فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلول ماه رجب مبارک
━━━🕊✨🌺✨🕊━━
هدیه آسمانی 313
حلول ماه رجب مبارک ━━━🕊✨🌺✨🕊━━
خب آماده بشیم بریم حرم مطهر حضرت معصومه (س)
شب میلاد امام محمد باقر (ع) نایب الزیاره ودعاگوی شما
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
49.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ 💚"عـلـــــی مــــولا"💚
این شعر زیبا رو گلای "دهه نودی" مون به عشق امیرالمومنین خوندن🌹
🎈اجرا شده توسط گروه آوای رضوان
هیئت نوجوانان انصارالامام
شاعر:دانیال مهرانی
#علی_مولا
#بابا_علی
#فقط_حیدر_امیرالمونین_است
#ماه_رجب
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
https://eitaa.com/joinchat/1203896461Cdaaa70cb58
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مجموعه #استوری ولادت امام باقر (علیهالسلام)
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
https://eitaa.com/joinchat/1203896461Cdaaa70cb58
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
اعمال شب و روز اول #ماه_رجب المرجب
به دیگران خبر بدید که
ماه رجب آمد😍
#نشرحداکثری
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
https://eitaa.com/joinchat/1203896461Cdaaa70cb58
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جاااااااانم 😂😍😍😍☺️☺️☺️
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
https://eitaa.com/joinchat/1203896461Cdaaa70cb58
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
مبارک باشد آمدن ماه رجب 🎊🌸
💫 ماهی که
🌸اولین روزش باقری،
💫سومینش نقوی،
🌸دهمینش تقوی،
💫سیزدهمینش علوی،
🌸نیمه اش زینبی
و بیست و هفتمش محمدی است.🌸💐
#رجب
━━━🕊✨🌺✨🕊━━
#قصه
✨یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .یک روز امام محمد باقر(ع) با گروهی از دوستاشون به طرف قصر هشام رفتن چون میخواستن با اون صحبت کنن .اما وقتی دم قصر رسیدن و هشام فهمید که امام هستن یکی از مأمورانشو پیش امام فرستاد و به دروغ گفت: به امام بگو من جلسه دارم منتظر باشند تا اجازه دهم داخل قصر شوند.به این ترتیب امام را تا سه روز در یک اتاق تاریک و کثیف و بدبو نگه داشتند .بعد از سه روز اجازه داد امام وارد قصر شوند و چون از امام بدش می آمد همانطور با بی احترامی روی تخت لم داد وانگور خورد و جلوی امام بلند نشد. امام با مهربانی سلام کردند و داخل شدند و دیدند که انگاردرقصر مسابقه تیر اندازی برپاست. هشام برای اینکه دیگران امام را مسخره کنند به ایشان گفت: ( لحن بی ادبانه هشام)محمد باقر تو هم در مسابقه تیراندازی شرکت کن !اما امام با مهربانی گفتند: من پیر شده ام وتوانایی مسابقه دادن ندارم هم دستانم میلرزد و هم چشمانم خوب نمیبیند اجازه بده جوانترها شرکت کنند. اما هشام قبول نکرد و مرتب اصرار نمود تا وقتی امام اشتباه میکنند همراه با دیگران ایشان را مسخره کند.بالاخره امام کمان را برداشتند و تیری در آن گذاشتند و کشیدند و تیر با سرعت زیاد به مرکز هدف خورد. چشمان حاضرین از تعجب گرد شده بود .امام تیر بعدی را هم در کمان گذاشته باز هم به هدف زدند و همینطور تا تیر نهم .دهان حاضرین باز مانده بود که ناگهان هشام با صورتی قرمز از عصبانیت به سمت امام آمد و فریاد کشید: تو که گفتی من نمیتوانم تیراندازی کنم پس چه شد؟وباز هم امام با مهربانی جواب دادند: من و خانواده ام این علم را از خداوند داریم.
#ولادت_امام_محمد_باقر_ع
#ماه_رجب
#داستان_کوتاه
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
https://eitaa.com/joinchat/1203896461Cdaaa70cb58
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐