eitaa logo
نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
72.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
334 ویدیو
669 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله حائری‌شیرازی (ره) نظرات، پیشنهادات و انتقادات: @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi کانال صوتی: @haerishirazi_mp3 شماره تماس: 09195194676 [لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید]
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸عشق به خدا، کَرۀ زندگیست🔸 عمری که با حوادث گوناگون می‌گذرد، شبیه مَشکی است که عشایر، با آن دوغ می‌زنند. به آن می‌گویند: نِعره. این مشک، مشک خاصی است. دو تا چوب، این طرف و آن طرفش نصب می‌کنند. ماست را که می‌بندند، می‌ریزند در این مشک و بعد از آنکه گلوی مشک را بستند، شروع می‌کنند به تکان دادن آن. به این کار می‌گویند: نِعره‌زنی. می‌زنند و می‌زنند، تا آن ماست، دیگر از حالت ماستی در می‌آید و می‌شود دوغ. در آن وقت، مقداری کَره روی آن جمع می‌شود. دوغش را مصرف می‌کنند و سرمایه‌شان همین کره‌ای‌ست که به‌دست آمده. این زندگی، هر چیزش را که فکر کنی، دوغ است. اگر در آن پیدا شود، همان کره است. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸صاحب!🔸 یادم هست روزی از مادرم پرسیدم که شما یک‌بار ‎گفتی این خانۀ ما، برای «ممدابراهیم صاحب» است، کلمۀ «صاحب» یعنی چه؟ مادرم گفت این فرد، وقتی در دستگاه انگلیس‌ها بود، مردم موقع صدا زدنش، کلمۀ «صاحب» را پشت سر اسمش ذکر می‌کردند. «محمد ابراهیم» را «ممدابراهیم صاحب» می‌گفتند. یعنی چه؟ یعنی این وابسته به انگلستان و صاحب ماست! این را هم روی دیوار و هم در نامه‌ها می‌نوشتند تا مسلمان، باورش این باشد که انگلیسی صاحب اوست! در باور عموم، این بود. نه! اشتباه می‌کردند. این کشور متعلق به امام زمان (ع) بود! @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸احوال‌پرسی از همسایه‌ها 🔸 در تهران رفته بودم به یک خانه‌ای. به صاحبخانه گفتم این همسایه بالایت چه کسی است؟ گفت اینجا در تهران رسم نیست کسی از همسایۀ بالایش بپرسد که مثلاً تو چه‌کاره هستی؟! ما هم در راهرور که همدیگر را می‌بینیم، خلاف ادب است که به او نگاه بکنیم. او هر وقت دلش خواست می‌آید و می‌رود بالا! چند سال است که اینجا هستیم اما واقعاً نمی‌دانیم طبقۀ بالا چه کسی هست؟ فقط یک وقتی مریض شده بودند، در زدند و گفتند آقا ماشین دارید مریضمان را ببریم دکتر؟! این جوری شده است! اصلاً دو تا همسایه گاهی ده سال با همدیگر زندگی می‌کنند اما به خانۀ همدیگر نمی‌روند. احوال همدیگر را نمی‌پرسند! اینها درست نیست. برای اینکه بعضی سنت‌ها احیاء بشود، همه انجام بدهند و [کمک کنند]. این در جامعه اثر دارد. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸یک سیگاری را ترک بده تا بفهمی میرزا چه کار کرده!🔸 وقتی شرکت هند شرقی (یک شرکت سهامیِ بریتانیایی)، به جهانگیری پرداخت، کارش از کار ریشه‌دارتر بود! انگلستان، به وسیلۀ قدرت تجاری، هندوستان را اشغال کرد و برای این کار، از خود هندی‌ها استفاده کرد. او همین کار را می‌خواست در ایران بکند؛ با تجارت توتون و تنباکو. در این حال، همین‌که میرزای شیرازی گفت: «استعمال تنباکو و توتون در حکم محاربه با امام زمان (ع) است»، مردم ترک کردند. شما یک سیگاری را ترک بده تا بفهمی میرزای شیرازی چه کار کرده! مردم همگی، یا چپق می‌کشیدند یا قلیان؛ آن‌ موقع سیگار نبود. وقتی این فتوا صادر شد، همه آن معتادهای کهنه‌کار، دیگر لب نزدند! وگرنه بلعیدن ایران، برای انگلیس کاری نبود! میرزا چطور همۀ مملکت را ترک داد؟ این، کار امام است؛ از تصرفات امام است. امام، دخالت می‌کند در امور. البته دخالتی نمی‌کند که ما را تنبل کند. وقتی ما توان‌مان را به کار بردیم، نوبت او می‌شود. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ». @haerishirazi
تفسیر لا اکراه فی الدین.mp3
23.34M
🎙بشنوید 🟢 سخنرانی: تفسیر «لا اکراه فی الدین» ♨️ مباحث مطرح شده: ▫️عموماتی که تخصیص‌بردار نیستند ▫️تفاوت اسلام و ایمان ▫️این آیه با جنگ و جهاد منافات ندارد ▫️اجبار فقط بر رفتار تأثیر می‌گذارد ▫️این آیه ناظر به عقاید است ▫️حملۀ مسلمانان به ایران اکراه نبود ▫️مسلمانان، با اکراه ساسانی جنگیدند ▫️زور برای براندازی زور اشکالی ندارد ▫️فرعون در عقاید هم زور می‌گفت ▫️رابطۀ "حبل‌الله" و "اولی‌الامر" ▫️علت فراگیر نشدن اسلام در جهان ▫️عقل، یک ولیّ الهی است @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸آن روزی که به ما موشک می‌زنند، خطرناک نیست بلکه ...🔸 در جمع ما هستند کسانی که قبل از انقلاب، گرفتار زندان و شکنجه و اینها بودند و این حرف بنده را خوب متوجه می‌شوند. بازجو وقتی شلاق به دست می‌گرفت و می‌زد، موقع حساس و خطرناکی نبود، اما وقتی دستور می‌داد چلو کباب برای آقا بیاورید خطرناک بود! وقتی می‌گفت تلفن در اختیارش بگذارید تا به هرکه می‌خواهد تلفن کند،‌ آنوقت خطرناک بود. وقتی می‌گفت نامه‌ای بنویس به خانواده‌ات، آنوقت خطرناک بود. وقتی نمازخوان‌هایشان را می‌آوردند -اگر نمازخوانی داشتند- که بیاید با این زندانی که نمازخوان هست صحبت کند، خطرناک بود. ساعت خطرناک، آن زمانی بود که این فرد با خودش می‌گفت: «اینها آنطور هم بدذات نیستند که ما فکر می‌کنیم». گفتنِ این حرف همان، و کردن همان! یک ذره حسن‌ظن، انسان را ساقط می‌کرد. افرادی بودند که باآبرو به زندان رفتند، اما بی‌آبرو از زندان بیرون آمدند! اصلاً عوض شدند. مشی‌شان تغییر پیدا کرد، اصلاً آخرش ساواکی شدند. فردی بود،‌ مبارزه کرده بود،‌ زندان افتاد، بعد ساواکی شد؛ چون یک ذره به آنها پیدا کرد؛ یک ذره فکر کرد که در آنها رحم و انسانیتی هست. آن روزی که به این مملکت، می‌زنند، خطرناک نیست. آن روزی که برای می‌آیند باید دست به دعا برداشت و استغاثه کرد و خود را به خدا سپرد! این ساعت‌ها خطرناک‌تر است! بمباران شهرها، علامت ضعف آنهاست، چون امت آگاه‌اند نمی‌توانند با صحبت، مردم را تسخیر کنند و لذا چوب می‌زنند! @haerishirazi