#لحظه_های_آسمانی
✍مادر همسر شهید در خاطره خود که در کتاب لحظه های آسمانی(دفتر اول)نگاشته شده است،نقل می کند:
نشسته بودم وگریه می کردم،در حزن واندوه غوطه ور بودم که ناگهان صدایی شنیدیم که می گفت:شهید
قرآن می خواند.یکی از روحانیون محل هم که آنجا بالای سر جنازه بود قسم خورد که او هم تلاوت شهید را شنیده است.
با خود گفتم،خدایا این شهیدی است و نزد تو چه مقامی دارد که این کرامت را به او عنایت کرده ای و از جنازه اش پس از چند روز که شهید شده صدای تلاوت قرآن می آید؟
از جا بلند شدم که خودم هم از نزدیک این اعجاز رو را مشاهده کنم.🌹🌹
وضو گرفتم،بالای سرش رفتم و روی او را کنار زدم.رنگش مثل مهتابی نور می داد.❤️🌹
و بوی عطر عجیبی از پیکرش به مشام می رسید.وقتی گوشم را نزدیک صورت و دهانش نزدیک کردم.مثل کسی که به او برق وصل کرده باشند،
در جا خشکم زد چون هم از او تلاوت قرآن شنیدم.😳
درست به خاطر دارم در همان لحظه که گوشم نزدیک دهان او بود،شنیدم که این آیه را می خواند:انا اعطیناک الکوثر....❤️🌹☺️
ادامه در پست بعدی👇👇
@hafazanfatmeon