eitaa logo
کانال هیئت رزمندگان اسلام سنندج
402 دنبال‌کننده
1هزار عکس
664 ویدیو
4 فایل
🔰صفحه رسمی هیئت رزمندگان اسلام سنندج ‌ ✅اطلاع رسانی مراسم های هفتگی ✅کلیپ های مناسبتی ✅گزارش های تصویری ✅مداحی و مولودی خوانی ذاکران هیئت ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Aboemad1779
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📷تصویری از سرهنگ شهریار بابایی که امروز در درگیری با قاچاقچیان موادمخدر به شهادت رسید. https://eitaa.com/haeiat_razmandegan_51
27.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت امام خمینی: آزادی که جوان های مارا فاسد کند آزادی که راه را برای مستکبرین باز کند شما حدود آزادی را برایش چیزی قائل نیستید❗ شما بی بند و باری را آزادی میدانید❗ شما فساد اخلاق را آزادی میدانید❗ شما فحشا را آزادی میدانید❗ ما شمارا آزاد گذاشتیم و خودتان را به فحشا کشیدید به بدتر از فحشا کشیدید 🤲🏻 https://eitaa.com/haeiat_razmandegan_51
1_8730008414.mp3
12.01M
این قطعه حتی اسمش هم توصیف دقیقی از حال و روز ماست، امیدوارم بتونه مقداری از نا آرومی‌ای که تو دل و وجودتون رخنه کرده، کم کنه... https://eitaa.com/haeiat_razmandegan_51
سرکلاس‌ استاد از دانشجویان‌ پرسید: این‌ روزها شهدای‌ زیادی‌ رو پیدا میکنن‌ و میارن‌ ایران... به‌ نظرنتون‌ کار خوبیه؟ کیا موافقن ؟ ۱نفر کیا مخالفن ؟ همه‌ به‌ جز ۱نفر عمدتا دانشجویان‌ مخالف‌ بودن بعضی‌ ها‌ میگفتن: کار ناپسندیه نباید بیارن بعضی‌ها میگفتن: ولمون‌ نمیکنن گیر دادن‌ به‌ چهارتا استخوووون ملت‌ دیوونن بعضی‌ها میگفتن: آدم‌ یاد‌ بدبختیاش‌ میفته تا اینکه‌ استاد درس‌ رو شروع‌ کرد ولی خبری‌ از برگه‌های‌ امتحان‌ جلسه‌ی‌ قبل‌ نبود همه‌ی‌ سراغ‌ برگه‌ هارو می‌گرفتند. ولی‌ استاد جواب‌ نمیداد یکی‌ از دانشجویان‌ با عصبانیت‌ گفت: استاد برگه‌ هامون‌ رو‌ چیکارکردی شما‌ مسئول‌ برگه‌های‌ ما بودی استاد روی‌ تخته‌ی‌ کلاس‌ نوشت: من مسئول‌ برگه‌های‌ شما‌ هستم استاد گفت: من‌ برگه‌ هاتون‌ روگم‌ کردم‌ و نمیدونم‌ کجا گذاشتم؟ همه‌ی‌ دانشجویان‌ شاکی‌ شدن. استاد گفت: چرا برگه‌ هاتون‌ رو‌ میخواین؟ گفتند: چون‌ واسشون‌ زحمت کشیدیم ،درس‌ خوندیم ،هزینه‌ دادیم، زمان‌ صرف‌ کردیم هر چی‌ که‌ دانشجویان‌ میگفتند استاد روی تخته‌ می نوشت استاد گفت: برگه‌های‌ شمارو توی‌ کلاس بغلی‌ گم‌ کردم‌ هر کی‌ میتونه‌ بره‌ پیداشون‌ کنه یکی‌ از دانشجویان‌ رفت‌ و بعد از چند‌ دقیقه‌ با برگه‌ها‌ برگشت استاد برگه‌ها رو گرفت‌ و تیکه‌ تیکه‌ کرد. صدای‌ دانشجویان‌ بلند شد. استاد گفت: الان‌ دیگه‌ برگه‌ هاتون‌ رو نمیخواین! چون‌تیکه‌ تیکه‌ شدن! دانشجویان‌ گفتن: استاد برگه‌ هارو می چسبونیم. برگه‌ هارو به‌ دانشجویان‌ داد‌ و گفت: شما از یک‌ برگه‌ کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش‌ کردید تا پیداشون‌ کردید، پس‌ چطور توقع‌ دارید مادری‌ که‌ بچه‌اش‌ رو‌ با‌ دستای خودش‌ بزرگ‌ کرد‌ و فرستاد جنگ ؛ الان منتظره‌ همین‌ چهارتا استخونش‌ نباشه؟ بچه‌اش‌ رو میخواد، حتی‌ اگه‌ خاکستر شده‌ باشه. چند‌ دقیقه‌ همه‌ جا‌ سکوت‌ حاکم‌ شد! و همه‌ از حرفی‌ که‌ زده‌ بودن‌ پشیمون‌ شدن!! تنها کسی‌ که‌ موافق‌ بـود . . فرزند‌ شھیدی‌ بود ڪه‌ سالھا منتظر بابـاش‌ بودシ💔!' ‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎https://eitaa.com/haeiat_razmandegan_51
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا