هدایت شده از دلنوشت...
#سوال_شماره5⃣3⃣
سلام من خانم 50 ساله هستم من وهمسرم رابطه خیلی خوبی باهم داریم و پایبند به مسائل مذهبی هستیم فرزند اولمون دختره که 28 سالشه اهل حجاب و نمازو روزه نیست به خواستگاراش چون مذهبی هستند جواب نمی ده مخالف خواستگاری سنتیه اول باهم دیگه تنش داشتیم اما حالا دررابطه بامسائل مذهبی و کاراش باهم بحث نمی کنیم بهش محبت میکنیم رابطمون خوبه اما برامون خیلی تحمل بد حجابی و بی نمازیش س خته پسرم 23 سالشه با پسر خالش که مذهبی بود کار می کرد تا اینکه پسر خالش ازدواج کرد هم زمان با ازدواج پسر خالش تغییر رشته داد وقبلا دانشگاه پیام نور میرفت وباتغییر رشته وارد دانشگاه آزاد شد بادوستان جدید آشنا شد کم کم نماز رو ترک کرد اعتقاداتش هه عوض شد بعد از چند ماه ابا پسر خاله دیگش شروع به کار کرد و رابطش رو با پسر خاله قبلیش قطع کرد از وقتی وارد این رابطه شده کافه میره سیگار میشه من نگران عواقب کارهاش هستم ما متوجه سیگارکشیدنش شدیم باهاش خیلی دوستانه صحبت کردیم اما او کارخودشو زشت نمی دونه چون میگه همه سیگار میکشن دوست نداره ماتوهیچکارش نظر بدیم یا راهنمایی کنیم مشکل پسرم تنهاییه میخواد ازدواج کنه اما نمیخواد ما اقدام کنیم میخواد خودش طرفو بشناسه و خودش پسند کنه ضمنا اطرافیان و اقوام و خویشان اکثرا همینطور هستن ودر آخر اینکه ما خانودگی خیلی کم حرف هستیم و اغلب هر کس سرش به کار خودشه دختر م داره کارشناسی ارشد میگیرد واینجا نیست و مسئله ازدواج پسر خاله و وآشنایی با دوستان ناباب واز طرفی رفتن خواهرش برای تحصیل در دانشگاه به شهر دیگه باعث تنهایی بیشتر پسرم شده لطفا برای ترک سیگار پسرم و برگشتن هردو فرزندم به دین و اسلام منو راهنمایی کنید ممنون
هدایت شده از دلنوشت...
#سوال_شماره5⃣4⃣
سلام.
بنده دوپسردارم ۲۵؛۲۳ساله پسربزرگم مشکلی نداره.
اخلاق عالی وهمه پسند پسرکوچکم خیلی هم درساش بهتربودهم اخلاقش تااواسط دوران دبیرستان انگاریه ظرف که وارونه بشه درساش افت کرد که کارش به مدرسه شبانه کشید تندخو،بداخلاق شد اضافه وزن پیداکرد.
بعدهم به لطف پسرداییش به بازیهای کامپیوتری روآوردبه زور دیپلمشوگرفت وترک تحصیل کرد.
نه سرکارمیره نه حاضره توخریدوکارهای خونه کمک کنه مهمون میاد خیلی کم ازاتاقش بیرون میاد مهمونی خیلی کم میشه بیاد خلاصه هممونو کلافه کرده خودشم از وضع زندگیش ناراضیه.
کلی نقشه میکشه که برم سرکار پول درآرم خودمولاغرکنم ولی صبح که میشه همشویادش رفته لطفٱ راهنمایی بفرمایید ما چکارکنیم .
درضمن نمازشم اهمیت نمیده.
میگه دوست دارم بخونم ولی تنبلی میکنه.
یه بارم پیشه مشاور رفتم.
باهاش صحبت کردن گفتن بی خیاله
لطفٱ راهنمایی بفرمایید.اگه امکان داره زود پاسخگو باشید لطفٱ🙏
هدایت شده از دلنوشت...
#سوال_شماره5⃣5⃣
سلام خسته نباشید من عروس دوم خانواده ی عموم هستم بعداز چند وقت که برادرشوهرم هم ازدواج کرد با دوتا جاریم رابطه خیلی خوبی داشتیم از وقتی که برادرشوهر سومم ازدواج کرده زنش اخلاقش یکم فرق میکنه اصلا با ما حرف نمیزنه چون ما باهم خیلی راحت حرف میزنیم و شوخی میکنیم جاری آخریم توقع داره که منم مثل اون رفتار کنم و مهل جاریهام نزارم بهشون توجه نکنم ولی من نمیتونم اینجوری باشم به همین خاطر هروقت خونه پدرشوهرم یا مراسمات خانوادگی دورهم جمع هستیم اصلا بهم خوش نمیگذره چون همش غصه میخورم که مبادایکی از دستم ناراحت بشه چون بعداز مراسمات که همه خونه رفتیم پیام میده که شما جاریها خوب با هم شیش شده بودین منم خیلی ناراحت میشم
خواهش میکنم راهنماییم کنید