بسم الله الرحمن الرحیم
مشق استراتژی؛ تکرار مختار یا هنر یک استراتژیست؟
بخش یکم:
پس از کربلا، حرارت خون حسین(ع) شمشیر مختار را به فراز آورد و تنهای امویان بر زمین ریخت، سرهایشان در دیگهای روغن داغ جوشید و روزگارشان سیاه شد. غریو «یا لثارات الحسین» خروش دلهای پرغصه از قصه خونبار حسین را بر کاخهای اموی کوبید و #انتقام_سخت خون او را از آنان گرفت. بالاتر از همه، بانگ الهی بود که «خدا خونخواه حسین هست» و از همین جاست که به او «ثارالله» میگویند.
نفس و جان انسان آن قدر محترم است که اگر به ظلم کشته شود حد قصاص باید جاری شود که قرآن فرمود در این قصاص، حیات و زندگانی است.[۱] اگر قصاص نبود، اگر خون محترم نبود، همان که ملائکه در ابتدای خلقت انسان گفتند، آن قدر بشر از خودش خون میریخت که هیچ باقی نمیماند.[۲] برای همین در قصاص حیات است تا خونریزی امری عادی جلوه نکند. چه رسد به آن که این نفس محترم، نفس مطمئنه حسین(ع) باشد. در برابر خون به ظلم ریخته شده او چه کسی را باید قصاص کرد؟ این است که خونخواه اباعبدالله، خود خدا میشود، به درازای تاریخ تا دوره رجعت، و به دست صاحب الامر(عج).[۳] اما این بدان معنا نیست که باید نشست تا حضرت ظهور کند و خدا خودش انتقام بگیرد! باید ظالم را کوبید وگرنه مقابلهای نبیند بیشتر میتازد. اساسا شرط ظهور مقابله با ظالم است. پس مختار قیام میکند.
اما اقدام مختار باید در نقشه امام قرار گیرد. طرح امام سجاد(ع) چیست؟ همان طور که رؤیای امام حسین(ع) تشکیل حکومت دینی بوده است، رؤیای امام سجاد(ع) نیز همان بوده است. هر حرکتی در این طرح کلی باید قرار گیرد.[۴] مختار قیام میکند، انتقام سخت میگیرد، به حکومت هم میرسد، و نهایتا شهید میشود. امام سجاد(ع) او را دعا میکند. مختار باید خود را در طرح استراتژیک حضرت تعریف کند. این که چقدر همین طور بوده و آیا چنان رابطهای بین قیام مختار و انتقام سخت او و طرح استراتژیک حضرت سجاد(ع) وجود داشته است داوریهای مختلفی را نزد مورخین داشته است که حل دعوای آنان مدنظر این نوشتار نیست. آن چه مساله است این که #انتقام_سخت باید در #طرح_استراتژیک امام تعریف شود نه صرفا به عنوان واکنشی به قتلی ظالمانه. اگر چنین شد، مدتی آتش دلها دامن قاتلها را میگیرد، اما به مرور کوره ها کور میشوند و آتشها سرد و دوباره تاریخ تکرار میشود مانند آن چه بعد از قیام مختار رقم خورد؛ ظالمهای جدید جای ظالمان قبلی را میگیرند. بنی امیه میروند، بنی عباس میآیند. چرا که «انتقام سخت» باید در طرح استراتژیک امام بنشیند.
اگر انتقام سخت را صرفا از نظامیها خواسته باشیم میشود آن «تفسیر مختارگونه» از انتقام. اگر سیلی را نظامیها زدند، مشت را سیاسیون باید بزنند، لگد را اقتصادیها، فریاد را رسانهایها. وقتی امام خامنهای فرمود انتقام سخت میگیریم، عناصر نظامی به وظیفه خود عمل میکنند (و مثلا پایگاه عین الاسد را میزنند). عنصر سیاسی هم باید طرح بریزد که من هم مثلا طرح شکایت حقوقی از آمریکا را به دادگاههای بین المللی میبرم، در رسانه او را عتاب کرده درشتگویی میکنم، «تروریست بالذات» بودن آمریکا به تعبیر امام راحل را در دنیا فریاد میزنم نه فقط فریاد بر سر ترامپ معلوم الحال را، و بسیاری گزینههای دیگر که مجال بیانش در این سطور نیست. نه این که مختارگونه برای انتقام نظامی از یزید، با ابن زبیر (بخوانید اروپا) همراه شوند و نام آن را سیاست و دیپلماسی بگذارند.[۵] وقتی مسئولین اروپایی اقدام تلافیجویانه ایران را محکوم میکردند دستگاه سیاسی ما باید سفرای آنها را اخراج میکرد. وقتی این کار را نکنند، ابزار سیاسی را از #تدبیر_استراتژیک امام میگیرند. میماند فقط گزینه نظامی. در عملیات آذرخش کبود[۶] بیش از پنتاگون و مارک اسپر وزیر دفاع، کاخ سفید و دونالد ترامپ رئیس جمهور هستند که ایفای نقش میکنند. در طرح انتقام ایران اما بیش از نظامیها باید ظریف و روحانی نقش آفرین میبودند. این کجا و آن کجا؟!!
ادامه دارد...
🖋✍مشق استراتژی | حسام الدین حائری زاده
@h_haerizadeh