eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
549 دنبال‌کننده
424 عکس
194 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح غزل ۱۳۱ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۳۲ حافظ.m4a
3.53M
غزل شمارهٔ ۱۳۲ به آب روشن می عارفی طهارت کرد علی الصباح که میخانه را زیارت کرد همین که ساغر زرین خور نهان کردند هلال عید به دور قدح اشارت کرد خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد به آب دیده و خون جگر طهارت کرد امام خواجه که بودش سر نماز دراز به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد دلم به حلقه زلفش به جان خرید آشوب چه سود دید ندانم که این تجارت کرد به روی یار نظر کن به دیده منت دار که کار، دیده همه از سر بصارت کرد اگر امام جماعت بخواهدش امروز خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۳۲ حافظ❇️
دو خوانش غزل ۱۳۳ حافظ.m4a
4.87M
غزل شمارهٔ ۱۳۳ صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت و آهنگ بازگشت ز راه حجاز کرد ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم زآنچ آستین کوته و دست دراز کرد صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت عشقش به روی دل در معنی فراز کرد فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد ای کبک خوش خرام کجا می‌روی بایست غره مشو که گربه عابد نماز کرد حافظ مکن ملامت رندان که در ازل ما را خدا ز زهد ریا بی‌نیاز کرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۳۳ حافظ ❇️
134_36033.mp3
159.2K
غزل شمارهٔ ۱۳۴     بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد طوطی ای را به خیال شکری دل خوش بود ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد قرة العین من آن میوه دل یادش باد که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد ساروان بار من افتاد خدا را مددی که امید کرمم همره این محمل کرد روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه از این کهگل کرد آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد نزدی شاه رخ و فوت شد امکان حافظ چه کنم بازی ایام مرا غافل کرد   @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۳۴ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۳۵ حافظ.m4a
3.44M
غزل شمارهٔ ۱۳۵     چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد چو طالبم بس از امروز کار خواهم کرد هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد   @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۳۵ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۳۶ حافظ.m4a
4.74M
غزل شمارهٔ ۱۳۶ دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد آن چه سعی است من اندر طلبت بنمودم آن قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد سروبالای من آن دم که درآید به سماع چه محل جامه جان را که قبا نتوان کرد نظر پاک تواند رخ جانان دیدن که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد چه بگویم که تو را نازکی طبع لطیف تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۳۶ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۳۷ حافظ.m4a
4.25M
غزل شمارهٔ ۱۳۷ دل از من برد و روی از من نهان کرد خدا را با که این بازی توان کرد شب تنهاییم در قصد جان بود خیالش لطف‌های بی‌کران کرد چرا چون لاله خونین دل نباشم که با من نرگس او سرگران کرد که را گویم که با این درد جان سوز طبیبم قصد جان ناتوان کرد بر آن سان سوخت چون شمعم که بر من صراحی گریه و بربط فغان کرد صبا گر چاره داری وقت، وقت است که درد اشتیاقم قصد جان کرد به پیش مهربانان کی توان گفت که یار ما چنین گفت و چنان کرد عدو با جان حافظ آن نکردی که تیر چشم آن ابروکمان کرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۳۷ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۳۸ حافظ.m4a
5.21M
غزل شمارهٔ ۱۳۸ یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد آن جوان بخت که می‌زد رقم خیر ، قبول بنده پیر ندانم ز چه آزاد نکرد کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک رهنمونیم به پای علم داد نکرد دل به امید صدایی که مگر در تو رسد ناله‌ها کرد در آن کوه که فرهاد نکرد سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر آشیان در شکن طره شمشاد نکرد شاید ار پیک صبا از تو بیاموزد کار زان که چالاکتر از آن حرکت باد نکرد کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد هر که اقرار بدان حسن خداداد نکرد مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق که از آن راه بشد یار و ز ما یاد نکرد غزلیات عراقیست سرود حافظ که شنید این ره دلسوز که فریاد نکرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۳۸ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۳۹ حافظ.m4a
4.68M
غزل ۱۳۹     رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد سیل سرشک ما ز دلش کین به درنبرد در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد ماهی و مرغ دوش نخفت از فغان من وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد می‌خواستم که میرمش اندر قدم چو شمع او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد جانا کدام سنگ‌دل بی‌کفایتیست کو پیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد کلک زبان بریده حافظ در انجمن با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد   @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۳۹ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۴۰ حافظ.m4a
3.04M
غزل شمارهٔ ۱۳۹ دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد یا بخت من طریق مروت فروگذاشت یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم چون سخت بود قطره باران اثر نکرد شوخی نگر که مرغ دل بی‌قرار من سودای دام عاشقی از سر به درنکرد هر کس که دید روی تو بوسید چشم من کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۴۰ حافظ❇️
دو خوانش غزل ۱۴۱ حافظ.m4a
3.97M
غزل ۱۴۱ دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت واه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد ساقیا جام می‌ام ده که نگارنده غیب نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد آن که پرنقش زد این دایره مینایی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد برق عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۴۱ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۴۲ حافظ.m4a
4.53M
غزل شمارهٔ ۱۴۱ دوستان دختر رز توبه ز مستوری کرد شد سوی محتسب و کار به دستوری کرد آمد از پرده به مجلس عرقش پاک کنید تا بگوید به حریفان که چرا دوری کرد مژدگانی بده ای دل که دگر مطرب عشق راه مستانه زد و چاره مخموری کرد نه به هفت آب که رنگش به صد آتش نرود آن چه با خرقه زاهد می انگوری کرد نه شگفت ار گل طبعم ز نسیمش بشکفت مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۴۲ حافظ ❇️
دو خوانش غزل ۱۴۳ حافظ.m4a
6.02M
غزل شمارهٔ ۱۴۳ سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان ره دریا می‌کرد بیدلی در همه احوال خدا با او بود او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش کو به تأیید نظر حل معما می‌کرد دیدمش خرم و خوشدل قدح باده به دست و اندر آن آینه صد گونه تماشا می‌کرد گفت : آن یار کزو گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد آنکه چون غنچه لبش راز حقیقت بنهفت ورق خاطر از این نکته محشّا می کرد گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم گفت آن روز که این گنبد مینا می‌کرد آن همه شعبده ها عقل که می‌کرد آنجا ساحری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد فیض روح القدس ار باز مدد فرماید دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می‌کرد گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست گفت حافظ گله‌ای از شب یلدا می‌کرد @hafez_adabiyat
شرح غزل ۱۴۳ حافظ ❇️