eitaa logo
نکات‌ناب‌و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی
73.6هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
305 ویدیو
503 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله حائری شیرازی (ره) (لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید) نظرات، پیشنهادات و انتقادات 👈 @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi شماره تماس: 09195194676 کانال صوتی: @haerishirazi_mp3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸ریاضت و طراوت🔸 تربیت انسان، پیچیده است. وقتی می خواهید فساد را از خود دور کنید، باید مثل پوست کندن تخم مرغ یا پرتقال باشد. بچه ها که می خواهند پرتقال پوست بگیرند، دست خودشان را پرتقالی می کنند اما تمام آب پرتقال هم به صورتشان و به روی فرش می پاشد و پوست هم تکه تکه و بدریخت میشود. وقتی بچه ها تخم مرغ را پوست می گیرند، یا پوست به تخم مرغ می چسبد یا تخم مرغ به پوست و چقدر هم زشت می شود اما کسی که وارد است، چنان پوست می کند که اصلاً نه تخم مرغ را زخم میکند و نه چیزی از پوست به تخم مرغ می ماند و شکلی زیبا هم پیدا می کند. فساد را باید مثل پوست تخم مرغ از خود دور کنی، آنچنان از میان این فساد بیرون بیایی که طراوتی و جمالی پیدا کنی، آنچنان از گناه جدا شوی که ذره ای از آلودگی گناه با تو نماند و زخمی هم از تو کنده نشود. مجاهده با نفس، اگر درست انجام شود، سالک در عین حال که ریاضت میکشد، زیبا و معطر و نیرومند خواهد شد. @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اعتدال در نصیحت کردن🔸 حرفی که به کسی یا فرزندت می‎زنی، دانه است و فکر او زمین. ببین در این زمین چقدر بذر می‎توان پاشید؟ اگر در یک‎متر زمین یک کیلو گندم پاشیدی، همه دانه‎ها سبز نمی‎شوند، تازه اگر هم دربیایند، همدیگر را خفه می‎کنند. موعظه زیاد، باعث می‎شود که حرفها همدیگر را لِه کنند، همدیگر را بپوشانند. @haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ کلیپ تصویری ویژه ♨️ 🎥 ببینید | بازی و تفریح با کودک تصاویر ویژه از بازی آیت الله حائری شیرازی با نوه‌هایشان @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔹 🔸چرا ائمه با وجود علم به همه چیز، با زهر مسموم می‌شدند؟| چرا خودشان را شفا نمی‌دادند؟🔸 شما ببینید اگر انسان عادی بفهمد که مثلاً فردا مسموم خواهد شد و بعد می‌میرد، چقدر برای او سخت است؟ امام کاظم (ع) به همین صورت مسموم شدند. بعضی سوال می‌کنند این کار امام با توجه به آیۀ «وَلاَ تُلقُوا بِاَیدِیکم اِلَی التَّهلُکه» (خودتان را بدست خودتان به هلاکت نیاندازید)، چطوری می‌شود؟ جواب این است که خدای تعالی تکلیف را برای آنها عوض می‌کند، تکلیف آنها با تکلیف مردم کاملاً فرق می‌کند. امام موسی بن جعفر (ع) در مرحلۀ اول یک رطب مسموم برایش آوردند، حضرت آن را جلوی سگ تربیت شدۀ آنها انداخت؛ سگ خورد و مرد. این سگ پیش آنها خیلی عزیز بود. دوباره آوردند و حضرت وقتی خرما را بر می‌داشت گفت: خدایا تا الان برای من حلال نبود [که بخورم]؛ یعنی «امر» نرسیده بود، اما الآن تکلیف دیگری دارم. در جبهه، آنهایی که خیلی مخلص بودند، در سفر آخر خداحافظی می‌کردند که من از سفر بر نمی‌گردم. آنهایی هم که خالص‌تر بودند، هفتۀ شهادتشان را پیش بینی می‌کردند. بعضی که از اینها خالص‌تر بودند، روز را می‌دانستند! آقای خزعلی تعریف کرد که طلبه‌ای که به جبهه رفته بود گفت: رزمنده‌ای سوال کرد: آدم تشنه اگر یک ظرف آب داشته باشد، با آن وضو بگیرد بهتر است یا از آن بخورد؟ گفتم حفظ بدن واجب‌تر است. بهتر است آب را برای خوردن بگذارد. بعد از چند دقیقه دیدم با این آب دارد وضو می‌گیرد. گفتم مؤمن! تو مگر مسئله‌اش را از من نپرسیدی؟ مگر نگفتم که این آب را برای خوردن بگذار، تو که داری آب را صرف وضو می‌کنی؟! گفت: اگر طرف بداند که نمی‌ماند چطور؟! گفتم منظورت چیست؟ گفت: مثلاً بداند که ساعت 10:30 شهید می‌شود و تا آن موقع یک ساعت بیشتر نیست! چون دیدم از این حرف‌ها می‌زند دیگر با او حرف نزدم و منتظر بودم که ساعت 10:30 بیاید و به او بگویم که این چه حرفی بود که زدی؟ همینطور که من به ساعت نگاه می‌کردم دیدم رأس ده و نیم، خمپاره‌ای آمد و او شهید شد. بعضی تعجب می‌کنند که امامان ما از شهادتشان خبر داشتند. کسی که ایمانش بالاتر برود، امتحانش هم شدیدتر می‌شود. هر چه مرگ تصادفی تر باشد، سبک تر است. هر چه لحظۀ مرگ مشخص‌تر باشد، استقامتش هم سخت‌تر است. @haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️کلیپ تصویری♨️ 🎥 ببینید | بهترین کار برای استقبال از سال جدید چیست؟ 🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔹 @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔹 🔸ماجرای عجیب امام کاظم علیه السلام و شطیطۀ نیشابوری🔸 شطیطه یک خانم نیشابوری است. اهالی نیشابور برای موسی بن جعفر علیه السلام وجوهات‌شان که شامل سکه‌های طلا می‌شد را فرستادند. شطیطه چهار سکه درهم سیاه فرستاد با یک کلاف نخ. فردی که به نمایندگی از اهل نیشابور به مدینه رفته بود، وجوهات را تحویل امام داد. حضرت نگاه به سکه‌ها کرد، کیسه، کیسه، کیسه طلا. حضرت فرمود: من قبول نمی‌کنم، ما نیازی نداریم، اینها را به صاحب‌شان برگردانید. حضرت فرمود: دیگر چیزی نیست؟ مرد نیشابوری گفت نه. بار دیگر امام فرمود: خوب فکر کن. مرد نیشابوری گفت بله، یک زنی وقتی من می‌خواستم بیایم یک کلافی داد و چند تا درهم سیاه، چون قابل شما را نداشت؛ من رویم نشد بیاورم. امام فرمود: همان را بیاور. حضرت سکه سیاه و کلاف را برداشت. بعد به او فرمود: بلند شو؛ رفتند یک مقداری پارچه آوردند، یک مقدار پول، گفت این را بده به آن خانم؛ بگو این پارچه از پنبه‌ای بود که ملک اجدادی ماست و خواهرم حکیمه به دست خودش این پنبه را رشته و این پارچه را بافته. این را دادم برای کفنت. از وقتی که این پارچه به تو می‌رسد تا وقتی این پول را مصرف کنی در حیات هستی. مقداری می‌ماند برای خرج بقیه مقدمات کفن و دفن. به او سلام برسان و بگو روز رفتن تو ما می‌آییم، و من بر تو نماز می‌خوانم. این فرد می‌گوید من برگشتم نیشابور. وقتی برگشتم همین‌هایی که پول طلا داده بودند، از امام موسی بن جعفر علیه السلام برگشته بودند و به عبدالله افطح رجوع کرده بودند. طبیعی بود که احساس می‌کردند پول شان هدر رفته اگر حضرت قبول کرده باشد. وقتی پول را به ایشان دادم خوشحال شدند که پول شان به ایشان برگشته. رفتم سراغ شطیطه، پارچه و سکه‌ها را به او دادم، سلام آقا را رساندم. [گفتم] درهم‌ها را تحویل گرفتند و آقا دعا کرد. من روزشماری می‌کردم ببینم این زن کی فوت می‌کند. روز نوزدهم شطیطه فوت کرد و من به علما گفتم حضرت مال هیچکس را قبول نکرد الا این زن. تجلیل عجیب و تشییع پرشکوهی از او شد و من می‌خواستم بدانم چه کسی بر او نماز می‌خواند. علما به صف ایستاده بودند، همه به صف ایستاده بودند، یک دفعه دیدم موسی بن جعفر علیه السلام آنجا حاضر شد؛ تکبیر را گفت و نماز را خواند و اینها هم گفتند شاید یکی از علما برای یک شهر دیگر بوده، آمدند جلو به احترام او. هیچکس نفهمید کی بود. حضرت نماز را بر او خواند. وقتی نمازش تمام شد، به من یک نگاهی کرد یعنی یادت آمد من وعده دادم؟ عملی کردم. زبانم بند آمده بود که حرفی بزنم. این دستگاه امام زمان است. سکۀ طلای آنها را نمی‌پذیرد اما کلاف آن زن را می‌پذیرد و شما می‌خواهید پذیرفته شوید. دستگاه پذیرش او دستگاه دقیقی است. ممکن است یک سرباز صفر شما را قبول کند، اما یک فرماندۀ بزرگتان را قبول نکند. ممکن است یک بی‌اسم و بی‌شهرت و بی‌عنوان و کفش بردار و آب بده و جاروکش و فرد بی‌قابلیتی را بپذیرد و خدمات او را قبول کند، اما یک معروفِ مشهورِ پر سابقۀ همه چیز تمام را قبول نکند. @haerishirazi
💠 یَا مُقَلِّبَ ٱلقُلوبِ وَٱلأَبصارِ، یَا مُدَبِّرَ ٱللَّیلِ وَٱلنَّهارِ، یَا مُحَوِّلَ ٱلحَولِ وَٱلأَحوالِ، حَوِّلْ حالَنا إِلیٰ أَحسَنِ ٱلحال. 🌸 سال نو مبارک. 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔹 🔸آزمون فطرت گرایی و طبیعت گرایی🔸 اگر خواستید ببینید کسی طبیعت گراست یا فطرت گرا، بوسیله تستش کنید. اگر در مقابل استخفاف شورش کرد، پرخاش کرد، این طبیعت گرا نیست، فطرت گرا است، آدم خوبی است. اگر در مقابل استخفاف تمکین کرد، این طبیعت گرا است. بین بچه های خودتان، آنهایی که وقتی مثلاً بی حرمتی به آنها می کنید و تحقیرشان می کنید، از شما می کنند، تحویلتان نمی گیرند و فاصله می گیرند، این از خوبیشان است. انسان فطرت گرا هر چه تکریمش کنی او بیشتر تمکین می کند. قفل تمکینش، تکریم است [نه استخفاف]. @haerishirazi
🔸اینکه بِهِت برمیخوره، نشانۀ خوبی است🔸 شاید اواخر دوره راهنمایی بودم، همراه پدر به مجلس ختمی رفته بودیم. اصلا یادم نیست مجلس چه کسی بود، اما مسجد را بیاد دارم. پدر به دلیل مشکل شنوایی که داشتند، خیلی توجهی به مطالب سخنران نمی‌کردند و معمولاً یک جزء قرآن را بر می‌داشتند و با صدای بی جوهری می‌خواند تا تمام شود. در حالیکه سر به زیر داشتند و جزء خوانی می‌کردند، پک پذیرایی را جلویشان گرفتند. برنداشتند. به من رسید، دستم را دراز کردم که بردارم اما پدرم آستین من را بصورتی که جلب توجه نکند در نیمه راه گرفتند! دستم را برگرداندم. خیلی به من برخورد. سکوت کردم و هنگام برگشت، با ترشرویی در ماشین جلوی راننده به پدر گفتم: «شما امام جمعه ای، ریش سفیدی، روحانی هستی، شأنی داری، هرچه هستی برای خودت هستی، چه ارتباطی به من دارد؟ شما صلاح نمی دانی پذیرایی را برداری، بر ندار. اما من بچه ام شأنی ندارم.» پدر تبسمی کرد و گفت: «من هم می دانم شأنی نداری باباجان. من برای شأنش نگفتم. مگر من می خوام پسرم را ریاکار بار بیارم؟ باباجان من می خواهم مال شبهه ناک نخوری!» با تعجب گفتم شبه ناک؟ ادامه دادند: «این قبیل پذیرایی ها نوعاً از مال متوفی تهیه می‌شود. متوفی هم که مالی ندارد. هرچه هست به ورثه تعلق دارد. حالا یکی از ورثه اگر راضی نباشد، صحیح نیست مصرف شود. آدم همانگونه که وقتی می خواهیم چیزی را بخوریم، کاملاً شست و شو می دهیم تا پاک و پاکیزه بشود، و کوچکترین آلودگی در آن نباشد، با همین وسواس باید نسبت به حق الناس و مال شبه ناک حساس باشیم تا مبادا چیزی که می خوریم به اندازه ارزنی طیّب نباشد.» بعد به راننده گفتند: جلو یک فروشگاه بایست. خودشان از ماشین پیاده شدند و به قدر یک کیسه پر از تنقلات و ساندیس و ... خریدند. بعد خودشان باز کردند و با محبت و اصرار به من خوراندند. سپس گفتند: «باباجان اینکه بهت برمیخوره از خوبی فطرتت هست. فطرت، زبان را نمی‌پسندد، آن را مخالف عزت نفس می‌داند و با آن مخالفت می‌کند. قدر عزت نفست را بدان و من را ببخش. برایم دعا کن» 📝 دکتر محمد علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر: تلگرام 👈 http://telegram.me/dralihaeri @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اگر بعثت نبود و مردم در عهد جاهلیت باقی مانده بودند، این‏قدر صدمه نمی‏دیدند🔸 نگرانی فاطمه علیها السلام این است که اگر بعثت نبود و مردم در عهد جاهلیت خودشان مانده بودند، این‏قدر صدمه نمی‏ دیدند که با اتفاقات بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله صدمه دیدند. زمانی‏ که در عهد جاهلیت بودند و بالا نیامده بودند، افتادنشان به‏ معنای شکستن استخوان‏ هایشان بود، اما حالا اگر ارتباطشان با اسلام قطع شود و بیفتند، هیچ جای سالمی برایشان نمی‏ ماند و از دورۀ جاهلیت هم بدتر می‏شوند. اگر سنگی را بشکنید، اتفاقی برای آن نمی‏ افتد؛ چون مراتبی از حیات ندارد که از آن گرفته شود. آن سنگ قیمتی دارد و وقتی بشکند، قیمتش کم می‏شود، اما درخت وقتی حیاتش را از دست می‏ دهد، وضعیت دیگری پیدا می‏کند؛ به‏ خاطر اینکه مرتبه‏ ای از حیات دارد که از آن گرفته می‏شود. خسارت زمین خوردن آن بیشتر از خسارت زمین خوردن سنگ است. جانوران مرتبۀ بالاتری از حیات را دارند و وقتی این مرتبه از آنها گرفته مشود، سقوط بیشتری پیدا می‏کنند. انسان در مرتبه‏ ای بالاتر از تمام جانوران قرار دارد و در مرتبۀ حیات، بالاتر آمده است. وقتی انسان سقوط می‏کند، نابودی‏ اش سخت‏ تر است و خوبی‏ اش به بدی و تعفّن تبدیل می‏شود و این عفونت در اخلاقش ظاهر می‏شود. حسین‏ ابن‏ علی علیه السلام در عاشورا در آخرین لحظات به بنی‏ امیه فرمود: «وَيْلَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ هَذِهِ وَ ارْجِعُوا إِلَى أَحْسَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ عَرَباً كَمَا تَزْعُمُونَ» (واى بر شما اى پيروان خاندان ابى‏ سفيان، اگر دينى نداريد و از روز معاد نمی‏ ترسید،‏ دستِ‏کم در دنياى خود آزادمرد باشيد و اگر به گمان خود عرب‏ نژاديد، به شئون نژادى خود بازگرديد). بیایید جاهلی بشوید؛ بیایید با من مانند اهل جاهلیت رفتار کنید؛ بیایید از اجداد جاهلیتان یاد بگیرید؛ صفات عهد جاهلی‏تان را از دست ندهید. یعنی صد رحمت به اجداد جاهلیت! شما به مراتب چیزی پَست‏ تر از آنها شدید. او می‏فرماید کدام یک از اجداد شما در جنگ‏های جاهلی قبل از اینکه کار مَرد را تمام کند، به سمت خیمه‏ هایش حمله می‏کند؟! ابن‏ سعد وقتی این را شنید تصدیق کرد و گفت راست می‏گویی و دستور داد برگردند. کتاب آئینه تمام نما/فصل 3، عوامل واقعۀ عاشورا/ صفحه 132 @haerishirazi
🔹آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه🔹 🔸نقشۀ شیطان و یهود برای مؤمنین🔸 من تعبیر به یهود می‌کنم چون قرآن تعبیر به یهود کرده است؛ «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا» مائده؛ 82. قرآن می‌گوید دشمن‌ترین مردم به مسلمان‌ها و مومنین، یهود و مشرکین‌اند. شیطان ماموریت می‌دهد به صهیونیست‌ها که اگر می‌خواهید مؤمنین منقرض شوند، راهش این است‌که روی تقوای جامعه کار کنید و فساد اخلاقی را رایج کنید. شما اگر گزارش‌های «خفیه نویس‌ها» را (کسی که وقایع غیر آشکار و پنهانی را می‌نویسد) که اخبار صد سال قبل شیراز را به انگلستان مخابره می‌کردند ببینید، دقیقا نشان می‌دهد که مطرب‌ها، خُنیاگرها (آوازه‌خوان‌ها) و کسانی که برای مجالس لهو و لعب و معصیت کار می‌کردند عموما از همین طایفه (یهودی) بودند. در صد سال و صدوبیست سال قبل وقتی آنها مطربی کردند و حکام خندیدند، زن‌های یهودی را آوردند در مجالس رقصیدند و حکام تماشا کردند و دخترانشان از یهودی‌ها یاد گرفتند. سابقۀ این گناه بین اینها نبود. منکرات از غیر دیدند و گفتند: یهودی است، مال مذهب دیگری است و تماشا کردند و بعد بچه‌هایشان آن کاره شدند. برنامۀ خشکاندن تقوا را از خانواده‌های حکام و اشراف شروع کردند و به همه‌جا گسترش دادند. این فسادی که در جامعه وجود دارد از ابتدا به این اندازه نبود، همانطوری که هروئین و مواد مخدر صنعتی امروز، در ابتدا فقط یک قلم تریاک بود. گناه را با تریاک مقایسه کن، یک قلم را وارد می‌کنند بعد شما چند تُن چند تُن از مواد مخدر مختلف کشف می‌کنید که این کشفیات نسبت به آنهایی که کشف نشده چیز جزئی است، دل خوش کنک نباشد این خبرها. گناه، میکروب روح است و آلودگی می‌آورد. همانطوری که این بدن گاهی به بیماری‌های مسری مبتلا می‌شود، بعضی گناهان بیماری‌های مسری روح‌اند. بی‌بندوباری، بی‌حجابی، فسادهای اخلاقی، اینها بیماری‌های مسری هستند که در هرجا کشت شد و رشد پیدا کرد، خوب و بد را آلوده می‌کند، نفوذ می‌کند. امت باید با اینها مبارزه کند. تقوا باید بجنگد با بی‌تقوایی. @haerishirazi