eitaa logo
🌻حافظان وحی🌻
236 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
24.8هزار ویدیو
368 فایل
@haaf zanvahy351
مشاهده در ایتا
دانلود
یک آیه یک قصه (42).mp3
3.58M
قسمت 2️⃣4️⃣ 📜سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳۴ 🔹الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ...🔹http://eitaa.com/hafezan_vahy
یک آیه یک قصه (43).mp3
3.55M
قسمت 3️⃣4️⃣ 📜سوره مبارکه نساء آیه ۱۰۳ 🔹...إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا🔹 http://eitaa.com/hafezan_vahy═❖═══
1_1000331002.mp3
3.36M
قسمت 4️⃣4️⃣ 📜سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰ 🔹وأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ🔹http://eitaa.com/hafezan_vahy
yek aye yek ghese 45.mp3
3.42M
قسمت 5️⃣4️⃣ 📜سوره مبارکه کهف آیه ۴۶ 🔹...وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا🔹 http://eitaa.com/hafezan_vahy
1_1013354047.mp3
3.87M
قسمت 6️⃣4️⃣ 📜سوره مبارکه توبه آیه ۱۰۴ 🔹...أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ🔹 http://eitaa.com/hafezan_vahy
💠 حکم ورود به مسجد برای شخصی که تیمم بدل از غسل جنابت انجام داده است 💬 سؤال: کسی که فاقد آب است و یا استعمال آب برایش ضرر دارد، آیا در صورت تیمّم بدل از غسل جنابت، داخل مسجد شدن و خواندن نماز جماعت برای او جایز است؟ قرائت قرآن کریم چه حکمی دارد؟ ✅ جواب: تا زمانی که عذر مجوّز تیمّم باقی است و تیمّم او باطل نشده، انجام همه اعمال مشروط به طهارت برای او جایز است. http://eitaa.com/hafezan_vahy احکام_دین.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠وسواس در امور شرعی و راهکار عملی ترک آن 💬در چه صورتی وسواسی حکم به نجاست دهد؟ ✔️نکات بسیار کاربردی و مهم در مورد وسواس 👌👌 💠 احکام_دینhttp://eitaa.com/hafezan_vahy
4_6012450844232909634.mp3
6.52M
امام زمان (عج) نجوای رو لبم تویی ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ http://eitaa.com/hafezan_vahy
4_5771371082913155178.mp3
10.36M
یا اباصالح پس کی میایی...؟ ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ http://eitaa.com/hafezan_vahy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «بر ساحل سحر» - رمضانیه‌های ۱۴۰۲ «اُنس منظم با قرآن و آداب تدبر در آن» استاد محمدتقی فیاض‌بخش تماشای کیفیت‌های بالاتر ‎ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‎«توحید تشیّع» http://eitaa.com/hafezan_vahy
«اُنس منظم با قرآن و آداب تدبّر در آن» استاد محمدتقی فیاض‌بخش یکم؛ 👈 00:51 ماه رمضان ماه قرآن است و قاری قرآن باید طبق دستور سلوکی بزرگان معرفت، با قرآن اُنسی منظم داشته باشد. مهم‌ترین نکته در این امر نیز تعمّق و تفکر در آیات الهی است. دوم؛ 👈 02:05 نحوه خواندن قرآن، اولین شرط اُنس با قرآن است. پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله درباره چگونگی قرائت قرآن فرموده‌اند که قاری قرآن باید با صوتی حزین، با ادای شمرده کلمات، همراه با خضوع و خشوع و چنان که گویی معانی را به کودکی تفهیم می‌کند، آیات کلام وحی را قرائت کند. قلب‌ها را باید با کلمات نورانی قرآنی آشنا کرد تا مانند تأثیر تعلیم در کودکان، زبان گشوده و آن را ادا کند. سوم؛ 👈 04:06 انتخاب زمان مناسب برای انس با پروردگار و کلام حضرتش، دومین نکته است. نیمه‌های شب، بین‌الطلوعین و بین‌الغروبین بهترین زمان برای قرائت قرآن است. چهارم؛ 👈 05:03 در بین‌الطلوعین با توجه به حضور هر دو دسته فرشتگان روز و شب، اعمال به‌صورت مضاعف محاسبه و برکات آن دوچندان خواهد بود. شایسته است در ماه مبارک رمضان که سراسر آن فرصت انس با خداوند است، توجهی ویژه به قرآن داشت. پنجم؛ 👈 07:04 نکته سوم، آن است که قاری قرآن، معانی آیات را بر خود انطباق دهد. هنگامی که قاری به آیات عذاب می‌رسد، خود را مخاطب این آیات ببیند و چنین مپندارد که این آیات فقط به کفار یا گناه‌کاران خطاب می‌فرماید؛ بلکه خود را محزون و متأثر سازند. زمانی نیز که به آیات بهشت می‌رسند، خود را در بهشت و برخوردار از نعمت‌های آن مشاهده کنند. هنگام قرائت آیات عبادی نیز خود را مخاطب کلام خداوند بداند؛ گویی که به‌طور مستقیم با خدای خود گفت‌وگو می‌کند. ‎ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ http://eitaa.com/hafezan_vahy
01-247.mp3
18.83M
🍀سخنرانی حضرت علامه حسن زاده آملی (ره ) 🍃مجموعه فرمایشات اخلاقی جلسه اول.http://eitaa.com/hafezan_vahy
(علیه‌السلام) ▫️ درس حسین‌بن‌علی علیه‌الصّلاةوالسّلام به امّت اسلامی این است که برای حقّ، برای عدل، برای اقامه‌ی عدل، برای مقابله‌ی با ظلم، باید همیشه آماده بود و باید موجودی خود را به میدان آورد؛ در آن سطح و در آن مقیاس، کار من و شما نیست؛ امّا در سطوحی که با وضعیّت ما، با خُلقیّات ما، با عادات ما متناسب باشد چرا؛ باید یاد بگیریم. ۱۳۹۲/۰۳/۲۲ (علیه‌السلام) https://eitaa.com/shahidesaeid ┄┅══════┅┄
1402-03-05.mp3
32.58M
‌‌‌‌‌‌‌️جشن دهه کرامت 🎤استاد مسعود عالی ️🗓جمعه 5 خرداد 1402 ️http://eitaa.com/hafezan_vahy
🌷روش امربه معروف ونهی ازمنکر ازدیدگاه قرآن کریم: 🌷اذهبا الی فرعون انه طغی وقولا له قولا لینا.۴۴طه 🌷ای موسی وهارون سراغ فرعون بروید وبا زبان نرم اوراارشادکنید 🌷ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه .۱۲۵نحل 🌷مردم رابه راه خدا دعوت کن باحکمت وموعظه زیبا 🌷درمسئله بی حجابی وبدحجابی که حربه دشمن شده،دشمنان واقعی مردم ونظام اسلامی دوهدف شیطانی رادنبال میکنند که بایددرهردوهدف باعقل وحکمت شکستشان بدهیم 🌷اینهابدحجابی وبی حجابی راترویج میدهند اگرمردم ونظام بابی حجابی کنارآمدند،به یک هدف مهم که بی بندوبارکردن است رسیده اند واگرمردم ونظام بابدحجابی کنارنیایندودرگیری ودعواوناامنی پیش بیاید به هدف دومشان که ناامن کردن است رسیده اند 🌷حال عقل وشرع میگه چه کنیم خیلی عاقلانه وحکیمانه ،آنانکه شرح صدردارند وعصبانی نمیشوند بایدبه بی حجاب ها وبدحجابها دوستانه وعاقلانه وحکیمانه به طوری که دعوا نشود زیبا تذکردهندوبدون بحث وجدل،عبورکنند. این راهی است که آیات قرآن مارابه آن دعوت فرموده. انشالله به یاری خداوندمسئله حتما حل میشود. http://eitaa.com/hafezan_vahy
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برنامه یهود و صهیونیست برای زنان ایرانی 🎙استاد عالی http://eitaa.com/hafezan_vahy
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۱۴تا۱۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی پس از بیان آن همه نعمتهاى بزرگ، و الطاف خفى پروردگار، وجدان انسانها را به داورى مى طلبد و مى گوید: آیا کسى که مى آفریند همچون کسى است که نمى آفریند، آیا متذکر نمى شوید ؟! (أَ فَمَنْ یَخْلُقُ کَمَنْ لایَخْلُقُ أَ فَلا تَذَکَّرُونَ). این یک روش مؤثر تربیتى است که قرآن، در بسیارى از موارد از آن استفاده کرده است، مسائل را به صورت استفهامى طرح، و پاسخ آن را بر عهده وجدانهاى بیدار مى گذارد، و حسّ خودجوشى مردم را به کمک مى طلبد تا پاسخ از درون جانشان بجوشد، و همچون فرزندشان به آن عشق ورزند، و آن را پذیرا گردند. اصولاً، از نظر روانى ثابت شده: براى تعلیم و تربیت صحیح باید حداکثر کوشش را به کار برد، تا طرف مقابل، مطالب را از خود بداند یعنى احساس کند از درون خودش جوشیده، نه چیزى که از بیرون به او القا شده است، تا با تمام وجودش آن را قبول کند و از آن دفاع نماید. تکرار این نکته، نیز لازمست: مشرکانى که در برابر انواع بتها به سجده مى افتادند هرگز معتقد نبودند بت آفریننده و خالق است، بلکه آفرینش را مخصوص اللّه مى دانستند، اینجاست که قرآن مى گوید: آیا باید در برابر خالق این همه نعمتها سجده کرد؟ یا موجوداتى که خود مخلوق ناچیزى بیش نیستند و هرگز خلقتى نداشته و ندارند؟. * * * سرانجام براى این که: هیچ کس تصور نکند، نعمت خدا منحصر به اینها است مى گوید: و اگر بخواهید نعمتهاى خدا را شماره کنید قادر بر احصاى آن نیستید (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لاتُحْصُوها). سر تا پاى وجود شما غرق نعمتهاى او است، در هر نفس که فرو مى رود و بر مى آید نه تنها دو نعمت که هزاران نعمت موجود است و بر هر نعمتى شکرى واجب، هر دقیقه اى که از عمر ما مى گذرد، حیات و سلامت ما مدیون فعالیت ملیونها موجود زنده در درون بدنمان و ملیونها موجود جاندار و بى جان در بیرون بدنمان است که بدون فعالیت آنها ادامه حیات حتى یک لحظه ممکن نیست. اصولاً، ما از وجود همه نعمتها، آگاه نیستیم، و هر قدر دامنه علم و دانش بشرى گسترده تر مى شود افقهاى تازه اى از این نعمتها بر ما گشوده خواهد شد، افقهائى که کرانه هاى آنها همچنان ناپیدا است، آیا با این حال قدرت احصاى نعمتهاى خدا را داریم؟! اکنون این سؤال پیش مى آید: پس ما چگونه مى توانیم حق شکر او را ادا کنیم؟ آیا با این حال، در زمره ناسپاسان نیستیم؟ پاسخ این سؤال را قرآن در آخرین جمله این آیه بیان مى کند و مى گوید: خداوند غفور و رحیم است (إِنَّ اللّهَ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ). آرى، خدا مهربانتر و بزرگوارتر از آنست که شما را به خاطر عدم توانائى بر شکر نعمتهایش مؤاخذه، یا مجازات کند، همین قدر که بدانید سر تا پاى شما غرق نعمت او است و از اداى حق شکرش عاجزید و عذر تقصیر به پیشگاهش برید، نهایت شکر او را انجام داده اید. ورنه سزاوار خداوندیش *** کس نتواند که به جا آورد! ولى اینها همه مانع از آن نیست که: ما به مقدار توانائى به احصاى نعمتهایش نپردازیم; چرا که این توجه، هم درجه معرفت و جهان بینى و جهان شناسى توحید ما را بالا مى برد و هم شعله عشق خدا را در اعماق قلب ما فروزانتر مى کند، و هم حسّ شکرگزارى را در ما تحریک مى نماید. به همین دلیل، پیشوایان و بزرگان دین در سخنان خود و حتى در دعاها و مناجاتهایشان به شمردن گوشه اى از نعمتهاى بى پایانش مى پرداختند تا درسى باشد براى دیگران. (در زمینه شکر نعمت، و عدم توانائى انسان بر احصاى نعمتهاى پروردگار در ذیل آیه ۳۴ سوره ابراهیم نیز بحث کرده ایم). * * * نکته ها: راه، نشانه، رهبر گرچه در آیات فوق، سخن از راهها و طرق زمین به عنوان یک نعمت الهى به میان آمده; چرا که راهها مهمترین وسیله ارتباط و پیشرفت تمدن انسانى هستند و به همین دلیل، در برنامه هاى سازندگى قبل از هر چیز به سراغ ایجاد راه مناسب مى روند، زیرا بدون آن، هیچ فعالیت عمرانى ممکن نیست. اما، بیان قرآن در این زمینه مى تواند الگوئى براى زندگى معنوى انسانها نیز باشد چرا که: براى رسیدن به هر هدف مقدس قبل از هر چیز انتخاب راه صحیح لازم است، و علاوه بر راه، وجود علامات و نشانه ها نیز اهمیت حیاتى دارند، زیرا راههاى مشابه نیز بسیارند، و گم کردن راه اصلى در میان آنها کاملاً ممکن است، اینجا است که، نقش علامات مشخص مى شود. مخصوصاً مؤمنان که در آیات قرآن به عنوان متوسّمین (هوشیاران) توصیف شده اند، باید به دقت مراقب این نشانه ها باشند. مکتبها، سنتها، دعوتها و حتى اشخاص را با نشانه ها بشناسند، و حق را در سایه نشانه هایش از باطل تشخیص دهند. و اهمیت مسأله رهبر، نیز احتیاجى به توضیح ندارد. http://eitaa.com/hafezan_vahy═❖═══۹
↩️جالب توجه این که: روایات بسیارى از ائمه اهلبیت(علیهم السلام) وارد شده که: در آنها نَجْم (ستاره) به پیامبر و علامات به امامان تفسیر شده است، و در بعضى نجم و علامات هر دو به امامان و رهبران راه حق، تفسیر شده اند که به عنوان نمونه به چند حدیث اشاره مى شود: ۱ ـ در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق(علیه السلام) چنین مى خوانیم: النَّجْمُ رَسُولُ اللّهِ وَ الْعَلاماتُ الأَئِمَّةُ عَلَیْهِمُ السَّلامُ: ستاره اشاره به پیامبر است و علامات امامان هستند . عین همین مضمون از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نیز نقل شده است. ۲ ـ در حدیث دیگرى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم که: در تفسیر آیه فوق فرمود: نَحْنُ النَّجْمُ: ستاره، مائیم . ۳ ـ و نیز در حدیث دیگرى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) نقل شده که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) به على(علیه السلام) فرمود: أَنْتَ نَجْمُ بَنِى هاشِم: تو ستاره بنى هاشمى . و در روایت دیگرى فرمود: أَنْتَ أَحَدُ الْعَلاماتِ: تو یکى از آن نشانه ها هستى اینها همه، اشاره به تفسیر معنوى آیات فوق است. ✔️ پایان http://eitaa.com/hafezan_vahy
❓نحوه ی پیدایش نسل حضرت آدم علیه السلام به چه شکل بوده است آیا خواهر و برادرها با هم ازدواج کردند؟ خود حضرت آدم علیه السلام و حوا سلام الله علیها طبق نص قرآن کریم از خاک آفریده شده اند و خداوند متعال از آن روح شریف در او دمید و انسان ایجاد شد. 🔹 نسل انسان از طریق ازدواج حضرت آدم با حوا و فرزندانی که متولد شده اند تکثیر شده است. گویا فرزندان زیادی هم از این دو بزرگوار به دنیا آمده اند و نقل شده که در هر بار زایمان فرزندان دو قلو از حضرت حوا به دنیا می آمده است. 🔰درباره ی نسل بعدی اقوال متعددی داریم: 1⃣ فرزندان آدم با بقایای نسل های انسان های پیشین که هنوز نسلشان کاملاً منقرض نشده بود و بقایایی از آن ها روی زمین زندگی می کرده اند ازدواج کرده اند و بدین ترتیب نسل انسان تکثیر پیدا کرده است. 2⃣ خداوند حوریان و همسرانی بهشتی برای فرزندان آدم ع خلق کرد و از ازدواج این ها با هم نسل بشر تکثیر شد. 3⃣ فرزندان انسان با افرادی از طایفه ی جن ازدواج کردند و نسل بشر از این طریق تکثیر پیدا کرد. 4⃣ فرزندان آدم با هم ازدواج کردند و در طبقه ی اول این اتفاق افتاد که خواهر و برادر با هم ازدواج کردند و از این طریق نسل انسان تکثیر شد. ❌ از آن جا که حرمت و حلیت تابع مصالح و مفاسد هستند چون در آن زمان ضرورت و مصلحت اقتضاء می کرد ازدواج با محارم حلال بود ولی در نسل های بعدی چون این ضرورت برداشته شد چنین ازدواجی حرام شد. 💠 روایتی از امام رضا علیه السلام بر این مطلب دلالت دارد. همچنین علامه طباطبایی ره از ظاهر آیه ی اول سوره نساء همین مطلب را استفاده کرده اند. خداوند متعال در آیه ی اول سوره نساء می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيبا» از ظاهر فراز «وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً» که یعنی از آن دو مردان و زنان زیادی را پراکنده کرد، می توان برای تقویت این نظر استفاده کرد؛ چرا که نفرموده: وَ بَثَّ مِنْهُما و مِن غیرهما. 🔰 در زمان حضرت آدم شریعتی به این معنا وجود نداشت و اولین پیامبر صاحب شریعت حضرت نوح علیه السلام است که با فاصله زمانی زیادی نسبت به حضرت آدم ع قرار دارند. در زمان حضرت آدم ع و پیش از حضرت نوح ع انسان ها بر طبق مقتضیات فطری و انسانی خودشان و آن چه پیامبرانشان بیان می کردند می بایست رفتار می کردند و بایدها و نبایدها بر طبق همین ها بود. ✳️ ممکن است شخصی اشکال کند که ازدواج با محارم با طبع و فطرت انسان ناسازگار است که در پاسخ باید گفت که چنین چیزی ثابت نشده است. پس به لحاظ ذاتی اشکالی در این ازدواج با فرض وجود مصلحت نیست. 💢 برخی ازدواج ها هم داریم که حرام است ولی ممکن است تحت شرایطی حلال شوند. مثلا ازدواج با خواهر زن حرام است ولی در صورت فوت همسر یا طلاق دادن او این حرام به حلال تبدیل می شود در صورتی که اگر حرمت ذاتی بود تحت هیچ شرایطی نباید حلال می شد. 📚 بیانات استاد محمدی شاهرودی ❓پرسمان 📝استادمحمدی http://eitaa.com/hafezan_vahy
. «أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُسِرُّونَ وَمَا تُعْلِنُونَ خداوند آنچه را پنهان مى دارید و آنچه را آشکار مى سازید، مى داند. (نحل/۱۹) * وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ معبودهایى را که غیر از خدا مى خوانند، چیزى را نمى آفرینند. بلکه خودشان هم آفریده شده اند. (نحل/۲۰) * أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ آنها مردگانى هستند بى جان. و نمى دانند (عبادت کنندگانشان) چه زمانى بر انگیخته مى شوند؟! (نحل/۲۱) * إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۚ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُّنكِرَةٌ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ معبود شما معبودى یگانه است. امّا کسانى که به آخرت ایمان نمى آورند، در حالى که مستکبرند دلهایشان (حق را) انکار مى کند. (نحل/۲۲) * لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ بى تردید خداوند از آنچه پنهان مى دارند و آنچه آشکار مى سازند باخبر است. او مستکبران را دوست نمى دارد. (نحل/۲۳) *** http://eitaa.com/hafezan_vahy
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات۱۹تا۲۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ♨️معبودهاى مرده و فاقد شعور! از آنجا که در آیات گذشته، به دو قسمت از مهمترین صفات خدا اشاره شد که هیچ یک از آن در بتها و معبودهاى ساختگى نیستند (خالقیت موجودات، و بخشیدن نعمتها). در نخستین آیات مورد بحث، به سومین صفت معبود حقیقى اشاره مى شود که، علم و دانائى است، مى گوید: و خداوند مى داند آنچه را پنهان مى دارید و آنچه را آشکار مى سازید (وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ). پس چرا به دنبال بتها مى روید که نه کمترین سهمى در خالقیت جهان دارند؟ نه کوچکترین نعمتى به شما بخشیده اند؟ و نه از اسرار درون و اعمال برون شما آگاهند؟ اینها چگونه معبودى هستند که فاقد همه صفات لازم و ارزشمندند؟! در آیه بعد بار دیگر روى مسأله خالقیت تکیه مى کند، ولى از آیه مشابه آن که قبلاً داشتیم، فراتر مى رود و مى گوید: معبودهائى را که آنها مى خوانند نه تنها چیزى را خلق نمى کنند بلکه خودشان مخلوقند وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لایَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ. تاکنون، بحث در این بود که: اینها خالق نیستند و به همین دلیل لایق عبادت نمى باشند اکنون مى گوید: آنها خود مخلوقند، نیازمند و محتاجند، با این حال چگونه مى توانند تکیه گاه انسانها گردند و گرهى از کارشان بگشایند؟ این چه داورى ابلهانه اى است؟! از این گذشته آنها موجودات مرده اى هستند که هرگز بوئى از حیات نبرده و نه استعداد آن را دارند (أَمْواتٌ غَیْرُ أَحْیاء) آیا نباید معبود حداقل موجود زنده اى باشد، و از نیاز یا عبادت عابدانش آگاه گردد؟ بنابراین چهارمین صفت معبود حقیقى یعنى حیات نیز در آنها به کلى منتفى است. پس از آن اضافه مى کند: این بتها اصلاً نمى دانند در چه زمانى عبادت کنندگانشان مبعوث خواهند شد (وَ ما یَشْعُرُونَ أَیّانَ یُبْعَثُونَ). اگر پاداش و جزا به دست آنها بود حداقل باید از: رستاخیز بندگان خود با خبر باشند، با این نادانى چگونه لایق عبادتند؟ و این پنجمین صفتى است که معبود به حق باید داشته باشد و آنها فاقد آنند. شاید بارها تاکنون گفته ایم که، بت و بت پرستى در منطق قرآن مفهوم وسیعى دارد، بسیار وسیعتر از خدایان ساختگى از سنگ و چوب و فلزات. هر موجود و هر کسى را که تکیه گاه خوددر برابر خدا قرار دهیم و سرنوشت خود را دست او بدانیم او بت ما محسوب مى شود. به همین دلیل، تمام آنچه در آیات فوق آمده، درباره کسانى که امروز ظاهراً خداپرستند، اما استقلال یک فرد مؤمن راستین را از دست داده و تکیه گاهى براى خود از بندگان ضعیف انتخاب کرده اند و به صورت وابسته زندگى مى کنند، شامل مى شود. آنهائى که تصور مى کنند، قدرتهاى بزرگ جهان مى توانند، تکیه گاه روزهاى تاریکشان باشند، هر چند این قدرتها جهنمى هستند و بیگانه از خدا، آنها نیز عملاً بت پرست و مشرکند و باید به آنها گفت: آیا این معبودهاى شما چیزى آفریده اند؟ آیا سرچشمه نعمتى هستند؟ آیا از اسرار درون و برون شما آگاهند؟ و آیا مى دانند شما چه زمانى مبعوث مى شوید تا جزا و کیفرتان بدهند؟ پس چرا آنها را همچون بت مى پرستید؟ به دنبال این استدلالات زنده و روشن بر نفى صلاحیت بتها، چنین نتیجه گیرى مى کنند؟ بنابراین، معبود شما معبود واحدى است (إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ). و از آنجا که ایمان به مبدأ و معاد، همه جا با یکدیگر قرین و لازم و ملزوم یکدیگرند بلافاصله اضافه مى کند: آنها که ایمان به آخرت ندارند (و طبعاً ایمان درستى به مبدأ نیز ندارند) دلهایشان حقیقت را انکار مى کند و در برابر حق مستکبرند (فَالَّذِینَ لایُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ). و گرنه، دلائل توحید براى آنها که حقجو و متواضع در مقابل حقیقتند آشکار است، و هم دلائل معاد، ولى خوى استکبار و عدم تسلیم در برابر حق، سبب مى شود، آنها دائماً حالت انکار و نفى به خود بگیرند، حتى حقائق حسى را نیز منکر شوند، تا آنجا که این معنى به صورت حالت و ملکه اى در مى آید و با وجود آن هیچ سخن حق و دلیل و منطقى در آنها نفوذ نمى کند. آیا دلائل زنده اى که در آیات قبل، در زمینه عدم شایستگى بتها براى پرستش، گذشت کافى نیست که هر ذى شعورى تصدیق کند بت لایق پرستش نیست؟ ولى، باز مى بینیم این جمعیت با کمال تعجب از پذیرفتن این حقیقت آشکار خوددارى مى کردند. آخرین آیه مورد بحث بار دیگر روى علم خدا به غیب و شهود و پنهان و آشکار مجددا تکیه کرده، مى گوید: قطعاً خداوند از آنچه پنهان مى دارند و آنچه آشکار مى سازند با خبر است لا جَرَمَ أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ). این جمله در واقع تهدیدى است در برابر کفار و دشمنان حق که خدا از حال آنها هرگز غافل نیست، نه تنها برون بلکه درونشان را هم مى داند و به موقع به حسابشان خواهد رسید. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
📝تفسیر سوره مبارکه نحل آیات : ۱۹ تا ۲۳ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی آنها مستکبرند، و خداوند مستکبران را دوست نمى دارد (إِنَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ). چرا که استکبار در برابر حق، اولین نشانه بیگانگى از خدا است. کلمه لا جَرَم مرکب از لا و جَرَم که معمولاً براى تأکید و به معنى قطعاً به کار مى رود، و گاهى، به معنى لابد (ناچار) و حتى گاهى، به معنى قسم استعمال مى شود، مثل این که مى گوئیم: لا جَرَمَ لَأَفْعَلَنَّ: سوگند مى خورم که این کار را انجام مى دهم . و اما این که: چگونه این معانى از لا جَرَمَ استفاده شده از این جهت است که جَرَم در اصل، به معنى چیدن و قطع کردن میوه از درخت است، و هنگامى که لا بر سر آن در آید، مفهومش این مى شود که: هیچ چیزى نمى تواند این موضوع را قطع کند، و از آن جلوگیرى نماید و به این ترتیب، معنى مسلماً و ناچار و گاهى سوگند از آن استفاده مى شود. * * * نکته ها: مستکبران کیانند؟! در چندین آیه، از آیات قرآن، استکبار به عنوان یک صفت ویژه کفار به کار رفته، و از همه آنها استفاده مى شود، که منظور از آنها تکبر از قبول حق است. در سوره نوح آیه ۷ مى خوانیم: وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً: و من هر زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزى، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را بر خود پیچیدند، و در مخالفت اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند . و در سوره منافقین آیه ۵ مى خوانیم: وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ: و هنگامى که به آنها بگوئى بیائید تا رسولخدا براى شما آمرزش بطلبد، سرپیچى مى کنند و آنها را مى بینى که مردم را از راه حق باز مى دارند و استکبار مىورزند . و در سوره جاثیه آیه ۸ درباره همین گروه مى خوانیم: یَسْمَعُ آیاتِ اللّهِ تُتْلى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها: آیات خدا را که بر او خوانده مى شود مى شنود، اما چنان با حالت استکبار اصرار بر کفر دارد که گوئى آن آیات را هرگز نشنیده است !. و در حقیقت، بدترین استکبار، همان تکبر از قبول حق است، چرا که تمام راههاى هدایت را به روى انسان مى بندد، و تمام عمر در بدبختى و گناه و بى ایمانى مى ماند. على(علیه السلام) در نهج البلاغه در خطبه قاصعه صریحاً شیطان را به عنوان سَلَفُ الْمُسْتَکْبِرِیْنَ (پیشکسوت و سر سلسله مستکبران) معرفى مى کند، چرا که او نخستین گام را در مخالفت با حق و عدم تسلیم در مقابل این واقعیت که آدم از او کامل تر است برداشت. و به این ترتیب، تمام کسانى که از پذیرش حق سر باز مى زنند، خواه از نظر مالى تهیدست باشند، یا متمکّن، مستکبرند، ولى نمى توان انکار کرد که در بسیارى از اوقات، تمکن زیاد مالى سبب مى شود که، انسان از پذیرش حق خوددارى کند. در روضه کافى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: وَ مَنْ ذَهَبَ یَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضْلاً فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَکْبِرِیْنَ، فَقُلْتُ اِنَّما یَرى أَنَّ لَهُ عَلَیْهِ فَضْلاً بِالْعافِیَةِ اِذا رَآهُ مُرْتَکِباً لِلْمَعاصِى؟ فَقالَ هَیْهاتَ هَیْهاتَ! فَلَعَلَّهُ أَنْ یَکُونَ قَدْ غُفِرَ لَهُ، ما أَتى، وَ أَنْتَ مَوْقُوفٌ تُحاسَبُ، أَمّا تَلَوْتَ قِصَّةَ سَحْرَةَ مُوسى(علیه السلام): کسى که براى خود بر دیگرى امتیاز قائل است، از مستکبران است، راوى حدیث مى گوید: از امام پرسیدم: که آیا مانعى دارد اگر انسان کسى را مشغول گناه ببیند، براى خود که مرتکب گناه نیست، امتیازى بر او قائل باشد؟ امام فرمود: اشتباه کردى! چه بسا خدا سرانجام گناه او را ببخشد، ولى تو را در پاى حساب حاضر سازد، آیا قصه ساحران زمان موسى(علیه السلام) را در قرآن نخواندى (که یک روز، به خاطر پاداش فرعون و تقرب به دربار او حاضر شدند در برابر پیامبر اولوا العزم پروردگار قیام کنند، ولى با دیدن چهره حق ناگهان تغییر مسیر دادند، تا آنجا که در برابر تهدید فرعون به کشتن نیز مقاومت کردند و خدا آنها را مشمول عفو و رحمت خود قرار داد)؟!. پایان. http://eitaa.com/hafezan_vahy