🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸معنای کار فرهنگی🔸
کار فرهنگی یعنی #احیای_احساس_مسئولیت نه دادنِ آموزشهای جدید. #آموزشهای_جدید، کار فرهنگی #نیست. باسواد شدن، کار فرهنگی نیست. میشود از راه هنر، احساس مسئولیت را احیاء کرد.
شعری که همین آقای حمید سبزواری در مورد فلسطین سروده؛ یعنی «همپای جلودار»، محتوایش احیای احساس مسئولیت است. یعنی کسی که این سرود را با تأمل و با آرامش توجه کند، دلش میخواهد اسلحه به دوش بگیرد و برود به کمک فلسطینیها! این احساس مسئولیت است. بچهها وقتی برای جبهه ثبتنام میکردند، دانششان به آنها فرمان نمیداد، سوادشان به آنها فرمان نمیداد، فرهنگشان به آنها فرمان میداد.
فرهنگ یعنی احساس مسئولیت. احساس مسئولیت میگفت برو جبهه. احساس مسئولیت به یک جامعه میگوید #مقاومت_کن، ایستادگی کن.
@haerishirazi
استاتوس--229.jpg
638.9K
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸یک روزی از همۀ دنیا به اهواز خواهند آمد برای زیارت کربلا!🔸
تاریخ سخنرانی: 5 اردیبهشت 1382
ما منتظر روزهای آینده هستیم که #مرز بین ما و عراق برای #کاروان های پیاده باز شده باشد. آن وقتی هم که شیرازی ها در رحلت امام، کاروان عشق و ایثار را راه انداختند، سال اول، از شیراز تا حرم امام رفتند؛ سال بعد هم از حرم امام تا حرم امام رضا (علیه السلام) رفتند، قرار بر این شد که هر وقت راه #کربلا باز شد، این کاروان دوباره اعلام موجودیت کند.
مردم از #شیراز و از شهرهای دیگر بروند برای زیارت کربلا. از #اهواز هم دیروز پیش من آمده بودند؛ به آنها گفتم قرار ما ان شاء الله در اهواز! این مصلای اهواز را به عنوان یک منزلگاه بکنید که مردم بیایند یک شب بمانند و بعد حرکت کنند.
آرزوی ما این است که ان شاء الله زمینه ای فراهم بشود که پیاده ها بتوانند از مرز عبور کنند و مشتاقانه حرکت کنند به سمت کربلا. این می شود «#راه_قدس از کربلا می گذرد». آن وقت خواهید دید که تنها شیراز نیست. تنها اهواز و تهران و اصفهان نیست.
شما خیال می کنید که حسین بن علی (ع) در بین پاکستانی ها کم عاشق دارد؟ یا بین مردم اندونزی و مالزی؟ نه، همه آنها می آیند این عشق را تجربه کنند.
به هر جهت یک روز فهمیده می شود که حسین بن علی (ع) در عاشورا سنگ اول را برای اسلام واقعی نصب کرده و دیگران دارند رویش پایه گذاری می کنند. این #حکومت_امام_زمان (علیه السلام) هم از #کربلا ان شاء الله آغاز می شود.
#اربعین
@haerishirazi
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام
@haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸روش مبارزه با قمارهای حرام🔸
خدا رحمت کند مرحوم علامه سید شرف الدین را (از علمای لبنان). وقتی داشت کلنگ یک مدرسه جدید را می زد (مثل همین مدارس ابتدایی، متوسطه ای که هست، نه مدرسه طلبگی)، به ایشان ایراد گرفتند که شما می توانی یک مدرسه علمیه درست کنی، چرا از این مدارس جدید درست می کنی؟ ایشان گفت: «لا ینتشر الهدی الا من حیث انتشر الضلال». هدایت منتشر نخواهد شد مگر از همان راه که ضلالت منتشر شده! مدارس دولتی بچه ها را فاسد کرده، پس راهحلش هم احداث همین مدارس است. الآن ضلالت به وسیلۀ ویدئوها منتشر می شود؛ هدایت هم از همین راه منتشر خواهد شد.
اگر ضلالت از طریق #سرود است، هدایت هم باید از طریق سرود باشد. اگر ضلالت از طریق آواز است، هدایت هم باید از طریق نوای دل نشینِ صحیحِ شرعی باشد. اگر ضلالت از طریق #قمارهای_حرام است، هدایت هم باید از طریق #قمار_حلال باشد.
شما می گویید مگر ما قمار حلال هم داریم؟ بله! [مسابقه دادن به نیت] بُرد و باخت، در #تیراندازی حلال است. شما که وزارت ارشاد هستید، مردم را با این بُرد و باخت آشنا کنید. حتی تفنگ بادی هم بُرد و باخت در آن حلال است. دَه نفر مثلاً صد تومان وسط می گذارند، چهار نفر برنده هم جایزه ببرند. هیچ پولی هم از خارج خرج نمی کنند. این را به مردم آموزش بدهید و تشویقشان کنید به این کارها.
#سلام_فرمانده
#سایتهای_قمار
@haerishirazi
فایل وضعیت واتساپ / استوری اینستاگرام
@haerishirazi
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹
🔸وقتی قول دادم جبران کنم، در باز شد!🔸
👈 (خاطره ای در مورد عواقب #کتمان_شهادت)
▫️خیلی سخت است کسی در مقام شهادت دادن باشد اما شهادت را انکار کند. گاهی به خاطر «یک ریال»، انسان را زمین می زنند! من آنچه برای خودم واقع شده را برای شما می گویم که سعی کنید برایتان تکرار نشود.
▫️زمانی که قم زندگی می کردم، گاهی به زیارت حضرت #علی_بن_جعفر (سلام الله علیه) می رفتم. امامزاده ای است و علاقه داشتم به آنجا بروم. یکبار که اتوبوس سوار شده بودم، کنار دست من هم یک آقای سیدی نشسته بود. آن موقع، فاصلۀ بین حرم تا علی بن جعفر را یک ریال می گرفتند. شاگرد رانندۀ این اتوبوس آمد و پول ها را جمع کرد. سراغ آن سید آمد که بگیرد. گفت من دادم به شما! شاگرد گفت ندادی! این سید گفت که این آقا شاهد بودند که من دادم.
من اگر کمی بیشتر #دقت_میکردم به یاد می آوردم. منتها برای این که وقتم را صرف این مسائل نکنم، فکر کردم وارد بحث اینها نشوم. گفتم که من توجه نداشتم. مسألۀ ساده ای به نظرم رسید و از کنار آن رد شدم.
▫️آمدم در این حرم امامزاده. هر وقت آنجا می آمدم، حالت اقبال و توجه برایم محسوس بود. این دفعه در باز بود، اما در بسته بود!! وقتی آنجا نشستم، دیدم که اصلاً مثل این که داخل حرم نیستم! نه اقبالی، نه توجهی، نه حال عبادتی، هیچ چیز نداشتم. متوجه شدم که یک اشکالی در کار بوده. مسأله ای بوده. امامزاده که همان است که همیشه بود. پس من #عوض شده ام.
▫️گاهی هست که انسان به حضور امامزاده می رود اما چیزی نمی بیند. می گوید امامزاده از آن امامزاده های صحیح النسب نیست! نمی گوید حال خودش و راه آمدنش و ظهورش و حضورش درست نیست. ضعف خودش را به امامزاده نسبت می دهد و با خودش می گوید امامزاده ها فرق می کنند؛ بعضی هایشان چیزهایی دارند که به آدم بدهند ولی بعضی هایشان چیزی ندارند که به آدم بدهند!! خب اگر انسان افتاد در این دنده، مشکل می شود. همیشه خودش را توجیه می کند.
▫️من دیدم که نه! این امامزاده کسی نبوده که من بتوانم در رابطه با آن بگویم که این، دارایی ای ندارد. فکر کردم، یادم آمد که نسبت به این جریانی که در اتوبوس اتفاق افتاد، مسامحه کردم. شاید نیم ساعت من بر اساس همین مسأله به ایشان التماس می کردم و قول می دادم که من می روم و او را هر جوری هست پیدا می کنم و #جبران می کنم. بعدش #در_باز_شد! وقتی من از روی صمیمیت قول دادم، برگشت به همان حالت های قبلی.
▫️مدتی دنبال او می گشتم تا او را پیدا کردم. گفتم آقا آن روز شما در اتوبوس من را به شهادت طلبیدی و من مقصرم در رابطه با شما. گفت: «آقا دقت کنید، این مسامحه ها گاهی مسأله ایجاد می کند». خودش این کار را حمل به عمدی بودن هم نکرد. خودش می دانست. اما به هر حال، گاهی هست که در مقام شهادت، مسامحه کردن مسأله ساز می شود.
▫️کتمان شهادت، خیلی مسأله بزرگی است. قرآن می گوید «و من اظلم ممن کتم شهاده عنده من الله». در این انتخابات گذشته، من بنا داشتم اصلاً نظری ندهم. یکی از آقایان شرکت کننده، نامه ای را آورد که آن کسی که قبل از شما بوده و در این مقام خدمت می کرده، این جور درباره من گفته. شما در رابطه با این، چه می گویید؟ در واقع استشهاد کرد. دیدم مقام، مقام شهادت است و کتمان شهادت، بد است. با اینکه دوست نداشتم در این قسمت مداخله کنم، اما دیدم مسأله، مسألۀ دیگری است. برای کتمان شهادت، چه جوابی به خدا بدهم؟ آن #چوبی که در علی بن جعفر خوردم، کمک کرد که دیگر این چوب دوم خورده نشود. گاهی همین چوب ها، به انسان کمک می کند. یکی از الطافی که خدا در زندگی مؤمن به او دارد این است که او را به خود واگذار نمی کند. نگهش می دارد.
@haerishirazi