eitaa logo
نکات‌ناب‌و حکمت‌های آیت الله حائری شیرازی
73.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
309 ویدیو
526 فایل
دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله حائری شیرازی (ره) (لطفا تقاضای ارسال فایل نفرمایید) نظرات، پیشنهادات و انتقادات 👈 @haeri1395 ادمین فروش کتاب: @Ketab_haershirazi شماره تماس: 09195194676 کانال صوتی: @haerishirazi_mp3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸آیت الله سید محمد مهدی میرباقری: آیت الله حائری، مبارزی سالک و فقیهی نظریه پرداز بود. ایشان مبارزی بود که همه عمر مبارزه را با سلوک گره زده بود؛ امتیاز مبارزه او این بود. انسانی متفکر و نواندیش بود و هروقت با او هم صحبت می‌شدیم کلام نویی داشت. اهل فهم پشت صحنه‌ها و عبور از ظواهر بود. اما در عین حال عالمی بود که وقتی نظریه‌پردازی می‌کرد نظریه او ارزش علمی داشت؛ هم از نظر فقهی و هم از نظر موضوع‌شناسی. بحث‌هایی که درمورد پول اسلامی انجام داده‌اند حقیقتا ارزش مطالعه دارد. (سخنرانی آیت الله میرباقری در مجلس ترحیم آیت الله حائری شیرازی 96/10/1 . مدرسه عالی شهید مطهری. تهران) @haerishirazi
🔸آیت الله میرباقری: ایشان طعم توحید را چشیده بود و مربی نفوس بود «مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا» اگر یک نفر نفسی را زنده کند و به حیات برساند گویا همه مردم را زنده کرده است. مرحوم آیت‌الله حائری (رضوان‌الله علیه) یکی از مصادیق بارز این آیه بود و بر بسیاری حق حیات داشت. من از بعضی از شاگردان فاضل ایشان شنیدم که می‌گفتند واقعا ایشان بر ما حق حیات داشت. به‌خصوص در دوران مبارزات انقلاب چه نفوس پاکی را از دست انحراف گروهک‌های مبارز و مسلح نجات داد. محور و شمع انجمن مبارزان قبل از انقلاب بود و چقدر آنها را به راه توحید هدایت کرد و این خصوصیت بارزی بود که تا آخر هم در ایشان ادامه داشت. ایشان از کسانی بود که طعم توحید را چشیده بود و ویژگی و امتیاز خاصی داشت. کسانی که اهل ذکر‌ند و دائما در محضر خدا هستند و این ذکر را به فکر گره می‌زنند، درواقع اولوالالباب هستند که همه عالم بر ایشان آیه می‌شود و عالم کتابی می‌شود که در آن مطالعه می‌کنند. (سخنرانی در مجلس ترحیم آیت الله حائری شیرازی 96/10/1 . مدرسه عالی شهید مطهری. تهران) @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 آیت الله میرباقری 🔸 قضیۀ تشرف آیت الله حائری شیرازی به محضر صاحب‌الزمان(ع) در عالَم مکاشفه و دستور حضرت به ایشان مبنی بر تربیت برخی نفوس @haerishirazi
🔹 آیت الله سید محمد مهدی میرباقری🔹 🔸آیت الله حائری، مشاهدات باطنی زیادی داشت اما کتوم بود🔸 اهل محاسبه و بود ... یک انسان اهل سلوک بود که برجستگی‌های فوق‌العاده‌ای داشت. در طول که من از محضرشان استفاده کردم از ایشان لغو ندیدم ... ایشان خیلی اهل مشاهدات باطنی بود اما بسیار عفیف () بود. ایشان مکرر از این مشاهدات داشت. (سخنرانی در مجلس ترحیم آیت الله حائری شیرازی 96/10/1 . مدرسه عالی شهید مطهری. تهران) @haerishirazi
بسم الله الرحمن الرحیم 📣📣📣 ✅ دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله حائری شیرازی (ره) نیازمند جذب نیرو با شرایط ذیل می‌باشد: 🔸 شرایط همکاری: ۱. طلبۀ آقا و ساکن قم و دارای حداقل چهار ساعت وقت آزاد در روز و علاقمند به شخصیت و افکار آیت الله حائری ۲. سابقۀ کار تیمی در مجموعه های فرهنگی و تشکیلاتی ۳. آشنایی کافی با فضای کامپیوتر و تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی (آشنا با نرم‌افزارهای word، فتوشاپ، نرم افزارهای ویرایش صوت و فیلم مثل adobe primiere) ۴. توانایی در زمینه ویرایش و بازنویسی اولیۀ متون. ✅ عزیزانی که واجد شرایط فوق می باشند، به لینک https://forms.gle/s5EeEyMEpk2ofuyWA مراجعه نموده و فرم موجود در این لینک را تکمیل بفرمایند. بعد از بررسی فرم‌ها، در صورت لزوم با شما تماس گرفته خواهد شد. ⛔️⛔️⛔️ لطفاً اگر واجد یکی از شرایط فوق نیستید، فرم ثبت نام را تکمیل نفرمایید. با تشکر @haerishirazi
🔸یادداشت دکتر احمد توکلی پس از رحلت آیت الله حائری شیرازی🔸 🔘هو ⚫️آیت الله حائری شیرازی هم رفت! ▪️1- دوشنبه همین هفته ، در بیمارستان علی ابن ابیطالب قم به عیادتش رفتم. فقط با اشارۀ چشم و دست حرف می‌زد ولی هشیاری کامل داشت. برای اولین بار در این رفاقت، که تاریخی بر آن می‌گذشت، دستش را بوسیدم. دستش را به سرم کشید و بر سر و روی خود مالید. گویی راضی نشد. دو بار دیگر هم همین کار را کرد. عروسش خانم دکتر مریم اردبیلی، پرستاریش را با جان و دل به عهده داشت. بی‌دریغ با همان حرکات دست و چشم، مراتب قدرشناسی‌اش را نسبت به عروسش با نگاهی که عالمی محبت و نوازش از آن می‌بارید، ابراز می‌کرد و این هم آخرین درسی از بی‌شمار درس‌های اخلاقی بود که از این رفیق، این برادر بزرگتر و دوست یکدل گرفتم. ▪️2- سال 1348 با مسجد شمشیرگرهای شیراز و روحانی سی و اند ساله‌ای که در آن جا جلسه هفتگی داشت، آشنا شدم: محی الدین حایری. او فرزند یکی از مجتهدان عابد و زاهد نسل پدربزرگ‌های ما بود به نام شیخ عبدالحسین حایری و برادر بزرگترش، شیخ صدرالدین نیز نماینده آیت الله خمینی بود: مردی پرهیمنه و نافذ. شیخ محی الدین به زهد و مراقبت اخلاقی و مالی و شجاعت در بیان، تفکر و گزیده‌گویی شناخته می‌شد، صفاتی که برای بچه‌مذهبی‌های انقلابی آن روزگار، به قدر کفایت، جذاب بود. خیلی زود جذب او شدم و از لطفش نیز برخوردار بودم. یکی دو سال بعد، آقای حایری با دختر مرحوم آیه الله آقا سید نورالدین حسینی الهاشمی ازدواج کرد، مرجع تقلید فقید مردم فارس که سیاستمداری ضداستعمار و بسیار صریح اللهجه و مقتدر بود و اقدام کم‌نظیرش در جایگاه یک مرجع تقلید، یعنی تأسیس و دبیرکلی حزب برادران در فارس و ولایات تابعه آن، هنوز هم شگرف و نوآورانه می‌نماید. آقا سید نورالدین علاوه بر همه اینها متمول نیز بود. آقای حایری پس از ازدواج، از جنوب شهر شیراز به خیابان خلیلی که بالاشهر به حساب می‌آمد، کوچ کرد. اولین باری که به این خانه رفتم، جمع پرتعدادی از رفقای دانشگاه بودیم، آپارتمانی در مقیاس آن زمان، اعیانی. فردای همان شب، تنها به سراغش رفتم با توپ پر. حرف‌های تند مرا با متانت شنید و آرام گفت: این خانه به همسرم تعلق دارد و این اسباب و اثاث هم که می‌بینی، جهیزیه همسرم است. گفتم: مگر مجبور بودید با چنین خانواده‌ای وصلت کنید؟ گفت: «من زیاد بازداشت می‌شوم و زیاد زندان می‌روم. من با این خانواده وصلت کردم چون مثل من آدمی با این شرایط که یک پایم خانه است و یک پایم زندان، باید خیالش از بابت قدرت مدیریت و زمینۀ نفوذ اجتماعی همسرش و خانواده‌اش راحت و دلش گرم باشد که در غیابش، همسرش حریم خانواده را در برابر تعرض رژیم حفاظت می‌کند» این را گفت و بعد، مرا به اتاق کار خودش برد، اتاقی که قالی و مبل و راحتی در آن نبود و با «حصیر»، فرش شده بود. رو به من کرد و گفت: او با من همراه خواهد شد. خیلی زود اعتماد به نفس و شجاعت ارثی و تربیتی خانم حسینی، همسر آقای حایری، ثابت کرد که او درست انتخاب کرده است؛ مثلا یک بار که مأموران شهربانی برای بازداشت آقای حایری به در خانه آمده بودند، این بانوی شجاع چنان از پشت آیفون، زیرکانه و در عین حال تیز و گزنده به آنان جواب داده بود که دست خالی بازگشته بودند. به زودی ورق گردانی روزگار، تا چند سال بعد که من از زندان آزاد شوم، توفیق دیدار آقای حایری را از من گرفت. چند روز مانده به عید سال 1356، از اوین بیرون آمدم و چند ماه بعد، به سراغ نخستین روحانی که در قم رفتم، آقای حایری بود. منزلش در محله فقیرنشین قم نو بود با برِ پنج متری و کل مساحت زمین 98 متر مربع، با چهار پنج پسربچه شیطان که هر کار می‌خواستند، می‌کردند و مادری بزرگ‌زاده و بدون کمک کار. ▪️3- آقای حایری پس از اخذدیپلم در دانشگاه قبول شدولی طلبگی راانتخاب کرد. از ابتدای طلبگی سعی داشت از سهم امام استفاده نکند و به خاطر همین بخشی از وقت خود را صرف کشاورزی می‌کرد. او سال‌ها برای دکتر ایزدی که بعدها در دولت مرحوم مهندس بازرگان، وزیرکشاورزی شد، در مزرعه ایزدی کار کرد و درس خواند. (ادامه در پست بعدی) @haerishirazi
(ادامۀ پست قبل) ▪️4- باری،او تادم مرگ، دغدغۀ جامعه را داشت. این صفت علمایی است که پیامبر گرامی اسلام –صلی الله علیه و آله- را اسوۀ خود قرار می‌دهند: «لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ، یقیناً پیامبری از جنس خودتان به سویتان آمد که رنج و سختی شما بر او دشوار و گران است و نسبت به رشد و صلاح شما حریص است و در قبال مومنان رؤوف وبسیار مهربان است.» ▪️5- اوبرای تربیت خویش زحمت کشیده بود.برای بیان تجربه‌های معنوی‌اش توانایی شگرفی در مثال زدن داشت. اگر بازماندگان محترم او و شاگردانش، یک بار همۀ سخنرانی‌ها و نوشته‌های او را از منظر تمثیلات به کار رفته برای توضیح مطالب، غربال کنند، گنجینه‌ای از تمثیل در اختیار پژوهندگان معارف اهلبیت عصمت و حتی اهل ادبیات قرار خواهد گرفت. ▪️6- آقای حایری بسیار برتولید مستقل ایران اهتمام داشت.در اوایل دهۀ هفتاد، ایده ای را تعقیب می کرد که به تاسیس موسسه‌ای به نام«فلاحت در فراغت» منجر شد. ایده او این بود که زندگی شهرنشینی باید یک ربطی به طبیعت پیدا کند تا عادت به تولید به خانواده‌ها بازگردد. موسسه فلاحت در فراغت که او سنگ بنای آن را با کمک محیط زیست و دیگر دستگاه‌های دولتی گذاشت، زمین‌های موات را که امکان رساندن آب در حال تلف شدن به آن وجود داشت، به باغ‌های دو تا پنج هزارمتری با درختان میوه تبدیل میکرد که به کارمندان دولت واگذار می‌شد. باآغاز کار، حرف و حدیث‌ها علیه امام جمعه بر سر زبان‌ها افتاد. مرا دعوت کردتا نظر بدهم که از جهت اقتصادی، این حرکت، قابل دفاع هست یا خیر. پس از بررسی براساس روش هزیه-فایده اجتماعی، سرِجمع، به نتیجه مثبت رسیدم.ولی برای پیشگیری از پیدایش پدیده نامیمون آقازادگی در این خاندان، وظیفه اورا یادآوری کردم که به خودشان و همسر و فرزندان و بستگانشان، هیچ باغچه ای واگذار نشود و نیز برای پرهیز از قرار گرفتن در مظانّ اتهام، اجازه ندهند که حتی از دست دریافت کننده ای، قطعه زمین واگذار شدهای رابخرند. ایشان با دقت و استواری به این توصیه عمل کرد. ▪️7- نه فقط درطرح فلاحت در فراغت، بلکه در دعوای حقوقی دیگری که یکی از بستگان ایشان داشت، با ملاحظه این که جایگاهش یک جایگاه شخصی نیست، از ورود به مساله، کاملا خودداری کرد و حتی نامه‌ای به دستگاه قضا نوشت و درخواست کرد که ملاحظه جایگاه او را نکنند و مساله را بی‌طرفانه بررسی کنند. هم درمورد طرح «فلاحت درفراغت» هم درباره آن دعوای حقوقی، ناآگاهانه و آگاهانه، چه تهمت‌ها که به آن بزرگوار نزدند. ولی همه آنها رامظلومانه تحمل کرد. ▪️8- حائری شیرازی معتقدبود تربیت جز باتکریم ممکن نیست واطاعت بچه ها ومردم باتحقیر به تعالی نمی انجامد. بسیار متواضع بودو از مریدپروری بیزار.دریک کلام به هرچه میگفت عمل میکرد. خدایش بر سفره کرم خویش بنشاند. @haerishirazi
. 🔸بعضی از یاران من، به دست شما تربیت خواهند شد🔸 حجه‌الاسلام نظام‌الدین حائری‌شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی ره): من از پدرم این مطلب را شنیدم که سالها پیش از انقلاب، حالت خوابی (مکاشفه) برایشان پیش آمده بود که به ایشان گفته می‌شود: «بعضی از یا سربازان من به دست شما خواهند شد» و سکه‌ای هم به ایشان می‌دهند. قسمت مهم و ویژه این است که وقتی ایشان از خواب بیدار می‌شوند آن سکه که رویش «» نوشته بوده، در دستشان بوده است. آن سکه را تا مدتی داشته‌اند اما ظاهراً زمانی که ساواک به خانه می‌ریزد، گم می‌شود. منبع: مصاحبه با نشریۀ خُلُق/ شمارۀ 62-63 / سال 1396 @haerishirazi
🔸خاطره‌ای درس‌آموز از مسئولیت‌پذیری اجتماعی آیت الله حائری شیرازی🔸 (ناقل خاطره: محمدعلی نادعلی) در تابستان سال ۷۷ با دوستانی به همدان رفتیم تا دو سه روزی در معیت استاد «حاج شیخ حسین انصاریان» باشیم. پیش از ظهر، ما را به سیاحتی در درّۀ «گنجنامه» بردند. چون تابستان و تعطیلات بود، جمعیت زیادی آمده بودند. متوجه شدیم مردم برای قضای حاجت مشکل دارند. به ما هم سرایت کرد؛ چون سه چشمۀ توالت موجود در گنجنامه گرفته بود که کاسۀ آنها پُر و لبریز از کثافت شده بود. مردم به ناچار با سنگ و کلوخ و ... قضای حاج می کردند. ما که قصد داشتیم در آنجا تا غروب بمانیم، دیدیم با این وضع ممکن نیست لذا تصمیم گرفتیم کمی در تپه ها و باغات پیاده روی کنیم و برگردیم. ساعاتی بعد که به محل پارک ماشین ها کنار توالت های غیر قابل استفاده برگشتیم، متوجه صف مردم برای قضای حاجت و وضو گرفتن بعضی دیگر شدیم. تصور کردیم شهرداری یا سازمان گردشگری که پول ورودی می گیرند، دستشویی را درست کرده اند! اما در میان مردم سخن از یک شیخ محترم بود که می گفتند به اینجا آمده برای دیدن گنجنامه و کار را ایشان درست کرده اند. راننده ما -که آنجا مانده بود- برایمان نقل کرد که یک روحانی آمد و وضع مستراح ها و مشکل مردم را که دید، اول سراغ مسئولین را گرفت، کسی حضور نداشت. از راننده و همراهانش کمک خواست و آنان هم چون دیدند آنجا پر از تعفّن و ... است، به ایشان گفتند: «خیلی بوی بد می دهد و ابزاری برای پاکسازی نداریم. شیرهای آب هم خراب اند. نمی توانیم کاری بکنیم». لذا خود ایشان رفتند و اوضاع را دیدند. آنگاه، لباس روحانیت را از تن در آوردند و آستین ها را بالا زدند و دست هایشان را در کیسه های پلاستیکی میوه هایی که در ماشین بود کردند. سپس گفتند هرچه کیسۀ پلاستیک در ماشین ها هست، بیاورند. ایشان پارچه ای روی دهان و بینی خود بستند و شخصاً تمام اشیاء و لجن ها و ... را با دست از کاسه های توالت بیرون کشیده و در کیسه ها ریختند و از راننده و محافظ ها -که حالشان به هم میخورد- خواستند از درّه با دبّه ها آب بیاورند. پس از تخلیه و باز کردن گرفتگی ها، همۀ توالت ها را شسته و آمادۀ استفاده مردم کردند. خرابی لوله ها و شیرهای آب را هم برطرف کردند و سپس، خود را طاهر کرده، وضو گرفته و در گوشۀ باغچه ای در آن نزدیکی به نماز ایستادند. مشتاق شدم بروم ایشان را ببینم و بدانم کدام روحانی اند. از دور به ما نشانش دادند و تا آمدیم به ایشان برسیم سوار خودرو شده بودند. ماشین چرخی زد و از کنار ما رد شد و دیدم ایشان «آیت الله حائری شیرازی» نمایندۀ ولی فقیه و امام جمعه شیراز است. بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و به همراهان گفتم: ای کاش رسیده بودیم و برای این کار، دستشان را بوسیده بودیم. همراهم به شوخی گفت: حالا نذر کن هر وقت دیدی، ببوسی تا قضای دست بوسی را بجا بیاوری! من با جدّیت گفتم: نذر می کنم حتما برای بوسیدن هر دو دستش به شیراز بروم. چند ماه بعد استاد «حاج شیخ حسین انصاریان» را برای منبر به شیراز دعوت کردند و من هم برای دیدن آشنایان و دیدار ایشان و میزبانش «آیت الله حائری» به شیراز رفتم. هم فال بود و هم تماشا. هنگامی که به خانۀ آیت الله حائری رفتیم، تعدادی از روحانیان و مسئولان نشسته بودند. می دانستم آقای حائری به هیج وجه نمی گذارند کسی دستش را ببوسد. وسط مجلس ایستاده و اعلام کردم حاج آقا اجازۀ دست بوسی نمی دهند، اما من چند ماه پیش در همدان برای کاری که کرده اند، نذر شرعی کرده ام تا در نخستین دیدار، هر دو دست ایشان را ببوسم. بلافاصله، به سمتشان رفتم و با ذکاوت و هوشی که داشتند متوجه علت شدند. تا آمدند دست ها را پس بکشند، آن دو را گرفتم و بوسیدم و بر دیده گذاشتم. به مطایبه و نکته پرانی همیشگی گفتند: شما فقط اهل تشویق کار خوب هستید یا اهل عمل به کارهای خوب هم هستید؟ عرض کردم: دعایمان کنید که اهل عمل بشویم، چون پیش از جنابعالی، ما هم گرفتاری مردم و خودمان را در آن تنگه دیده بودیم و رد شدیم. کُمیت کار ما لنگ است، امیدوارم از شما بیاموزیم. بعد آهسته تر فرمود: حالا نمی خواهد به این آقایان بگویید. بین خودمان باشد. @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 سخنرانی حجه السلام رنجبر در سالگرد رحلت آیت الله حائری شیرازی ✅ قم المقدسه_ مسجد اعظم _ 29/09/1397 @haerishirazi
🔸 فرازهایی جالب از سخنرانی حجه الاسلام رنجبر در سالگرد ارتحال آیت الله حائری شیرازی (ره)🔸 💎 وجود نازنین آیت الله حائری، تمام ما یَملکش، بود، او از مال و منال دنیا چیزی نداشت، هرچند می توانست بهترین ها را داشته باشد. 💎 ایشان به خودِ من می گفت - خاطره ی عجیبی است، من این را وقتی ایشان گفت، ضبط کردم. شاید دوستان دفتر، در بین فایل های صوتی با آن برخورد کرده باشند- می گفت من 25 سالم بود. در شیراز در محله ی خودمان داشتم به منزل می رفتم. در مسیر، یک گوسفندی دیدم. تا به گوسفند رسیدم، گوسفند پای خودش را بلند کرد به زمین کوبید و گفت: «، این جا گنج است». من به ایشان گفتم واقعا همینطور بود؟ یعنی خودِ شما، با گوشتان از دهان گوسفند شنیدید که گفت این جا گنج است، این جا گنج است؟!! ایشان گفتند: «بله، گفت این جا گنج است، این جا گنج است». گفتم: شما چه کار کردید؟ گفتند: من هیچ اعتنایی نکردم و رفتم! چند روز بعد در همان نقطه حفاری شده بود. از مردم پرسیدم چه شده؟ گفتند این جا گنجی بوده و کشف شده و برده اند! 💎 ایشان می گفتند خدا مثل این میوه فروش ها است. وقتی وارد مغازه می شوی میوۀ بُنجل و درجه سه ای جلویت می گذارد. اگر برداشتی که برداشتی، اگر برنداشتی می گوید ببین! بهترش را هم در پستو دارم؛ برو بردار. می گفت خدا این جوری است، هرگاه خدا یک چیزی جلویت گذاشت، ! ! برای خدا ناز کن، خدا را، برترش را به تو کرامت می کند و همین کار را خودشان هم کرده بودند. ایشان در حقیقت از یک تجربه ی معنوی خودش یاد می کرد. @haerishirazi
. 📝 دکتر علی حائری‌شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی): در اوایل طلبگی، پدرم نیمه شبی به اتاقم آمد و گفت: «از ۱۲ سالگی نماز شبم ترک نشده و ثواب همه را به امام زمان هدیه کرده‌ام». (منبع) @haerishirazi
. 👌 یکی از مخاطبین خوش‌ذوق کانال، کتاب را پیشاپیش به عنوان هدیۀ تهیه کرده‌اند. ان شاء الله که با استفاده از آموزه‌های این کتاب، بتوانند فرزندان صالحی تربیت کنند. @haerishirazi
👨🏻‍💻ادمین سفارش کتاب تربیتی «راه رشد» 👇 @Ketab_haershirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸 نسلی که تربیت می‌کنید، خواهند داشت!🔸 بنده به پدران و مادران عرض می‌کنم که فرزندان ما فرزندان عادی و معمولی نیستند؛ فرزندان ما از ما . فرزندان ما باید پیش مربی بزرگ‌تری تربیت بشوند. فرزندان ما برای آینده روشن‌تری در جهان در اختیار ما گذاشته شده‌اند. از این جهت فرزندان سؤالاتی می‌کنند که قبلاً نمی‌کردند. فرزندان ما فرزندانی هستند که می‌خواهند را عوض کنند. نسل گذشته را برانداخت و این نسل می‌خواهد را براندازد. نسل گذشته امام و اسلام را در حد توان در این کشور حاکم کرد و نسل آینده می‌خواهد سراسر جهان را زیر پوشش نور و هدایت قرار بدهد. البته این‌طور نیست که فقط این کشور عالم را اداره کند؛ نه، کشور ما آتشی را روشن می‌کند و از برکت این آتش، در کشورهای دیگر و مردم آنها هم عشق پیدا می‌شود و شعله می‌کشد. این‌طور نیست که کشور ما همه عالم را زیر و رو کند؛ نه، این کشور زودتر آتش گرفته و آتش ایمان در آن اثر کرده است. ما کاغذ زیر این همه هیزم هستیم. امام کبریتی را که امام زمان زد، به ما نزدیک کرد و این همه جوان را با شعله ایمان مشتعل کرد. خود امام هم آماده‌تر از هر کسی بود و این آتش در او بهتر اثر کرد. (منبع: کتاب ، جلد۱، ص۱۴۹) @haerishirazi
. 🔸 شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸 💎 بعید است صد سال دیگر هم کسی مثل آیت الله حائری شیرازی بیاید! 💎 این آیت‌الله حائری شیرازی، من فکر نمی‌کنم حوزه علمیه صد سال دیگر هم بتواند مثل این [شخص] را متولد کند. یک دانه است! یک وقت یکی از محافظان ایشان تعریف می‌کرد که ایشان به ما گفت: «سه تا لباس کارگری بگیر و بیار و به کسی هم نگو». سه تا لباس کارگری گرفتیم و آمدیم و با آیت الله حائری و یک نفر دیگر رفتیم سر میدان! یک ماشین آمد و گفت: «من شما دو تا جوان را می‌خواهم، اما این پیرمرد به درد من نمیخورد». گفت: «ما هرسه تایمان باهم هستیم. ما سه تا را بُرد و با هم کارگری کردیم». ایشان (آیت‌الله حائری) اینطور خودشان را شکستند. آدم هرچی بالاتر می‌رود، باید بیشتر خودش را بشکند. هرقدر خودش را شکست، بالاتر می‌رود. اگر باد کرد، می‌ماند. خیلی باید مراقبت کرد. اگر انسان مقام معنوی پیدا کند، باید کاملا از آن مراقبت کند. (بیانات شهید سلیمانی در منزل شهید لنگری‌زاده؛ کرمان | آذر ۱۳۹۶ ) @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸آن 6 هزار سال عبادت، کار آن دو دقیقه سجده را نکرد!🔸 ▫️چرا می‌گوییم «جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ» (جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است)؟ چرا نمی‌گوییم جهاد مرد هم خوب زن‌داری کردنش است؟! ▫️ابلیس 6000 سال عبادت کرد. وقتی به او گفتند بر آدم سجده بکن، نکرد. اگر بر آدم سجده کرده بود، این 6000 سالش هم مقبول واقع می‌شد. پس دو نوع عبادت داریم: «عبادت 6000 ساله» و «عبادت سجده بر آدم». ▫️شما مردها می‌دانید اطاعتی که خانم‌ها از شما می‌کنند، از نوع چه عبادتی است؟ و وظایفی که شما نسبت به همسرتان انجام می‌دهید، از نوع چه عبادتی است؟ شما می‌گویید ما طبق آیهٔ (الرجال قوامون علی النساء)، هستیم و او تحت قیمومیت ما است. اما می‌دانید اطاعت زن از چه سنخ عبادتی است و کارهای شما از چه نوع عبادتی است؟ ▫️انجام وظایف مرد نسبت به همسرش، از نوع عبادت 6000 ساله است! چرا؟ چون همراه با است، همراه با است. اما اطاعت زن از شوهر، از نوع «سجده بر آدم» است، چون همراهش است. این اطاعت، بسیار تلخ است! تلخی‌اش مثل تیر باران شدن در جهاد است. مثل شمشیر خوردن در جهاد است. همان ثواب‌هایی که مرد در حین تیر خوردن و قطعه‌قطعه شدن، در جهاد می‌برد، خداوند برای زن در خانه گذاشته است! نمی‌شود بدون سختی، این ثواب را به زن بدهند. به همین دلیل، اطاعت زن، جهاد است؛ اما قوّامیت شما در خانه، جهاد نیست! اگر زن، قوّامیت مرد را پذیرفت، مانند ملائکه می‌شود که سجده بر آدم را پذیرفتند. ▫️زنها خیال می‌کنند خدا رعایتشان نکرده است. اشتباه می‌کنند! خدا سجده بر آدمش را داد به زن ها! عبادت معمولیِ شش هزار ساله را داد به مردها. از این جهت، مردها یک عبادت از نوع «سجده بر آدم» را . با نماز و روزه و حج و اینها کارشان نمی‌شود. باید به میدان جنگ بروند تا معلوم بشود منافق هستند یا مؤمن؟ شما مردها باید بروید جهاد! بروید جهاد و آنجا مخالفت با نفس بکنید تا از نوع سجده بر آدم بشود. سجده بر آدمِ زنها این است که حرف مرد را گوش کنند اما «سجده بر آدم» برای شما مردها این است که تحت فرمان رهبر بروید جلوی گلوله. یعنی تحت مدیریت رهبرتان فحش بخورید، هتک بشوید، اهانت بشوید، ذلت ببینید؛ این ذلت، سجده بر آدم است. ▫️آن وقت ببین! «شش هزار سال عبادت»، کارِ «دو دقیقه سجده» را نکرد! این را داده‌اند به زن‌ها و آن را داده‌اند به شما! واقعاً خدای تعالی بین مرد و زن، عادلانه برخورد کرده است. ▫️چه جور شده است که خدا چنین کاری با زنها کرده است؟ چون اطمینان داشته که آنها . خداوند می‌دانسته است که اینها جهت عاطفی دارند. این‌ها وقتی حساب می‌کنند که خدا گفته است، اطاعت می‌کنند. @haerishirazi
🔸آیت الله حائری شیرازی🔸 مرد باید سختی‌های کار همسر در خانه را ببیند. باید خودش را جای زن بگذارد. علی (علیه السلام) می‎فرماید: «فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَیحَانَةٌ، لَیسَتْ بِقَهْرَمَانَة». زن که خدمتکار نیست، زن گل است. مرد وقتی در خانه کار بکند، مثل جهاد است. اگر کمکِ زنش ظرف بشوید، خیاطی بکند، بچه‌داری بکند، ‎جارو بکند، تمام اینها عمل به وظائف شرعی است. زن هم که در خانه کار می‌کند،‌ ثواب بزرگی به او می‌دهند. نمی‌گویند وظیفه است. @haerishirazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توصیۀ مؤکّد حجه‌الاسلام استاد به مطالعۀ کتاب : کسانی که می‌خواهند کار تربیتی کنند، می‌خواهند کار پرورشی بکنند، استاد دانشگاه هستند و در علوم انسانی کار می‌کنند، یا حتی می‌خواهند روی کار جدی تربیتی بکنند، این را بدهم که یک کتاب از حضرت آیت الله حائری شیرازی منتشر شده به نام «راه رشد»، حتماً این کتاب را تهیه کنید ... هیچکس نباشد که این کتاب را نخوانده باشد. 👤 پ.ن: جهت تهیۀ کتاب می‌توانید به ادمین پیام دهید 👈 (@Ketab_haershirazi) @haerishirazi
🔹 آیت الله حائری شیرازی 🔹 🔸لذت دیدار با برادران دینی🔸 من این توصیه را به شما می‌کنم: به شکلی عمل کنید که هر وقت همدیگر را دیدید لذت ببرید. خدا رحمت کند حاج‌اسماعیل‌دولابی را؛ یک شب به من گفت: «من فردا یک سر به مدرسۀ حجتیه می‌آیم». من در مدرسۀ حجتیه، حجرۀ 104 در طبقۀ بالا بودم. مدام از اتاق بیرون می‌آمدم که وقتی خواست از اینجا رد شود، با خودم او را به داخل حجره بیاورم. یک‌ساعت، دو‌ساعت همین‌طور منتظر بودم. دلم به حال خودم سوخت. با مِداد روی در حجره‌ام این شعر امام‌علی (علیه السلام) را نوشتم: مَساكينُ أَهلِ الفَقرِ حَتّى قُبورِهِم عَلَيها تُرابُ الذُلِّ بَينَ المَقابِرِ حتی قبرهای گدایانِ اهل محبت در بین قبرهای دیگر، بر رویش خاک ذلت نشسته است. اگر انسان محبت پیدا کند، نمی‌دانی که چه اندازه حرص و جوش می‌خورد که یک برادر دینی پیدا کند. آنقدر برای دیدن مؤمنی انتظار می‌کشی که از مقابل درب خانۀ تو عبور کند. هم تو شوق دیدن او را داری و هم او شوق دیدار تو را دارد. الآن در زمان غیبت هستیم. دوره‌ای که عالَم پر از ظلم و جور شده‌است. آن دوره‌ای که آقا می‌آید و دنیا را پر از عدل‌وداد می‌کند، آنقدر دِلَت می‌خواهد که روزی مؤمنی مهمانت بشود. @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل وضعیت @haerishirazi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل وضعیت @haerishirazi
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸خداوند در حال آماده کردن شمشیر امام زمان است؛ یعنی یمن! 🔸 ، شمشیر اسلام بود که در کوره آتش و زیر پُتکِ جنگ هشت ساله ایجاد شده بود. الان هم عربستان متوجه نیست که با بمباران چند ساله، در حال تبدیل کردن به شمشیری کم نظیر برای امام زمان است. 📌پ ن: (آیت الله حائری شیرازی، 2 سال قبل از شهادت شهید سلیمانی، رحلت کردند و این مطالب را در زمان حیات شهید سلیمانی فرموده‌اند). @haerishirazi