ادامه داستان،😍
👇👇👇
❣حضرت موسی روزى در دوران شیرخوارگى در آغوش فرعون بود، با دست خویش ریش فرعون را گرفت😁 و کشید😁 مقدارى از موى ریش او کنده شد😂 و سیلى محکمى به صورت فرعون زد 👏و به گفته بعضى با چوب کوچکى بازى میکرد با همان چوب بر سر فرعون کوبید.😁
فرعون خشمگین شد و گفت: این کودک، #دشمن من است، همان دم به دنبال جلادان فرستاد تا بیایند و او را بکشند
بانو آسیه به فرعون گفت: دست بردار، این نوزاد است و خوب و بد را نمیفهمد، براى اینکه حرف مارا تصدیق کنى، یک قطعه یاقوت ویک قطعه زغال آتشین نزدش میگذارى، اگر #یاقوت را برداشت معلوم میشود که میفهمد و اگر آتش را برداشت، معلوم میشود #نمیفهمد،
آنگاه آسیه همین کار را کرد، حضرت موسى علیه السلام دست به طرف یاقوت دراز کرد، ولى #جبرئیل دست او را بطرف آتش برد🙂، موسى زغال آتشین را برداشت، آنگاه خشم فرعون فرونشست و از کشتن او منصرف شد.🤗