eitaa logo
حافظ خوانی و ادبیات
535 دنبال‌کننده
407 عکس
147 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سروده سمانه خلف زاده به مناسبت شهادت سید ابراهیم رییسی (شهید جمهور) در سرزمین شعر کاری از گروه ادب و هنر شبکه ۴ اندوهگینم مثل ابری که باران روی بالگردت شد هم درد مردم بودی و آن شب جنگل پناه کوه دردت شد تا آمدی امید پیدا شد درتاروپودجان محرومان حالا ببین از داغ جانسوزت پر خون شده چشمان محرومان ای مرد از داغت دلم خون است اخبار پروازت جهانی شد مانند روزی که خبر آمد سردار دلها آسمانی شد اصلا فراموشت نشد سید حال و هوای کودک غزه همراه تو تا اوج خواهد رفت بی شک دعای کودک غزه عمرت عجب حسن ختامی داشت پرواز با یاران همراهت راه رجایی بود راه تو پایان گرفت اندوه جانکاهت ای خادم شمس الشموس امروز چشم انتظارت می‌شود سلطان هرگز فراموشت نخواهد کرد جمهوری اسلامی ایران @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سروده عاطفه خرمی به مناسبت شهادت سید ابراهیم رییسی (شهید جمهور) در سرزمین شعر کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما کشانده ای دل یک شهر را به همراهت سفر بخیر و سلامت! خدا به همراهت عبای ساده تو سایه سار مردم بود برو که سایه آل عبا به همراهت چه کرده ای مگر ای مرد با دل این قوم؟ که هست اینهمه دست دعا به همراهت به روی شانه تو بار درد امت بود بگو که میبری اش تا کجا به همراهت؟! کبوتر حرمی! رو به آسمان رفتی دعای حضرت موسی الرضا به همراهت دلم گرفته از این روزگار رنج آلود ببر به شهر شهیدان مرا به همراهت عاطفه خرّمی @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۲۹۹ حافظ.mp3
2.84M
غزل شمارهٔ ۲۹۹     اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک در آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک برو هر آنچه که داری بخور دریغ مخور که بی‌دریغ زند روزگار تیغ هلاک به خاک پای تو ای سرو نازپرور من که روز واقعه پا وا مگیرم از سر خاک چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه ملک به مذهب همه کفر طریقت است امساک مهندس فلکی راه دیر شش جهتی چنان ببست که ره نیست جز به دیر مغاک فریب دختر رز طرفه می‌زند ره عقل مباد تا به قیامت خراب طارم تاک به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی دعای اهل دلت باد مونس دل پاک @hafez_adabiyat
شرح غزل ۲۹۹ حافظ❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سروده احمد شهریار به مناسبت شهادت سید ابراهیم رییسی (شهید جمهور) در سرزمین شعر کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار من و تو بارها دیدیم در تاریخ، در تقویم مسیرِ آتش از بهرِ سیاووش است و ابراهیم به استقبالِ مرگت رفتی و فهمید استکبار کسی جرأت ندارد تا شهادت را کند تحریم به پایان می‌بری چون مصطفی شصت و سه سالت را و جانت را به سلطانِ خراسان می‌کنی تقدیم اگر مرد است و دارد در دلش شوقِ شهادت را نباید تا شهادت منصرف گردد از این تصمیم و کارت در کویرِ تشنه‌ دنیا که پایان یافت نشستی در کنارِ صاحبانِ کوثر و تسنیم به من گفتی: حروفِ عشق را از هم جدا بنویس نوشتم من "الف، با، را، الف، ها، یا، در آخر میم" بهارِ هشتمین نورِ امامت هشت و پیشِ آن درختی این‌چنین باید فرود آرد سرِ تعظیم @hafez_adabiyat
حکایت ۳۳ باب اول گلستان.mp3
11.21M
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۳ یکی از وزرا به زیردستان رحم کردی و صلاح ایشان را به خیر توسط نمودی. اتفاقاً به خطاب ملک گرفتار آمد. همگنان در مواجب استخلاص او سعی کردند و موکلان در معاقبتش ملاطفت نمودند و بزرگان شکر سیرت خوبش به افواه بگفتند تا ملک از سر عتاب او در گذشت. صاحبدلی بر این اطلاع یافت و گفت: ﺗﺎ دل دوﺳﺘﺎن ﺑﻪ دﺳﺖ ﺁری ﺑﻮﺳﺘﺎن ﭘﺪر ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﺑﻪ پختن دیگ نیکخواهان را هر چه رخت سراست سوخته به ﺑﺎ ﺑﺪاﻧﺪﻳﺶ هم ﻧﻜﻮﻳﻰ کن دهن ﺳﮓ ﺑﻪ ﻟﻘﻤﻪ دوﺧﺘﻪ ﺑﻪ @hafez_adabiyat
دو خوانش غزل ۳۰۰ حافظ.mp3
3.49M
غزل شمارهٔ ۳۰۰     هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک مرا امید وصال تو زنده می‌دارد و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک نفس نفس اگر از باد نشنوم بویت زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک اگر تو زخم زنی بر دلم به از مرهم و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا لأن روحی قد طاب ان یکون فداک عنان مپیچ که گر می‌زنی به شمشیرم سپر کنم سر و دستت نگبرم از فتراک تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند به قدر بینش خود هر کسی کند ادراک به چشم خلق عزیز آن زمان شود حافظ که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک @hafez_adabiyat
شرح غزل ۳۰۰❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سروده محمد حسین نجفی به مناسبت شهادت سید ابراهیم رییسی (شهید جمهور) در سرزمین شعر کاری از گروه ادب و هنر شبکه چهار سیما @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن نور که از باور اندیشه به دور است.mp3
738.8K
آن نور که از باور اندیشه به دور است دل نعره برآورده که ما را به حضور است هر دل که در او خیمه زند ظلمت تردید تاریک تر و سردتر از خانه ی گور است چشمان خدابین تو ای روح حقیقت بیداری چشم سحر و چشمه ی هور است ای رود خروشان زمان تا سحر وصل در رگ رگ ما عشق تو در حال عبور است ای آینه ی عشق ، سراپای وجودت تفسیر دعای سحر و سوره ی نور است در وصف تو ای پیر جوانبخت جماران گلواژه ی آیات احد شعر شعور است @hafez_adabiyat
وسعت آشفته حالی.mp3
1.13M
چشم من سیر جمالی را که معلوم تو کرد کشف و اشراق جلالی را که معلوم تو کرد اشک من ، ای در تو چشم آینه حیرت زده عمق مفهوم زلالی را که معلوم تو کرد ای دل من ای به پیش چشم تو دنیا قفس وسعت آشفته حالی را که معلوم تو کرد ای مدینه سرزمین خاطره ، شهر اذان شور گلبانگ بلالی را که معلوم تو کرد شهر من ای کوفه ، ای چاه عمیق دردها غربت مولی الموالی را که معلوم تو کرد ای وطن ، ای فرش سرخ لاله ها و داغ ها حسرت گلهای قالی را که معلوم تو کرد ای قیام ای گل خروش ماندگار مردمی معجز دستان خالی را که معلوم تو کرد در قیاس حجم باران،حجم دریا ،حجم رود طول و عرض خشکسالی را که معلوم تو کرد می نشاند بر لبم نام امام نور را هر که پرسد این معالی را که معلوم تو کرد @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آهنگ صلابت به کلامش جاری ست انوار حقیقت از مرامش جاری ست خرداد به نیمه می رسد چون هر سال امواج خروش ،در قیامش جاری ست @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان جهان به تو دل بستم و غير از تو كسى نيست مرا جُز تو اى جان جهان، دادرسى نيست مرا عاشق روى تــوام، اى گل بى مثل و مثال به خدا، غير تو هــرگز هـوسى نيست مرا بــا تو هستم، ز تو هـرگز نشدم دور؛ ولى چه توان كرد كه بانگ جـرسى نيست مرا پـرده از روى بينداز، به جان تـو قســم غيـــر ديـدار رخت مـلتمسى نيست مرا گر نباشى بـرم، اى پردگى هرجـايى ارزش قدس چـو بـال مگسى نيست مرا مده از جنت و از حور و قصورم خبرى جز رخ دوست نظر سوى كسى نيست مرا @hoseiniye_ye_del
Mohammad.Esfahani - Shame_Vojood[320].mp3
5.05M
آیــد آن روز كه من، هجرت از این خــانه كنم از جهــــــان پرزده، در شـــاخ عدم لانه كنم؟ رسد آن حــــــال كـــه در شمعِ وجـــود دلدار بــــال و پـــــر سوخته، كارِ شب پروانه كنم؟ روى از خـــــانقـــــه و صومعــــــه بـــرگردانم سجــــده بـــــر خاك در ساقى میخانه كنم؟ حال، حـــاصل نشد از موعظه صوفى و شیخ رو به كـــــــوى صنمــــى والـــه و دیوانه كنم گیســــو و خـــــال لبت دانه و دامند، چسان مـــرغ دل فــارغ از این دام و از این دانه كنم؟ شــــود آیــــا كــه از این بتكده، بر بندم رخت پــــر زنـــــان، پشت بر این خانه بیگانه كنم؟ @hafez_adabiyat
شعرخوانی عبدالرحیم سعیدی راد.mp3
470K
یک روز گذر کرد از این کوچه پر درد مردی که برای دل ما آینه آورد هرچند که بی‌تاب ترین مرد زمین بود با داغ شهیدان شما حوصله می‌کرد ای سبزترین فصل! مزن حرف جدایی امروز ببین باغ دلم بی تو شده زرد دیروز حضور تو شفای دل ما بود امروز چه پژمرده‌ام از داغ تو ای مرد! هر چند که مهمان ملائک شدی، اما یک روز به این باغ زمستان زده برگرد! @hafez_adabiyat
صد بار اگر دوباره آغاز کند دوراست به فهم تو دری بازکند مانند حسین هستی و تا اوجت تاریخ، محال است که پرواز کند آن روز گدازه دلم رادیدم خاکسترتازه دلم رادیدم وقتی که به روی دوش مردم می رفت تشییع جنازه دلم را دیدم از چنبر نفس رسته بودند آنها بت ها همه را شکسته بودند آنها پرواز شدند و پرگشودند به عرش هرچند که دست بسته بودند آنها خورشید اگربه مهر تابنده شده ست وز عطر بهار شهر آکنده شده ست تغییر نیامده ست در لیل ونهار ذرات تو در جهان پراکنده شده ست کم را به رواق کرمش می خواند تادرک حماسه غمش می خواند خارج شده از تابلو فرشچیان مارا به دفاع حرمش میخواند شام است، به صبح محشر اندازیمش خاکستر اگر، به آذر اندازیمش آن طرح نویی که در سرحافظ بود ما آمده ایم تا دراندازیمش @hafez_adabiyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعرخوانی مرتضی حیدری آل کثیر.mp3
1.03M
به یمن طلعت آن آفتاب شورانگیز رسیده ایم به این بازتاب شورانگیز به فصل اولی از یک کتاب شورانگیز به نام تو ، به سبوی شراب شورانگیز ورق زدیم و به مستی رساند مان قلمت قدم زدیم و به باران کشاندمان قدمت هلا که جذبه ات «آرامشی ست طوفانی » شبیه هیچکسیّ و به خویش می مانی هلاکه«زلزله» در گوش «ناس» می خوانی قیام می کنی ابرو اگر بچرخانی چه بود در دلت ای آفتاب پیر خمین چه بودباتو به غیر از حدیث سرخ حسین؟ خمینی ای نفس صبح درشبان سکوت ای آشتیّ زمین با ترانه ی ملکوت برای آنکه وطن بگسلانی از طاغوت بگیرپنجه ی اعجاز خویش را به قنوت سلام بر توو وبرآن جبین مصطفوی برآن قیام حسینیّ و قامت علوی به بیعت آمده ایم ای دلیل ِ منزل و راه شعار چیست اماما! بیا و جان تو بخواه سلام کن ! که به دریا رسیده ایم از چاه قیام کن !که به افسانه می زنی ای ماه! الا که یوسف برگشته سوی کنعانی کرم نما و فرود آ که جانِ ایرانی درآن زمان که زمین صحنه ی خطاب تو شد تمام وسعت شب محوِ بازتاب توشد به پرسش آمدی وآسمان جوابِ تو شد هزارمرتبه تکثیرِ انقلاب تو بود نظربه چشم تودر خویش زیروروشدن است که با زلالی ِآئینه روبرو شدن است بزرگ ،بت شکنا! امّت تو بیدار است تبربه عزم ِ درختانمان گرفتار است تو نیستی ّ و به نام تو جاده هموار است هوا هوای ِ بهار ِظهورِ آن یار است سلام بر توو وبرآن جبین مصطفوی برآن قیام حسینیّ و قامت علوی @hafez_adabiyat
فراق روی تو ازشرح و بسط بیرون است.mp3
969.2K
فراق روی تو از شرح و بسط، بیرون است زما مپرس، که حال درون دل، چون است به خون نوشته‌ام، این نامه را که خواهی خواند اگر چه دود درونم، نشسته در خون است نکرد آتش شوق درون قلم ظاهر مگر ز شوق قلم دود رفته بیرون است نمی‌کنم سخن اشتیاق، کان تقدیر ز طرف حرف و زحد عبارت، افزون است بیا و قصه حالم بخوان، که بر رخ من نوشته دیده، به خطی، چو در مکنون است خیال روی تو دارد، مقام در چشمم سرشک چشمم، از آن رو مقیم گلگون است دل مقید سلمان، اسیر آن لیلی است که در سلاسل زلفش، هزار مجنون است @hafez_adabiyat