سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت اول :
🔻عبد صالح خدا حاج اقای حافظیان از شاگردان شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی و سید موسی زرآبادی و سید مظهر حسین هندی بودند.
📝گوشه ای از زندگینامه ی علامه حافظیان
سید ابوالحسن حافظیان (ره) در سال ۱۲۸۲ ه.ش. در مشهد مقدس پیدا شد، قبل از بلوغ به مقدمات، صرف و نحو، ریاضی، طب، نجوم، هیأت، فقه و اخلاق نزد اساتید مشغول گردید. از دیدن بعضی اعمال از پدر به ریاضت و عملیات (ریاضتی) شوق وافری پیدا نمود. به سفارش پدر حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) (ره) او را به شاگردی خود به ریاضات، قبول فرمود، مرتب روزها برای تحصیل علم در مدرسه «میرزا جعفر» (در ضلع شرقی صحن عتیق رضوی – صحن انقلاب) و شبها در حجره فوقانی صحن عتیق جنب ایوان عباسی، مقابل «بقعه مطهره» به عبادات و ریاضات اشتغال داشت. به تدریج شهرت تامی در بین خواصّ و عوام پیدا کرد. از دعوات و عملیات روحانی او عوام و خواصّ بهرهمند میشد.
مدتی به خدمت حاج سید مظهر حسین هندی نیز مشغول بود. وی در اواخر عمر (در مشهد)، در گوشه صحن نو (صحن آزادی فعلی)، حجرات فوق آب آنبار (در ضلع جنوبی) را منزل خود قرار داده بود و مشغول به ریاضتهای شرعی بود…
در سال ۱۳۴۷، باتفاق مرد بزرگ، حاج شیخ مجتبی مدّرس قزوینی (ره) برای ملاقات و زیارت استاد بزرگ و سید جلیل، حضرت سید موسی زرآبادی (ره) به قزوین مسافرت نمودند… آنچه در مدت گذشته به آن موفق شده بود؛ گویا مقدمهای بود از برای رسیدن به آن سید بزرگوار، بعد از آن به ترقیات کاملی موفق گشت. صاحب مکاشفات و ضمیری روشن شد و قوه ارادی او قوی گردید که آثار و علائمش بر همه ظاهر گشت و سالی یک مرتبه به سفر قزوین موفق میشد.
او به دلیل بیماری فصول سرد سال را به هند عزیمت مینمود که حاصل آن ترویج و گسترش اسلام در آن سامان و از جمله کشمیر بود. قمر غفار ریاست دانشگاه زبان و ادب فارسی دهلی نو معتقد است که حافظیان در کنار میر سید علی همدانی نقش مؤثری در گسترش اسلام در کشمیر داشتهاست. وی لوح محفوظ را در تپه «صوفی پوره» واقع در دامنه کوه ترال کشمیر، استخراج کرد. وی که در هند با دختری ایرانی که پدرش استاد دانشگاه بود (پروفسور میرزا علینقی شریفی از استادان دانشگاه بمبئی و ز نوادگان میرسید علی همدانی) ازدواج کرده و پس از سقوط رضاخان به ایران بازگشت.
عزیزالله عطاردی در کتاب «فرهنگ خراسان» بخش طوس در شرح حال او نوشتهاست:
او پس از تحصیلات و فراگیری علوم متعارف و کسب فیوضات معنوی از محضر استادان از جمله مرحوم نخودکی و سیدموسی زرآبادی، عازم هندوستان شد و در آن کشور پهناور مقیم گردید او در هندوستان به محافل و مجالس اهل علم و ادب و عرفان نزدیک شد و در اکثر شهرها و ولایات هندوستان به تحقیق و تفحص پرداخت و با طبقات گوناگون آشنا شد حافظیان پس از مدتی اقامت در هند یکی از شخصیتهای بزرگ مسلمان در آن کشور گردید و در همه شهرها و ولایات مشهور شد.
محمدرضا حکیمی دربارهٔ ایشان میگوید:
مرحوم حافظیان، در «هردوار» در آب گنگا غسل کرد، در بت خانه، پشت به بت و رو به قبله نماز خواند و بعد از نماز به صدای بلند و لحن عربی، قرآن قرائت کرد، مرتاضین زیادی استماع کرده و متأثر شدند.
سید موسی زرآبادی از جمله استادان او در علوم غریبه بود. خود حافظیان بعدها به یکی از استادان مسلم علوم غریبه تبدیل شد.
از جمله اقدامات وی در این سال بازسازی ضریح حرم علی بن موسی الرضا و نصب ضریح جدید در نیمه شعبان ۱۳۷۹ هجری قمری نصب نمود.
@hafeziyan110
سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت دوم :
🔹خدمت به خلق
همّت مرحوم استاد حافظیان (ره) مصروف خدمت به خلق بود. ایشان ریاضاتی را که کشیده بود و علوم و کمالاتی را که کسب کرده و قدرت روحی را که در پرتو ریاضات و عبادات شرعی و توسّلات و توجّهات به دست آورده بود با تواضع و فروتنی، در خدمت مردم قرار داده بود و راه قرب به «خدا» را خدمت به «خلق خدا» میدانست و در این راه بس نیرو میگذاشت و صبوری میورزید و خوشرویی نشان میداد.
هفتهای دو روز (یکشنبه و چهارشنبه)، در خانه مینشست و در خانه را باز میکرد و هر کس با هر شرایطی میآمد و نزد ایشان مینشست و سخن دل خویش و مشکل زندگی خود – یا فرزندان و بستگان خود را با ایشان در میان مینهاد. آقا پس از شنیدن متواضعانه دردِ دردمند و مشکل شخص گرفتار به چاره آن میپرداخت و بدون طمع و چشمداشت أدعیه لازم برای هر امر را که خود تهیه میکرد؛ آن هم با کمال صحت و ظرافت، در اختیار مردم قرار میداد و هرگاه دستورالعملی نیز ضرورت داشت آن را میگرفت و میآموخت چه بسیار کسان از آن دعاها و دستورها بهرهمند گشتند و نتیجه گرفتند و مشکل آنان – یا صد در صد یا در حدّی قابل قبول برطرف گردید که این خود داستانی دراز دارد. دریغا که اشخاص و موارد، ثبت دفتری نگشته است!
استاد حافظیان (ره) در مورد آن چه میدانست و میتوانست ( که «توانا بود هر که دانا بود» ) و علوم و اسراری که از استادان بزرگ آموخته بود؛ دعاها، ختمها و نسخههایی که اجازاتی درباره آنها داشت و ریاضات آنها را کشیده بود (و برخی بسیار مهم بود)، به طور نوعی، مضایقهای نداشت و اگر کسانی طالب و اهل و مستعد و عامل یافت میشدند، میگفت و میآموخت. از همین رو کسانی از ایشان چیزهایی گرفتند و بهرههایی بردند این مرد بزرگ، همیشه به یاد خلق خدا بود و خدمتها به مردم کرد و آنچه را که به دست آورده بود در راه راحتسازی به خلق و گشودن گره از کار افتادگان، و مشکل داران گذاشته بود، بدین گونه بوده است آثار وجودی این بزرگوار… رضوان الله علیهم أجمعین.
🔹توجه و عنایت به عزاداری و روضه خوانی
یکی از جلوههای ویژه در زندگی علامه حافظیان (ره ) توجه و عنایت ویژه ایشان به عزاداری و روضه خوانی سرور آزادگان و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) بوده است که تا وقتی در مشهد بودند در بیشتر مجالس روضه خوانی شرکت میکردند از جمله در منازل علما بزرگ همانند آیت الله میلانی، سبزواری و مروارید و …
مجالس عزاداری و سوگواری را خود نیز بپا داشته و از زیارت عاشورا غفلت نمیکرد و نام و یاد حسین (ع) را زنده نگه داشته و افتخارش این بود که روضه خوان این درگاه است و از سلاله این نسل حسینی!
🔹عنايت امام رضاع به علامه حافظیان و شفاي ايشان
فرزند مرحوم حافظیان نقل می کنند :
پدرم در نوجواني بهدنبال بيماري ذاتالريه تا سر حد مرگ ميرسند. ايشان را تحت معالجه چندين دكتر معروف قرار ميدهند. پزشكان هم از درمان و سلامتي او نااميد ميشوند. مادر بزرگ با اندوه تعريف ميكردند كه يك روز حال سيدابوالحسن بسيار نامساعد بود. در بستر بيماري در اتاق خوابيده بودند و بعضي وقتها خون بالا ميآوردند، من سرگشته و بيقرار حال پسرم بودم. در اين حين خانمي به در خانهشان ميآيد و ميگويد كه آمدهام از آقاي جوان براي شفاي بچهام دعايي بگيرم. وقتي به اين زن ميگويند كه آقا اصلا حالشان خوب نيست و رو به احتضار هستند، گريه ميكند و ميگويد كه اين جوان يكي از فرزندانم را توسط خداوند و جدش امامرضا(ع) شفا داد و با همين حالت گريه راهي حرم آقا امامرضا(ع) ميشود و ميرود پاي ضريح و ميگويد يا امامرضا(ع) فرزند من سال گذشته با دعاي اين جوان شفا يافت. تو را به خدا قسم او را به مادرش برگردان! در آن لحظه آن خانم پاي ضريح بيهوش ميشود و در عالم رؤيا ميبيند كه حضرت امام رضا(ع) از داخل ضريح به او نگاه ميكنند و ميفرمايند برو به مادر سيدابوالحسن بگو كه ما پسرش را دوباره به او برگردانديم و عمر دوباره به او داديم (خودشان در شعري ميگويند كه عمر دوباره گرفتم) بعد از آن ناگهان لحظه به لحظه به جاي اينكه حالشان بد شود بهتر ميشوند و در برابر حيرت پزشكان و اطرافيان شفا پيدا ميكنند و در بستر مينشينند. بعد از آن ماجرا، 4پزشك حاذق مشهد تأكيد ميكنند كه آقاجانم بايد در منطقه گرمسير زندگي كنند و از سرماي خراسان بروند. اول با خانواده تصميم ميگيرند به طبس نقل مكان كنند ولي بعد چنانچه خود در شعرشان ميگويند:
شوق هندوستان زد به سرم/ با اجازت زمادر و پدرم
سوز سرماي خراسان و شور و شوق دانستن و يافتن، ايشان را راهي هندوستان ميكند .
@hafeziyan110
سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت سوم :
📌برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به سایت و کانال حافظیان مراجعه فرمایید :
hafeziyan.ir
t.me/hafeziyan
🍂وفات
سيد ابوالحسن حافظيان مشهدي سرانجام در بيست و دوم ارديبهشت 1360 ش برابر با هفتم رجب 1401 ق در مشهد مقدس درگذشت و رخ در نقاب خاك كشيد.و در حرم مطهر رضوي (ع) در راهرو بين حرم و مزار شيخ بهايي در داخل دفتر امانتداري واقع است.
منابع :
fa.wikipedia.org
emamraoof.com
hamshahrionline.ir
farsi.al-shia.org
@hafeziyan110
معرفی حاج اقای تقی پور ، شهر #مشهد :
💠 حاج اقای تقی پور ، از شاگردان مرحوم علامه سید ابوالحسن حافظیان می باشند؛ ایشان همچنین از مراودین شیخ جعفر مجتهدی و از دوستان نزدیک مرحوم سید جواد عطر فروش بودند.
🔻حاج اقای تقی پور نقل می کنند :
دوران نوجوانی در حرم امام رضا ع ، شبی از پایین پای حضرت وارد حرم میشدم که برق چشمان یک نفر من را گرفت ، نگاهی از سر محبت به من کرد و من مجذوب چهره اش شدم . دوستی ما از حرم امام رضا ع شروع شد ، در کربلا و نجف چندین سال ماندگار شدم ، شیخ جعفر کفاشی میکرد و عصرها در نجف و کربلا باهم به حرم مشرف میشدیم. امدم مشهد شهر ابا و اجدادی خودم در صحن آقا امام رضا ع که اون موقع ها هنوز طرح توسعه حرم نبود ، مغازه کتاب فروشی داشتم. شیخ جعفر هر روز در مغازه ام حضور داشت و اولین نفر بود موقع اذان در صحن آقا سجاده پهن میکرد برای نماز و عاشقانه گریه میکرد. باهم می رفتیم تهران پیش حاج مرشد چلویی ناهار و چه روزهای بود ، چقدر عاشق حضرت زهرا س بود. روزی ایت الله کشمیری به من گفت شیخ جعفر باب الرضا است و واقعا که اینگونه بود ، چه شبها تا صبح در هجر آقا امام زمان عج می سوخت و شبی نبود برای امام حسین ع گریه نکند. شیخ جعفر مجتهدی گمنام بود ، بعدها معروف شد .میرفتم نزد ایت الله میلانی و از حالات شیخ میگفتم و آقای میلانی غرق در تحیر میشد. اخلاق شیخ جعفر بسیار عالی بود ، الحق مودب بودند دست پخت شیخ جعفر خیلی عالی بود. روزی یک آواز خوان زنجانی آمد نزد شیخ جعفر و ایشان عبایش را به اون شخص هدیه داد و باعث شد از مریدان شیخ بشود ، باهم به زنجان و تبریز می رفتیم و حواله های حضرت رو ایشون اجرا میکرد ، حتی بیاد دارم رهبری ، پشت خانه پدری قرار بود خانه ای به شیخ جعفر بدهند ، ولی شیخ از همه چیز گذشته بود ، با مرحوم بو ترابی که بستنی فروش بود تو فلکه حضرتی خیلی رفیق بود. دوستی ما با شیخ از دهه سی تا آخر عمرش ادامه داشت...
برگرفته از پیج اینستاگرامی امیر بزازی
🔻صحبت های حاج اقای تقی پور در مورد مرحوم سید جواد عطر فروش :
یک روز که همراه سید جواد به حرم مطهر رضوی مشرف شده بودیم، سید در صحن جمهوری در حال زاری و تضرع بود، اتفاقا در همان لحظه شیخ جعفر مجتهدی از داخل صحن می گذشت و پس از دیدن حالت تضرع مرحوم سیدجواد منقلب شده و از من پرسیدند ایشان که هستند و می خواستند در خصوص حالات معنوی سیدجواد با ایشان صحبت کنند.
حاج اقای تقی پور می افزاید: در ابتدای جوانی تضرع مرحوم سید جواد عطر فروش به ائمه ادامه پیدا کرد و از یک زمان به بعد وضع تغییر کرد و سیدجواد آدم دیگری شد و همه بازار او را بانی خیر و مایه برکت معرفی می کردند.
سیره مرحوم سید جواد این بود که هفتاد سال هر روز به حرم امام رضا(ع) مشرف می شد و حضوری خدمت آقا عرض ادب می کردند؛ در کار خیر پیشتاز بود، اخلاق نیکو داشت، در انجام واجبات مصمم و در انجام مستحبات تاکید داشت.حقیقتا اهل دروغ، ریا و نیرنگ نبود .
در طول 50 سالی که با سید جواد رفاقت داشتم هیچ گاه به خاطر ندارم که یک نفر از حضور او دست خالی رفته باشد، به همه نوع افراد کمک می کرد، یکی ازدواج، یکی قرض داشت و به سراغ سید جواد می آمدند و ایشان به ان ها کمک می کردند؛ حتی در مقاطعی که خودش و فرزندانش مشکل دار می شدند باز هم اولویت زندگی اش دستگیری از مردم بود.
عکس ایشان👇🏻
@hafeziyan110
معرفی شیخ علی حکیمی شهر #مشهد :
🔻حجتالاسلام علی حکیمی ، از شاگردان مرحوم علامه سید ابوالحسن حافظیان می باشند؛ایشان همچنین از شاگردان ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی ، و ایت الله وحید خراسانی هستند.
ایشان سالیان متمادی به همراه برادران فاضل خود اقای محمدرضا حکیمی و شیخ محمد حکیمی به تالیف و تحقیق اهتمام داشتهاند....
⭕️بخش هایی از زندگینامه خودنوشت شیخ علی حکیمی
این کمترین، علی حکیمی، در سال ۱۳۲۲ شمسی، در مشهد متولد شدم. در شش سالگی چند ماهی برای آموزش قرآن به مکتب رفتم و سورههایی از قرآن را آموختم. پس از آن به دبستان گام نهادم و دوره ابتدایی را به پایان بردم. پس از مدتی - و در سنین چهارده سالگی - برای فراگیری علوم اسلامی راهی حوزه و مدرسه نواب شدم، و نزد برخی از طلاب و فضلا مقدمات را آموختم... دوره رسمی ادبیات عرب را حدود چهار سال در محضر استاد ادیب نیشابوری بودم.
پس از پایان دروس استاد ادیب نیشابوری، معالم الاصول را نزد استاد آیتالله حاج میرزا حسن صالحی خواندم... همچنین بخشی از رسائل شیخ انصاری و لئالی را نیز خدمت ایشان بودم. شرح لمعه را در محضر آیتالله حاج میرزا احمد مدرس فرا گرفتم... مباحث عمده رسائل، مکاسب و کفایه را نزد این اساتید خواندم: مرحوم آیتالله حاج شیخ کاظم دامغانی، مرحوم آیتالله علمی اردبیلی و مرحوم حجهالاسلام میرزا محمد اشکذری...
برای فلسفه و کلام و معارف و اخلاق در درسهای مرحوم آیتالله شیخ مجتبی قزوینی (ره) شرکت میکردم، و همچنین در معارف، در درس اخوی بزرگ، استاد محمدرضا حکیمی نیز حضور می یافتم... درس خارج فقه و اصول را در محضر آیتالله وحید خراسانی بودم. همچنین در درس مرحوم آیتالله شیخ ابوالحسن شیرازی و آیتالله میرزا علی آقا فلسفی نیز شرکت میکردم...
برای اشنایی بیشتر با ایشان میتوانید به فایل پی دی اف زیر مراجعه فرمایید :
b2n.ir/467606
عکس ایشان👇🏻
@hafeziyan110
معرفی حجتالاسلام محمد حکیمی شهر #مشهد :
🔻حجتالاسلام محمد حکیمی ، از شاگردان مرحوم علامه سید ابوالحسن حافظیان می باشند؛ ایشان همچنین از شاگردان حاج شیخ مجتبی قزوینی، حاج شیخ هاشم قزوینی و ایت الله سید ابوالقاسم خوئی هستند.
شیخ محمد حکیمی از محققین و پژوهشگران حوزه علمیه مشهد و صاحب تالیفات متعدد میباشند.ایشان برادر علامه محمد رضا حکیمی هستند.
برای اشنایی بیشتر با ایشان میتوانید به فایل پی دی اف زیر مراجعه فرمایید :
b2n.ir/392019
عکس ایشان👇🏻
@hafeziyan110