9⃣1⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷
#رزق_محرم
☘️ #سلامبࢪابࢪاهیم ☘️
🔰ابراهيم در اول #ارديبهشت سال 1336📅 در محله #شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود.😍
او #چهارمين فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، #مشهدي محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت.
او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با #شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد.
🔰ابراهيم نوجوان بودکه #طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس #ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت #ديپلم ادبي نائل شود.✅ از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد.
🔰حضور در #هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه #محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود.
در دوران پيروزي انقلاب #شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به #آموزش و پرورش منتقل شد.
🔰ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد.
او اهل ورزش بود. با #ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد.
در #واليبال وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد.مردانگي او را مي توان در #ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان #جنوب مشاهده کرد.
🔰حماسه هاي او در اين #مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي #جنگ تداعي مي کند.در #والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي 👥#گردان هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند.
🔰سرانجام در 22 #بهمن سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد.او هميشه از #خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه #گمنامي صفت ياران محبوب خداست.
خدا هم دعايش📿 را مستجاب كرد.
#ابراهيم سال هاست كه #گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي ☀️باشد براي #راهيان نور.💥
بࢪگࢪفتھازڪتابسلامبࢪابراهیم📚
#محرم
#شهید_ابراهیم_هادی 🌷
#رفاقت_با_شهدا
🍃🌹🍃🌹
@hafezanammareyon
─┅═༅🍃🌘🍃༅═┅─
✍دوستش چنین نقل میکند:
یک روز متوجّه شدم، ابراهیم خیلی گرفته و ناراحته و کمتر حرف میزنه با تعجّب به سمتش رفتم و گفتم: "داش ابرام چیزی شده ؟ ”
✍گفت: "نه چیز مهمی نیست”، گفتم: "اگر چیزی هست بگو، شاید بتونم کمکت کنم”.
✍کمی سکوت کرد و گفت: "چند وقته یه دختر بدحجاب ، تو این محلّه به من گیر داده و گفته تا تو رو به دست نیارم، ولت نمیکنم.”
✍کمی سکوت کردم و بعد یک دفعه خندهام گرفت، ابراهیم با تعجّب سرش را بلند کرد و پرسید: "خنده داره؟”
✍گفتم: "داش ابرام با این تیپ و قیافه که تو داری، این اتّفاق خیلی عجیب نیست!” گفت: "یعنی چی؟ یعنی به خاطر تیپ و قیافهام این حرف رو زده”. گفتم: "شک نکن.”
✍روز بعد دیدم، ابراهیم با موهای تراشیده و بدون کت و شلوار و با پیراهن بلند به محل کار اومد، فردای آن روز با چهره ای ژولیدهتر و حتّی با شلوار کُردی و دمپایی به محل کار آمد و این کار را مدّتی ادامه داد، تا اینکه از اون وسوسهی شیطانی رها شد.
🌹 #الگوی_من
#شهید_ابراهیم_هادی
سلام_بر_ابراهیم_1.pdf
3.54M
─┅═༅🍃🌖🍃༅═┅─
📖✍کتاب ویژه #سلام_بر_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
🆔 @hafezanammareyon
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
─══༅🍃🌖🍃༅═┅─
🍃مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند.
حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند.
❣️دائما ميگفت:
"اگر دست جوانان را در دست امام حسين (عليه السلام) بگذاريم،همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده ي لطف به آنها نگاه ميكند.
#شهيد_ابراهيم_هادى
#علمدار_كميل
@hafezanammareyon
─══༅𖣔🌺𖣔༅═┅─