میاره، نسبت "تخریب گر" دادن به نیروی انتظامی توسط پزشکیان در مراسم تودیع و معارف وزیر آموزش و پرورش، دقیقا ادامه سمپاشی ضدانقلاب علیه مدافعین امنیت جامعه برای تضعیف اقتدار نظام در مبارزه با ناامنی های اجتماعی است. 👈واقعا جای تاسف داره که رئیس یک قوه بدون اندیشیدن به تاثیر کلام خود در فرصت طلبان و بیگانگان، به سادگی به نیروهای خدوم و حافظین امنیت جامعه لقب "تخریب گر" میدهد ♦️این توهین قبل از اینکه خطاب به نیروی انتظامی باشه متوجه حاکمیتی است که پزشکیان برای حفاظت از آن از مردم رای گرفته و‌ در تحلیف به آن قسم خورده است. ♦️ یکی باید ایشون را توجیه کنه که هرچیز را بر زبان نیاورد. ✍دکتر محمد ذاکر اردکانی
🔴 من ضامن ایرانم مرحوم آیت الله میرزا مهدی آشتیانی رضوان الله علیه نقل می‌کنند: در حدود سال‌های 1320 که اوج به‌هم‌ریختگی کشور و تسلط کمونیست‌ها بر شمال ایران بود، به بیماری سختی دچار شدم. معالجات اثری نبخشید و به‌ناچار به‌قصد استشفاء، با کاروانی عازم مشهد شدم. در بین راه حالتی برایم پیش آمد که همراهان گمان کردند مشکل قلبی پیدا کرده‌ام. بنابراین اتوبوس را متوقف کرده، مشغول درمان من شدند. اما در واقع، من در آن حالت خود را در صحرای عرفات می‌دیدم. مشاهده می‌کردم که نور آن صحرا به‌سمت آسمان درحال‌انتشار است و مردم حیران و مشعوف مشغول تماشای نور آن صحرا هستند. سؤال کردم، چه خبر است؟ گفتند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به صحرای عرفات آمده‌اند! ناگهان چهارده خیمهٔ متصل‌به‌هم را مقابل خود دیدم که بزرگ‌ترین و اولین آن‌ها متعلق به رسول گرامی اسلام بود. به حضورشان شرفیاب شدم. سلام کردم. به گرمی پاسخ فرمودند. همین که تصمیم گرفتم حاجات خود را بیان کنم، فرمودند: چون زائر فرزندم «رضا» هستی، به نزد ایشان برو و حاجت بخواه. عازم خیمهٔ (علیه السلام) شدم و پس از سلام و ادب، سه حاجت خود را مطرح کردم: 1⃣ من! شفای خود را از این بیماری می‌خواهم 🔺 مقدر فرموده است تا آخر عمر چنین باشی 2⃣ بدهی قابل‌توجهی دارم که مستحضر می‌باشید 🔺 به‌زودی ادا می‌کنیم 3⃣ نگران کمونیست‌هایی مانند... برای ایران هستم. 🔺 من ضامن ایرانم. تا وقتی با ما هستند، به زیارت ما می‌آیند و در مجالس عزای ما شرکت می‌کنند، در امانند. https://eitaa.com/hadithz