شعرخوانی حامدعسکری.mp3
1.01M
مشام اسبها گیج از هجوم عود و باروت است
صدای شیهه و سمکوبههای تلخ می آید
هوای چسبناک «تیر» و تشویشی عرق کرده
به ذهن زایر خورشید هشتم مرگ می زاید
هجوم چکمهی قزاق بر بال پرستوها
شکوه انعکاس سرخ خون در باغ آیینه
تلاقی خوش نقارهها با نعرهی برنو
عروج کفتری بی بال وپر از حفرهی سینه
چه خطی؟ خط نستعلیق خون در بهت مرمرها
چه نقشی نقش دستی پنج تن بر روی کاشیها
خبر تا بلخ رفته تا دکان پیر آهنگر
به نیشابور تعطیلند فیروزه تراشی ها
«ابوالفضل دبیر» از قلعهی تاریخ بیرون آ
که بر این مرثیه لختی قلمها را بگریانی
کجا در بارگاه امن آب و عطر و آیینه
جواب اشک باروت است ؟ کو آداب مهمانی
هنوزا نالهی غمگین و معصوم کبوترها
عجین با عطر نارنج از گلوی باد می آید
اذانی زعفرانی می چکد از پلک گلدسته
عرق بر کاشی مظلوم گوهرشاد می آید
من و تو وارث این زخمهای داغ و شفافیم
مسیر پیش رو با چلچراغش گم نخواهد شد
جهان این رابداند این قبیله اوج پرواز است
عقاب کوه خام کاسه ای گندم نخواهد شد
#شعرخوانی
#حامد_عسکری
@hafez_adabiyat