eitaa logo
حافظ‌هـ
901 دنبال‌کننده
284 عکس
170 ویدیو
2 فایل
تاریخ را به حافظه بسپارید! حسینیه هنر شیراز ارتباط با ادمین: @hafezeh_shz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
تمدید مسابقه کتابخوانی به اطلاع می‌رساند مسابقه کتابخوانی بهتر از تو نداشتم تا تاریخ ۲۵ آبان ماه تمدید شد. علاقه‌مندان می‌توانند از طریق پیوند زیر در مسابقه شرکت کنند: https://survey.porsline.ir/s/srVTVFku ضمنا برای تهیه کتاب می‌توانید از طرق زیر اقدام کنید: ۱- کتاب‌فروشی پاتوق کتاب شیراز ۲- میزهای کتاب در استان فارس و دانشگاه علوم پزشکی شیراز ۳- فروش مستقیم کتاب در شیراز و شهرستان‌های فارس از طریق ارسال پیام به شماره ۰۹۱۷۵۸۵۰۳۱۱ در پیام‌رسان بله و ایتا حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز https://ble.ir/hafezeh_shz
حافظ‌هـ
من این شهید رو می‌شناسم طبق معمول آخر هفته برای انجام یک سری از کارها باید میرفتم آباده. قصد داشتم شنبه عصر برگردم شیراز. مسئول دفتر پیام داد: سلام. برای فروش کتاب توی راهپیمایی ١٣ آبان خودت حتما باید باشی. من هم قید یکی دوتا از کارها را زدم و جمعه عصر برگردم دفتر. قبلش با همکارم هماهنگ کرده بودم که باهم برویم برای فروش،تاکید هم داشت که بین کتاب ها نشانگر کتاب بگذارم که همه در مسابقه شرکت کنند و خدایی ناکرده حق کسی ضایع نشود. صبح شنبه مسئول دفتر آمد و گفت: پس چرا نرفتید؟دیرمیشه ها! راهپیمایی بود که تموم شد. گفتم: نه. تموم‌نمیشه. تا ده دقیقه دیگه میرویم همکارم آمد و کتاب‌ها را برداشتیم و رفتیم میدان شهدا. از راهپیمایی تصور دیگری داشتیم. دیدیم بیشتر تجمع هست تا راهپیمایی. مانده بودیم که کجا بساط کنیم. به پیشنهاد من طرف خیابان پیروزی وایسادیم. چند دقیقه ابتدایی فروشی نداشتیم. آرام آرام بهتر شد و چندکتاب به فروش رفت. همین حین خانمی چادری آمد. نگاهی به کتاب ها انداخت و پرسید: این کیه؟ گفتم: شهید سجادی،اولین شهید مدافع حرم تیپ... دیگر نگذاشت کلمه فاطمیون را به زبان بیاورم. گفت: همون افغانستانیه؟ میشناسمش. سر مزارش رفتم. همان جا چندتا دانش آموز دختر نشسته بودند. رو به دانش آموزان کرد و گفت: بچه ها این کتاب رو حتما بخونید. خیلی کتاب خوبیه.  بچه ها پرسیدند: چرا خانم؟ گفت آخه این شهید رو می شناسم و توفیق زیارت قبرش رو داشتم. روز بعدش که شماره تماسم را از روی نشانگر کتاب برداشته بود، زنگ زد و گفت: امکانش هست شماره مادر شهید سجادی را داشته باشم؟ -چرا؟ -قبلا سر قبر شهید رفته بودم. الان که کتاب رو خواندم، تحت تاثیر کتاب قرار گرفتم و علاقه‌مند شدم دوباره مادر شهید رو زیارت کنم. روایت سعید سمیعی؛ ١٧ آبان ١۴٠٢ تاریخ را به حافظ‌ه‍ بسپارید: @hafezeh_shz
می‌ارزید؟.mp3
18.59M
می‌ارزید؟ چرایی شکل‌گیری طوفان‌الاقصی از نگاه انسان فلسطینی متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
📣 | رونمایی از پوستر فراخوان چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار 📌 «نظم جدید جهانی» با رنگ‌وبوی فلسطین در عمار چهاردهم / مهلت ارسال آثار تا 10 آذر ماه تمدید شد. 📌 پوستر فراخوان چهاردهمین جشنواره مردمی فیلم عمار در منزل پدر شهید مصطفی احمدی روشن رونمایی شد. مهلت ارسال آثار به جشنواره تا 10 آذر تمدید شد و عمار 14 رنگ‌وبوی مقاومت و فلسطین به خود گرفت. 🔻 مطالعه کامل گزارش: 🔗 ammarfilm.ir/?p=32433 📽 جشنواره مردمی فیلم عمار 🌐 @AmmarFest
29.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 روایت تصویری شیخ محمد 💡روایتی از زمان شهادت شیخ محمد مؤیدی 💻 کاری از حسینیه هنر شیراز محمد مؤیدی در روز ٢۴ آبان‌ماه ١۴٠١ در درگیری با اغتشاشاگران در خیابان معالی‌آباد شیراز به شهادت رسید. (انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید مؤیدی) 📌برای دريافت فایل با کیفیت به صفحه آپارات حافظه مراجعه کنید. تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
📣 ویژه‌برنامه نبرد آخرالزمانی قرقیسیا ✅ بزرگداشت اولین سالگرد شهید داوود جعفری 📝 برنامه‌های مراسم: 👤 روایتگری حجت‌الاسلام انجوی‌نژاد 🎤 خاطره‌گویی فرار از زندان داعش توسط احمد محمدی 🗣 هم‌خوانی دانش‌آموزی مجتبی الله‌وردی 🎙️ مداحی حاج مهدی مختاری 📔 رونمایی از کتاب «بهتر از تو نداشتم» 🏆 تقدیر از خانواده شهید سیدجواد سجادی و اهدای جوایز مسابقه کتاب بهتر از تو نداشتم 📆 زمان: جمعه، ٣ آذر ۱۴۰۲ | ساعت ١٨:٣٠ 📍 مکان: شیراز، چهارراه حافظیه، تالار حافظ تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خوانش بخشی از کتاب بهتر از تو نداشتم توسط خوانندگان کتاب 1⃣ ✅شما هم با خوانش بخشی مورد علاقه خود از کتاب و ارسال آن به آی‌دی @saeedsamiei11 در پیام‌رسان بله یا ایتا ما در ساخت پادکست برای ترویج کتاب کمک کنید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
بیکار شدی میخوای بری سوریه! پنجم جمادی الاول ١۴٣٧ هجری قمری (٢۵ بهمن ماه ١٣٩۴ خورشیدی) مصادف با ولادت حضرت زینب(س) از لشکر ١٩ فجر فارس شیرمردانی به سوریه اعزام شدند. در خان‌طومان استان حلب سوریه حسینی و ابوالفضلی جنگیدند اما زینبی روایت نشدند. به شرط توفیق دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان فارس در حال نگارش یک کتاب در این باره است. ان شاالله در قسمتی از کتاب از رزم مهندسی می‌خوانیم که از کار بیکار شده است. این اتفاق همزمان می‌شود با ثبت‌نام لشکر فجر فارس برای اعزام به سوریه. حالا مهندس بیکار شده هوای سوریه رفتن به سرش می‌زند. باید رضایت مادر را بگیرد. مادر اما مخالفت می‌کند. چند بار پسر بحث سوریه را پیش می‌کشد. نظر مادر همان است. نهایتا مهندس قصه به مادر می‌گوید: - همون مامانی هستی که با عشق سربازی امام زمان بزرگم کردی؟ - اره همونم. - حالا که وقتش رسیده دست و دلت میلرزه! - برای خدا که نمی‌خوای بری. بیکار شدی. کار درست و حسابی هم نداری. با موتورت اینور و اونور میری کار این و اونو انجام میدی. حالا می‌خوای خودتو با سوریه سرگرم کنی. نهایتا تک پسر خانواده که بعد از فوت پدر مرد خانه هم شده، ماجرای بیکار شدنش را به مادر می‌گوید: - حقوق کارگرها را نمی دادند. به مدیرعامل اعتراض کردم. برای حقوق کارگرها جلسه گرفتیم. گوششان بدهکار این حرف ها نبود. برای همین همکاری ام را قطع کردم و آمدم بیرون. مادر وقتی از نیت پسرش مطمئن می شود جواز سوریه رفتن پسر را صادر می کند. روایت عبدالرسول محمدی؛ محقق و نویسنده کتاب گردان حبیب تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خوانش بخشی از کتاب بهتر از تو نداشتم توسط خوانندگان کتاب 2️⃣ ✅شما هم با خوانش بخشی مورد علاقه خود از کتاب و ارسال آن به آی‌دی @saeedsamiei11 در پیام‌رسان بله یا ایتا ما در ساخت پادکست برای ترویج کتاب کمک کنید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خوانش بخشی از کتاب بهتر از تو نداشتم توسط خوانندگان کتاب 3️⃣ ✅شما هم با خوانش بخشی مورد علاقه خود از کتاب و ارسال آن به آی‌دی @saeedsamiei11 در پیام‌رسان بله یا ایتا ما را در ساخت پادکست برای ترویج کتاب کمک کنید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
حافظ‌هـ
تمدید مسابقه کتابخوانی به اطلاع می‌رساند مسابقه کتابخوانی بهتر از تو نداشتم تا تاریخ ۲۵ آبان ماه ت
اعلام نتایج مسابقه کتاب بهتر از تو نداشتم از بین ۵۲۸ نفر شرکت کننده در مسابقه کتاب *بهتر از تو نداشتم* ۱۰۹ نفر موفق شدند به تمام سوالات پاسخ صحیح دهند. برای انجام قرعه کشی به هریک از این ۱۰۹ نفر از عدد ۱ تا ۱۰۹ عددی اختصاص داده شد. در تاریخ ۱۴۰۲/۰۸/۳۰ از بین این بزرگواران ۱۵ نفر به قید قرعه انتخاب شدند.  اسامی این ۱۵ نفر با انتخاب ۹ شماره توسط خانواده شهید سیدجواد سجادی ،۴ شماره توسط خانواده شهید داوود جعفری و ۲ شماره توسط اعضاء حسینیه هنر شیراز مشخص شد. نفر اول تا سوم به ترتیب برنده جایزه ۲، ۱.۵ ، ۱ میلیون تومانی و دوازده جایزه ۵۰۰ هزار تومانی به برندگان تعلق گرفت. اسامی نفرات اول تا سوم: نفر اول ریحانه شرفی (۲میلیون ) نفر دوم مرتضی رستم پور (۱.۵میلیون) نفر سوم فائزه زرافشان (۱میلیون) اسامی برندگان جایزه ۵۰۰ هزار تومانی : مریم درفشان مریم احمدزاده صدیقه اسماعیلی فر زینب فلاح زاده محترم معنوی صفیه کریمی لیلا خورشیدی زهره فلاح زاده سیده فاطمه سادات محمود حیدری جهان حسین ناطقی مجتبی عارفی حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز https://ble.ir/hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 تیزر ویژه‌برنامه نبرد آخرالزمانی قرقیسیا ✅ بزرگداشت اولین سالگرد شهید داوود جعفری 👤 با حضور: 🗣 خواننده جوان و ارزشی، مجتبی الله‌وردی (مجال) 💌 نوجوانان را خبر کنید که برنامه‌ای ویژه در راه است‌. منتظر حضور گرمتان هستیم. به همراه: 📔 رونمایی از کتاب «بهتر از تو نداشتم» 🏆 تقدیر از خانواده شهید سیدجواد سجادی و اهدای جوایز مسابقه کتاب بهتر از تو نداشتم 📆 زمان: جمعه، ٣ آذر ١۴٠٢ | ساعت ١٨:٣٠ 📍 مکان: شیراز، چهارراه حافظیه، تالار حافظ تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خوانش بخشی از کتاب بهتر از تو نداشتم توسط خوانندگان کتاب 4️⃣ ✅شما هم با خوانش بخش مورد علاقه خود از کتاب و ارسال آن به آی‌دی @saeedsamiei11 در پیام‌رسان بله یا ایتا ما را در ساخت پادکست برای ترویج کتاب کمک کنید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
حافظ‌هـ
آن شب به یاد ماندنی کارمان که تمام شد سوار ماشین شدیم و راه افتادیم تا از پارکینگ حرم خارج شویم. اما درش بسته بود. نگاهی به ساعتم انداختم، ۱۲ شب بود. سوز سرمای آذر ماه ازیک‌طرف، خستگی و گرسنگی هم از طرف دیگر رمقمان را گرفته بود. ماشین را روشن نگه داشتم و دکمه‌ی بخاری را تا ته پیچاندم. یکی از دوستان پیش مسئول حراست حرم رفت. پیگیر کلید درب پارکینگ وی آی پی حرم شد. اما خیلی از بچه های کادر رفته بودند و حرم هم تاریک بود.ربع ساعتی گذشت تا بالاخره کلید پیدا شد و از پارکینگ خارج شدیم.  بعد از شهادت شهدای شاهچراغ با چند نفری از دوستان به عنوان نیروی داوطلب به حرم رفتیم. قسمت مسجد بالا سر یا همان قتلگاه که شهید زیادی داده بودیم را گلکاری کردیم. از آن روز به بعد، کار و زندگیمان شد حرم. هر روز از صبح حرم بودیم. کم کم همه کادرحرم، ما را شناختند و آشنا شدیم.در تدارک کارهای چهلم شهدا شاهچراغ بودیم که یک هفته قبل از چهلم، شهید جعفری را آوردند. روز قبل از تشییع شهید جعفری ،از ۷ شب به پارکینگ حرم رفتیم. ساعت ۷ گاری را برداشتم و سمت یکی از اتاق های شاهچراغ رفتم. روز قبلش با هزینه‌ای که سپاه داده بود مقداری گل خریده بودم و در آن اتاق گذاشته بودم. همه‌ گل ها را روی گاری گذاشتم و سمت ماشین حمل شهدایی که در پارکینگ وی آی پی حرم پارک شده بود، رفتم. آقایان از سپاه روز قبل ماشین را به پارکینگ آورده بودند.  فوری با دوستان دست‌به‌کار شدیم. گوشه‌ی چادرم را گره زدم و دور گردنم انداختم و رفتم بالای ماشین. باید هرچه سریع‌تر ماشین را برای تشییع فردا صبح آماده می‌کردیم. قرار بود پیکر شهید جعفری فردا صبح با همین ماشین حمل شود. تا کارمان را شروع کردیم صدای مداحی هم از گوشی یکی از دوستان بلند شد از خون جوانان حرم محمود کریمی بود.  در آن محوطه پشت پارکینگ ، کسی جز ما ۴ نفر نبود. هر کداممان کاری انجام می‌دادیم. گل‌آرایی اصلی با من بود. روحیه من در کار خیلی فرق میکند و جدی و سختگیر می شوم. بچه‌ها هم حساسیتم را فهمیده بودند و اذیت می‌کردند و صدایم بلند می‌شد: «شما چه‌کار گل‌آرایی من دارید ؟ این‌همه کار. شما سربندها و پلاک ها را آویزان کنید، گل‌ها را برای نصب آماده کنید. فقط کاری به کار من نداشته باشید.» آن‌ها هم با خنده می‌گفتند:«چشم خانم رئیس. » البته ناگفته نماند سر وقتش  از خجالتشان در می آمدم.  گل آرایی که شروع کردم هر سری به یک بهانه‌ای از ماشین بالا و پایین می‌شدم یا چسب می‌خواستم یا قیچی یا اسپری یا.... از شدت سرما دست‌هایم یخ‌زده بود.می لرزیدم و گل‌ می‌زدم. کار ماشین که تمام شد. رفتیم سراغ گل‌آرایی برای دور مزار شهید. چند تخته آوردیم و به شکل مربع گل‌آراییش کردیم.  آن شب همه ی ما حال خوبی داشتیم و برای من یکی از بهترین شب هایم عمرم شد. پ.ن: شهید داوود جعفری معروف به حاج مالک از نیروهای برجسته سپاه پاسداران در سوریه بود که در آذرماه سال ۱۴۰۱ با بمب کنار جاده‌ای توسط صهیونیست‌ها در سوریه به شهادت رسید. روایت اطهر صمیمی؛ ٢ آذر ١۴٠٢ مصاحبه و تنظیم: زهراسادات هاشمی تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓ در ویژه‌برنامه نبرد آخرالزمانی قرقیسیا چه خبر است؟ 👤 روایتگری حجت‌الاسلام انجوی‌نژاد 🎤 خاطره‌گویی فرار از زندان داعش توسط احمد محمدی 🗣 هم‌خوانی دانش‌آموزی مجتبی الله‌وردی (مجال) 🎙 مداحی حاج مهدی مختاری 📔 رونمایی از کتاب «بهتر از تو نداشتم» 🏆 تقدیر از خانواده شهید سیدجواد سجادی 📆 زمان: جمعه، ٣ آذر ١۴٠٢ | ساعت ١٨:٣٠ 📍 مکان: شیراز، چهارراه حافظیه، تالار حافظ حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
حافظ‌هـ
کتاب بهتر از تو نداشتم رونمایی شد همزمان با مراسم سالگرد شهید مدافع حرم شهید داوود جعفری، که آذرماه سال گذشته توسط رژیم صهیونسیتی در سوریه به شهادت رسیده بود، از کتاب بهتر از تو نداشتم که روایتی است از زندگی شهید مدافع حرم تیپ فاطمیون استان فارس، شهید سیدجواد سجادی، رونمایی شد. شهید سید جواد سجادی، از افغانستانی‌های مقیم شیراز بود که در ۲۲ سالگی برای دفاع از حرم حضرت زینب (سلام الله علیها) خود را به سوریه رساند و در ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ در درگیری با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. این کتاب به تحقیق عبدالرسول محمدی و زهرا سادات هاشمی و به قلم محمدجواد رحیمی، از نویسندگان و محققان واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر شیراز نگاشته شده است. کتاب بهتر از تو نداشتم، جمعه، ۳ آذر ۱۴۰۲، در ویژه برنامه سالگرد شهادت شهید داوود جعفری رونمایی شد. این کتاب که ابتدای محرم امسال به چاپ رسیده بود همزمان با چاپ سوم به مخاطبان معرفی و رونمایی شد. این برنامه که متبرک به نام شهید داوود جعفری و شهید سید جواد سجادی بود، به میزبانی خانواده شهید داوود جعفری و با حضور خانواده شهید سجادی و تعدادی از خانواده سایر شهدای فاطمیون استان فارس برگزار شد. در ابتدا، برنامه با حضور احمد محمدی، از پرستارانی که سال ۹۴ به طور داوطلب برای مبارزه با داعش به سوریه رفته بود شروع شد. ایشان در این برنامه به روایت ماجرای اسیر شدن و بعد، از زندان داعش فرار کردنشان پرداخت. مراسم سپس با مداحی و روضه‌خوانی حاج مهدی مختاری ادامه یافت. در بخش بعد ضمن پخش تیزر معرفی کتاب بهتر از تو نداشتم، از حجت الاسلام انجوی نژاد، مهندس قانعی، مسئول اداره فرهنگ و ارشاد استان فارس، خانواده شهید سجادی و خانواده شهید جعفری و سید حامد ترابی، مسئول حسینیه هنر شیراز به نمایندگی از تیم تولید کتاب دعوت شد. سپس از کتاب بهتر از تو نداشتم توسط همسر شهید داوود جعفری و مادر شهید سیدجواد سجادی رونمایی شد. و از خانواده شهید سجادی، شهید جعفری تقدیر به عمل آمد. این برنامه با اجرای موسیقی توسط مجتبی الله‌وردی(مجال) و شعار حضار در حمایت از مردم فلسطین به پایان رسید. حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢وقتی خواهر شهید سجادی بخش‌هایی از کتاب بهتر از تو نداشتم را می‌خواند و از حال و هوای این روزهایش می‌گوید... حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
28.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزالدین قسام چرا شاخه نظامی حماس به نام عزالدین قسام نام‌گذاری شده است. گفتار متن: محمدصادق شریفی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz
حافظ‌هـ
دختر شهید یک ماهی بود منتظر بودم به من وقت مصاحبه بدهد‌. چند باری که تماس گرفتم صدایش پر از امید و نشاط بود. هر بار با ذوق و شوق مقداری از خاطرات نهضت را پشت تلفن برایم تعریف می‌کرد. به خودم گفتم ماشاءالله چقدر پرانرژی. چند باری فامیلش را توی ذهنم مرور می‌کردم، این فامیل را کجا شنیدم؟! هر بار هم توی موقعیتی نبودم که سرچ کنم و بعدش هم فراموش می‌کردم. دیشب ساعت ۱۰ بود صدای پیامک گوشی‌ام آمد، سریع قفل گوشی را باز کردم؛ نوشته بود: «من فردا ساعت ۹ صبح وقت دارم، میای؟» به اسمش که نگاه کردم بدون هیچ معطلی جوابش را دادم: «بله حتماً؛ لطف کنید آدرس بفرستید.» فقط اون لحظه به این فکر می‌کردم که محمدمهدی تو مصاحبه تمرکزم را می‌ریزه به هم ولی دیگه چاره‌ای نداشتم. ساعت ۹ جلوی مسجد بقیه‌الله ۳۵متری مخابرات از اسنپ پیاده شدم، سریع باهاش تماس گرفتم. گفت: «الان در رو باز می‌کنم.» در مسجد باز شد خانمی حدودا ۶۰ ساله در را باز کرد. خیلی چهره مهربانی داشت، چهره‌اش به دلم نشست. از آن خانم‌هایی بود که آدم دلش می‌خواست ساعت‌ها جلویش بنشیند و حرف‌هاش را گوش کند. ولی پشت این چهره‌ی مهربان، غم سنگینی نمایان بود. از دوران زیبای بچگی که توی تهران زندگی کرده و بزرگ شده گفت. از پدر و مادرش به نیکی یاد می‌کرد. هر از گاهی اسم این بزرگواران را که می‌گفت و آهی می‌کشید. خیلی دوست داشتم سریع‌تر این غم سنگین پشت چهره و این آه‌ها را کشف کنم. خاطرات آموزشیاری‌اش در نهضت سوادآموزی را گفت، فعالیت الانش که توی مسجد بقیه‌الله هنوز آموزشیار است و فی سبیل‌الله کار می‌کند و... گفت: «خاطره شهادت بابامم بگم؟» گفتم: «شما فرزند شهیدین؟!» گفت: «بله» گفتم: «اسم پدرتون چیه؟» گفت: «محمد حقیقت‌زاده.» وای خدای من! ایشون دختر شهید محمد حقیقت‌زاده بود، که توی دهه شصت توسط منافقین ترور شده بود. قبلاً اسمش را توی لیست شهدای ترور دهه ۶۰ دیده بودم. شروع کرد خاطرات را گفتن: «با صدای اولین تیر چادرم رو سر کردم و بدون توجه به بچه‌هام به کوچه دویدم. در رو که باز کردم یه مردی رو دیدم که با سرعت می‌دوید و یه نفر هم دنبالش. صدای مردمی که جمع شده بودن جلوی مغازه بابام به گوشم رسید که باباتو کشتن.» تازه من فهمیدم دختر باشی، با اولین صدای تیر دلهره به دلت بیافتد و بابایت را ببینی که جلویت جان می‌دهد، یعنی چی؟ ادامه داد: «ما برای شهادت پدرم اصلا نتونستیم گریه کنیم چون منافقین از گریه ما شاد می‌شدند. ولی روزی که مادرم فوت کرد انگار تازه بابام شهید شده و عُقده چند ساله رو خالی کردیم.» آنجا بود که تازه فهمیدم شاید غم پشت چهره‌اش از شهادت پدرش است. روایت مریم نامجو از جلسه با خانم شهربانو حقیقت‌زاده، آموزشیار نهضت سوادآموزی، ۱۴ آذر ۱۴۰۲ تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: @hafezeh_shz
خون شریکی در سرزمین وحی1.mp3
14.05M
خون‌ شریکی در سرزمین وحی روایتی از شهادت مردم فلسطین و ایران در مراسم حج سال ۱۳۶۶ متن: محسن فائضی خوانش: میثم ملکی‌پور تنظیم و صداگذاری: پیمان زندی کاری از: روزنامه ایران و حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز @hafezeh_shz