eitaa logo
نکات‌ناب‌و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی
73.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
309 ویدیو
524 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله حائری شیرازی (ره) (لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید) نظرات، پیشنهادات و انتقادات 👈 @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi شماره تماس: 09195194676 کانال صوتی: @haerishirazi_mp3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸ضرورت جشن های خانگی برای دهه فجر 🔸 بهترین جشن ها آن جشنی است که مردم در خانه های خودشان می گیرند. ، مردمی ترین نوع جشن است. مثلاً شما یک گوشه دیواری را به بچه هایتان بدهید، بگویید این جا را به عنوان جشن دهه فجر برایمان تزئین کن. بعد هم یک پول جزئی به آن ها بدهید برای این کار. جشن را به زندگی بچه ها بیاورید. مثلاً ای به خانه بیاورید. بعد بچه ها می پرسند که علت این هدیه چیست؟ شما پاسخ بدهید که این به خاطر ورود امام و پیروزی انقلاب است که برای شما هدیه خریده ام. به مناسبت دهه جشن، این مبلغ را به شما هدیه می دهم. قومی که در عالم، جشنشان مردمی است، قوم است. علتش این است که جشنشان را خدا آورده در خانه شان. جشن خروجشان از مصر را خداوند با یک ابتکاری وارد زندگیشان کرده. به موسی (علیه السلام) گفته: «به بنی اسرائیل بگو در هیچ یک از خانه هایشان در چنین روزی خمیر مایه ترش به نان نزنند. خمیر را بلافاصله به تنور بزنند تا درست شود. بچه ها از مزه نان سوال کنند که چرا این نان این مزه را می دهد؟ بعد پدر به پسر و مادر به دختر توضیح بدهد که ما آن سالی که می خواستیم از مصر خارج شویم فرصت نداشتیم صبر کنیم تا خمیر ور بیاید. بلافاصله نان را خمیر کردیم و به تنور زدیم و همراه بردیم. امروز را به یاد آن روز نان اینطوری می خوریم. با این روش، جشن یهود آمد در خانه ها. @haerishirazi
🔸دو جالب و مهم از آیت الله حائری شیرازی🔸 در قم ساکن خانه کوچکی بودم. رهن و اجاره بود. آن زمان 26 هزار تومان رهنش بود، اجاره هم 100 تومان بود و بقیه مبلغ اجاره بابت رهن بود. یک سال در این خانه بودم. یک سال تمام شد و بنا بود به محضر برویم برای تمدید یک سال دیگر. شب خواب دیدم در مجلسی مذهبی هستم و من هم در میان مردم بودم و سخنران هم آنجا بود. یکی از راه رسید و یک کاغذی به من نشان داد. کاغذ را خواندم، دیدم نوشته: «شما این مبلغ سنگین گرفتی»! من خیلی ناراحت شدم، گفتم: «من ربا گرفته‏ ام!؟» این آقا دلش به حال من سوخت، گفت: این قانون یک تبصره دارد، شما می‏توانید بگویید من از این قانون اطلاع نداشته‏ ام. از خواب بیدار شدم و گفتم: این خواب به خاطر این است که من پول را به او قرض داده‏ ام و [در عوضش] صد تومان از مال الاجاره کم کرده‏ ام. گفتم من محضر نمی آیم و نرفتم! در خانه صدای چکه آب که در چاه می‏ ریخت می ‏آمد. اهل بیت ما به صاحبخانه گفت: مثل اینکه لوله ترکیده و آب در چاه می‏ریزد. آمد و اصل شیر فلکه ما را بست. حالا ما دو تا بچه داریم یک ساله و دو ساله، این‏ها هر روز لباسشویی داشتند، اهل بیت ما هم علویه بود، از خانه همسایه یک بشکه آب آورده بود که کهنه بچه ‏ها را بشورد، آن موقع هم هنوز از این پوشک‏ ها نیامده بود. خواهرم از تهران آمد میهمان ما. رفته بودیم جمکران، در جمکران خواهرم از اهل بیت پرسید: «این بچه‏ ها چه می‏فهمند که آوردی جمکران؟» اهل بیت ما- خدا رحمتش کند- گفت: از خودشان بپرسید، آمد از این بچه ‏ها پرسید: «شما برای چه آمده‏اید جمکران؟» گفتند: ما آمده ‏ایم از امام زمان بخواهیم که خدا ما را از دست این صاحب خانه نجات بدهد! شما فکر نکنید این بچه ‏ها نمی‏فهمند، ‏فهمند! به هر حال، خدا فرجی کرد و خانه‏ ای که الان در قم دارم، همان موقع تهیه شد. آبرومندانه هم تهیه شد، صد متر بود که خریدیم 102 هزار تومان. مبلغ مهمش را هم مدرسه حقانی داد و این خانه خریدن ما مصداق این آیه بود: «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا » «وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»؛ من نرفتم تمدید کنم لذا «وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا»: خدای تعالی راه نجاتی قرار داد و از راهی که ما فکر نمی‏کردیم خانه ‏ای روزیمان کرد. این‏ها واقعیت است. بچه ‏ها خوب می‏فهمند. یادم است مدتی باران کافی در شیراز نباریده بود. من بچه 4 ساله بودم و خواهرم 6 ساله بود. پدرم مجتهد بنام شیراز بود. به ما گفت: «دو رکعت نماز بخوانید و بعد از خدا بخواهید باران ببارد». من و خواهرم رفتیم روی پشت بام دو رکعت نماز خواندیم بعد دستمان را گرفتیم همین طور که بابا گفته بود. گفتیم: خدایا باران ببار. خدا می‏داند ابر شد و ! فکر نکنید بچه ‏ها متوجه نمی‏شوند. اینجوری نیست! اینکه بعضی ‏ها بچه خردسال‏ اند و حاجت می‏دهند به خاطر این است، انسان ‏اند. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸 نسبت بین «عمل» و «ولایت»/ مسافت بین ظلمت و نور، با «عمل» انسان طی نمی شود🔸 خروج از ظلمات و رسیدن به نور، بوسیلۀ محقق می شود؛ می گوییم: «الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور». اول می گوییم «الله ولی الذین آمنوا»، بعد از آن: «یخرجهم من الظلمات الی النور»؛ یعنی اوّل «تحقق ولایت الله» و سپس «خروج از ظلمت به سوی نور». ولایت کشتی ای است که انسان باید سوار شود و این کشتی حرکت کند و بعد از آن، حرکت از ظلمت به نور انجام می شود. میزان خروج از ظلمت به سوی نور، به اندازۀ مقدار مسیری است که انسان به وسیلة کشتی طی می کند، نه آن مقداری که با پای خودش حرکت می‏کند. اوّلین کار، مستقر شدن در کشتی ولایت است، بعد خود کشتی انسان را از ظلمت به سوی نور می برد. مسافت بین ظلمت و نور، با «عمل» انسان طی نمی شود. بلکه با «ولایتی» که انسان در آن قرار دارد، طی می شود؛ به کاروان ولایتش بستگی دارد. پس نقش این اعمال و رفتار و نماز و اینها چیست؟! اینها جزء دستورات حضور در کشتی است. می‎گویند تو اگر نماز نخواندی، اِخراجت می‎کنیم. پس نماز، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، جزء مقدمات و است؛ نه راهی برای طی مسیر ظلمت به نور. طی مسافت، فقط به وسیله ولایت است. یعنی این طور نیست که هر کسی بیشتر نماز خواند، مسافت بیشتری را از ظلمت به سوی نور طی می کند. اصلاً طی مسافت به وسیله عمل انسان انجام نمی‏شود. اصلاً خود انسان، خودش را خارج نمی کند از ظلمات به سوی نور. آیه می‏گوید: «الله»، خارجت می‏کند. «تو» مُخرِج نیستی؛ «خدا» مُخرِج است. خدا با «سازمان ولایت»، این مسأله اخراج را صورت می‎دهد. @haerishirazi
♨️ مطلب بسیار مهم و قابل توجه 👆👆👆
📄 پاراگراف | یک برگ از کتاب آئینه تمام نما @haerishirazi
🔸 در شب و روز جمعه و جهت عرض ارادت خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه، نثار روح مطهر امام خمینی و شهدای انقلاب اسلامی، صلوات و قرائت فاتحه ای را اهدا کنیم و ارواح همۀ مومنین و مومنات بخصوص "آیت الله حائری شیرازی" را نیز در ثواب آن شریک نماییم.🔸
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)🔹 🔸اول خانمَت!🔸 شما اگر استخری باشد و بتوانید بروید، یک مقدار از هزینه‌هایتان صرفه جویی کنید و بروید. اما توصیه می‌کنم اینطور نباشد که مرد برود استخر و خانم نرود! او واجب‌تر از شما است. بسیاری را من دیده‌ام که خودشان [تفریح و استخر و ...] می‌روند اما برای خانواده‌شان فکر نمی‌کنند. اول مال آنها را درست کنید. چرا؟ مگر این روایت را نداریم که وقتی چیزی می آوردید در خانه اول به خانم‌ها و خواهرها بدهید؟ نص روایت است، معتبر است. پسر داری، دختر داری، اول به دختر بده؛ چرا این هست؟ یعنی اگر خواستی استخر بروی، اول آن را بفرست بعد اگر خودت خواستی برو. @haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | شرکت در راهپیمایی 22 بهمن نشانه ارادت به امام زمان و کمک به نظام اسلامی @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی (رضوان الله تعالی علیه)🔹 🔸برداشت های سطحی از قرآن و روایات🔸 آنچه تکفیری‌ها و داعش و طالبان و بوکوحرام را به وجود آورد و در کشور ما گروه فرقان و مجاهدین خلق و منافقین را به وجود آورد، همه یک چیز بود؛ و از روایات! قرآن هم وقتی می‌خواهد بین حق و باطل فرق بگذارد، دقیقاً روی همین انگشت می‌گذارد؛ می‌گوید «علامت حق» این است که است و علامت باطل این است که است. حق را به «درخت» تشبیه می‌کند که ریشه‌اش از اعماق زمین بیرون می‌آید. باطل را به «علف هرز» تشبیه می‌کند که با باران زمستان، تخم این گیاه سبز می‌شود. در بهار به نهایت درجه‌اش می‌رسد و در تابستان هم خشک می‌شود و با بادهای بعدی، ریشه کن می‌شود. دقیقاً روی این انگشت می گذارد و زوم می کند: (وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَهٍ کَشَجَرَهٍ خَبیثَةٍ اُجتُثَّت مِن فَوقِ الاَرضِ ما لها مِن قَرارٍ ... ) @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسخه اصلاح شده تقویم دیواری ۱۳۹۹ اصلاح تایپی در عنوان ماه قمری برخی ماه ها
🖼 عکس نوشته | درخت و میوه هنگامی که درخت‎های باغی رشد می‎کنند و باغبان برگ درخت‎ها را می‎بیند، خوش‎حال می‎شود؛ اما او چشم‎انتظار شکوفه‎ها و گل‎کردن درخت‎هاست؛ باز چشمِ انتظارش به شکوفه‎ها نیست، بلکه به میوۀ آن درخت‎هاست. دیدگاه مکتب این است که وقتی به گُلِ هستی و به سیارات و ستارگان و دیگر پدیده‎ها نگاه کنیم، همۀ کهکشان‎های وسیع یک طرف، و زمینی که محل آزمایش و آفرینش انسان در آن است، طرف دیگر؛ یعنی اگر آفرینش باغ باشد، انسان میوۀ آن است، و باغبان همۀ آنها را برای این میوه کاشته است. کسی که «جهاد فی‎سبیل‎الله» می‎کند و در راه خدا گام می‎نهد، میوۀ این باغ است، و چشم باغبان از باغ به میوۀ آن است. مسلمانان و دیگر مؤمنان برگ یا شکوفه‎های این درخت‎اند که بر زیبایی و عظمت باغ می‎افزایند؛ اما آن کسی که جانش را در این راه می‎گذارد، میوۀ این باغ است. اگر جهاد نباشد، نتیجه‎اش این است که این میوه به‎وجود نمی‎آید. اگر این تلخی‎ها و آتش‎ها و فشارها نباشد، آن چیزی که همۀ این خلقت به‎خاطر او پدید آمده است، تعطیل می‎شود. از روز اولی که خدا خمیر این عالم را ساخت و بعد به این صورت درآورد و ستاره‎ها و کهکشان‎ها و منظومۀ شمسی را پدید آورد، و زمین را یکی از سیاره‎های منظومۀ شمسی قرار داد، برای آن بود که کسی را در اینجا درست کند که میوۀ باغ آفرینش باشد. @haerishirazi
♨️💐 مژده 💐♨️ الحمدلله امروز کار تدوین جلد اول از مجموعه کتاب های آیت الله حائری شیرازی به اتمام رسید و برای ناشر محترم «دفتر نشر معارف» ارسال شد. ان شاء الله پس اخذ مجوز و صفحه آرایی، به زودی منتشر خواهد شد. سایر مجلدات نیز در هفته‌های آینده برای چاپ به نشر معارف تحویل خواهد شد. ان شاء الله. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸ذلت باطنی🔸 به شما طلاب توصیه می کنم که گاهی این را بروید تمیز کنید؛ به عنوان اینکه این طلبه ها اند. این کار برایت باطنه (*) می آورد. وقتی دست آدم را می بوسند، آدم را جهنمی می کنند. آدم با فحش خوردن جهنمی نمی شود. آدم با جهنمی می شود. با تعریف ها جهنمی می شود. ——————————————- * اشاره به این فراز از دعای مکارم الاخلاق امام سجاد علیه السلام: لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا» خدايا ... عزتى آشكارا برايم به وجود نياور مگر آنكه به همان نسبت خضوع و ذلتی باطنی در نفسم ایجاد کنی. @haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | شرکت در راهپیمایی 22 بهمن نشانه ارادت به امام زمان و کمک به نظام اسلامی @haerishirazi
هر کس یک نفر را از وسوسه در بیاورد و به راهپیمایی بکشاند. پیر و بچه ای را همراه خودش بیاورد. آیت الله حائری شیرازی (ره)
حضور آیت الله حائری شیرازی رضوان الله علیه در راهپیمایی روز 22 بهمن سال 1395
🔸خاطره ای درس آموز از مسئولیت پذیری اجتماعی آیت الله حائری شیرازی🔸 ناقل خاطره: محمدعلی نادعلی در تابستان سال ۷۷ با دوستانی به همدان رفتیم تا دو سه روزی در معیت استاد «حاج شیخ حسین انصاریان» باشیم. پیش از ظهر، ما را به سیاحتی در درّۀ «گنجنامه» بردند. چون تابستان و تعطیلات بود، جمعیت زیادی آمده بودند. متوجه شدیم مردم برای قضای حاجت مشکل دارند. به ما هم سرایت کرد؛ چون سه چشمۀ توالت موجود در گنجنامه گرفته بود که کاسۀ آنها پُر و لبریز از کثافت شده بود. مردم به ناچار با سنگ و کلوخ و ... قضای حاج می کردند. ما که قصد داشتیم در آنجا تا غروب بمانیم، دیدیم با این وضع ممکن نیست لذا تصمیم گرفتیم کمی در تپه ها و باغات پیاده روی کنیم و برگردیم. ساعاتی بعد که به محل پارک ماشین ها کنار توالت های غیر قابل استفاده برگشتیم، متوجه صف مردم برای قضای حاجت و وضو گرفتن بعضی دیگر شدیم. تصور کردیم شهرداری یا سازمان گردشگری که پول ورودی می گیرند، دستشویی را درست کرده اند! اما در میان مردم سخن از یک شیخ محترم بود که می گفتند به اینجا آمده برای دیدن گنجنامه و کار را ایشان درست کرده اند. راننده ما -که آنجا مانده بود- برایمان نقل کرد که یک روحانی آمد و وضع مستراح ها و مشکل مردم را که دید، اول سراغ مسئولین را گرفت، کسی حضور نداشت. از راننده و همراهانش کمک خواست و آنان هم چون دیدند آنجا پر از تعفّن و ... است، به ایشان گفتند: «خیلی بوی بد می دهد و ابزاری برای پاکسازی نداریم. شیرهای آب هم خراب اند. نمی توانیم کاری بکنیم». لذا خود ایشان رفتند و اوضاع را دیدند. آنگاه، لباس روحانیت را از تن در آوردند و آستین ها را بالا زدند و دست هایشان را در کیسه های پلاستیکی میوه هایی که در ماشین بود کردند. سپس گفتند هرچه کیسۀ پلاستیک در ماشین ها هست، بیاورند. ایشان پارچه ای روی دهان و بینی خود بستند و شخصاً تمام اشیاء و لجن ها و ... را با دست از کاسه های توالت بیرون کشیده و در کیسه ها ریختند و از راننده و محافظ ها -که حالشان به هم میخورد- خواستند از درّه با دبّه ها آب بیاورند. پس از تخلیه و باز کردن گرفتگی ها، همۀ توالت ها را شسته و آمادۀ استفاده مردم کردند. خرابی لوله ها و شیرهای آب را هم برطرف کردند و سپس، خود را طاهر کرده، وضو گرفته و در گوشۀ باغچه ای در آن نزدیکی به نماز ایستادند. مشتاق شدم بروم ایشان را ببینم و بدانم کدام روحانی اند. از دور به ما نشانش دادند و تا آمدیم به ایشان برسیم سوار خودرو شده بودند. ماشین چرخی زد و از کنار ما رد شد و دیدم ایشان «آیت الله حائری شیرازی» نمایندۀ ولی فقیه و امام جمعه شیراز است. بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و به همراهان گفتم: ای کاش رسیده بودیم و برای این کار، دستشان را بوسیده بودیم. همراهم به شوخی گفت: حالا نذر کن هر وقت دیدی، ببوسی تا قضای دست بوسی را بجا بیاوری! من با جدّیت گفتم: نذر می کنم حتما برای بوسیدن هر دو دستش به شیراز بروم. چند ماه بعد استاد «حاج شیخ حسین انصاریان» را برای منبر به شیراز دعوت کردند و من هم برای دیدن آشنایان و دیدار ایشان و میزبانش «آیت الله حائری» به شیراز رفتم. هم فال بود و هم تماشا. هنگامی که به خانۀ آیت الله حائری رفتیم، تعدادی از روحانیان و مسئولان نشسته بودند. می دانستم آقای حائری به هیج وجه نمی گذارند کسی دستش را ببوسد. وسط مجلس ایستاده و اعلام کردم حاج آقا اجازۀ دست بوسی نمی دهند، اما من چند ماه پیش در همدان برای کاری که کرده اند، نذر شرعی کرده ام تا در نخستین دیدار، هر دو دست ایشان را ببوسم. بلافاصله، به سمتشان رفتم و با ذکاوت و هوشی که داشتند متوجه علت شدند. تا آمدند دست ها را پس بکشند، آن دو را گرفتم و بوسیدم و بر دیده گذاشتم. به مطایبه و نکته پرانی همیشگی گفتند: شما فقط اهل تشویق کار خوب هستید یا اهل عمل به کارهای خوب هم هستید؟ عرض کردم: دعایمان کنید که اهل عمل بشویم، چون پیش از جنابعالی، ما هم گرفتاری مردم و خودمان را در آن تنگه دیده بودیم و رد شدیم. کُمیت کار ما لنگ است، امیدوارم از شما بیاموزیم. بعد آهسته تر فرمود: حالا نمی خواهد به این آقایان بگویید. بین خودمان باشد. @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پس زمینۀ‌ دسکتاپ اطاعت زن، عبادتِ برتر به منظور استفاده در پس زمینۀ دسکتاپ لپتاپ و کامپیوترهای خانگی #دسکتاپ @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصویر وضعیت (استاتوس) واتس‌اپ اطاعت زن، عبادتِ برتر #وضعیت #استاتوس @haerishirazi