eitaa logo
افسران جنگ نرم
490 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
8.5هزار ویدیو
99 فایل
🌹مباحث مهدویت وسیره اهل بیت «ع» 🍁 خبرهای سیاسی؛ فرهنگی؛ ورزشی 🌹حکایات و داستانهای آموزنده 🌹 پرسش و پاسخ دینی و مذهبی 🌹 سیره علما 🌹مباحث اخلاقی 🌹احکام مورد نیاز 🌹شایعات وشبهات 🌹قرآن؛ نهج البلاغه؛ صحیفه سجادیه 🌟 @hafezyounesi61
مشاهده در ایتا
دانلود
💢یکی از دوستانم متنی با فرستاده که ماجرای دعوای امام حسین و یزید بر سر یک زن بنام ارنیب بوده است، چرا ما باید برای این عزادار باشیم؟ ☑️ابتدا متن شبهه را بخوانید "سالهاست مردم ما برای حسین بر سر و سینه میزنند در حالی که نمیدانند او را برای چه کشتند: یکی از سرداران یزید زنی زیبا به نام اورینب داشت و یزید عاشق وی شد و شعرهای فراوان در مدح او خواند. از سویی با نامه های کوفیان، حسین مصمم میشود که به کوفه برود. در دمشق یزید با راهنمایی معاویه سردار را به سفر میفرستد و وقتی سردار برمیگردد شهر را از این شایعه پر میکنند که اورینب در غیاب شوهر زنا کرده است. شوهر هم فورا" زن را طلاق میدهد و حسین فورا" زن را ربوده، عقد میکند. یزید به حسین پیغام داد که اگر سرت را میخواهی زن را طلاق بده. حسین زن را پس نفرستاد و بخواطر نامۀ هانی به سوی کوفه رفت و در کربلا کشته شد."  1_ آنچه در برخی اسناد تاریخی آمده است اصلا به این شکلی که این دشمن غرض ورز امام حسین نقل کرده است نیست بلکه ماجرا چیز دیگری است. امام حسین طبق این نقل تاریخی این زن را از یزید نجات میدهد و به شوهرش باز میگرداند. حتی روایت تأکید دارد که امام حسین فرمودند «. خدایا! آگاهی که او را به جهت مال و زیبایی، به عقد خود درنیاوردم» و به محض آگاهی از دلبستگی مجدد این زن به شوهر سابقش او را طلاق دادند.  2_روایت است و هیچ‌گونه سندی برای آن ذکر نشده تا بتوان آن را مورد بررسی قرار داد. چون ابن قتیبه(نویسنده کتاب الامامه و السیاسه) داستان را این چنین آغاز می کند: ما حاول معاویة من تزویج یزید قال: وذکروا أن یزید بن معاویة سهر لیلة من اللیالی، وعنده وصیف لمعاویة یقال له رفیق، ...او که خود همعصر این ماجرا نبوده است نمیگوید این ماجرا را از چه کسی شنیده است تا ما بتوانیم سلسلۀ راویان را بررسی کنیم. چه بسا فرد دروغگویی این ماجرا را به او گفته باشد.  3_ از سوی دیگر از این داستان در اسناد دسته اول و مشهور هیچ خبری نیست. مشهورترین کتابی که این داستان را ذکر کرده است کتاب الامامه و السیاسه است که برخی در این که نویسنده آن ابن قتیبه باشد شک دارند. از این گذشته اسناد معدودی هم که این ماجرا را نقل میکنند انقدر آشفته هستند که در برخی از آنان این ماجرا را به فرد دیگری نسبت میدهند ولی روایت آنها در مورد ازدواج ان فرد با اورینب نیز قابل قبول نیست و تضاد کامل با عقل دارد ولی به علت عدم ارتباط با بحث از آوردنش خودداری میکنیم.  4_ در داستان فوق آمده که حضرت امام حسین علیه السلام‌ ارینب را در یک مجلس کرد و فرمود: فقال : أشهد الله أنها طالق ثلاثا، (فرمود: خدا را شاهد میگیرم که او را سه طلاقه نمودم) و این با فرهنگ اهل بیت علیهم السلام‌ هیچگونه سازگاری ندارد، بلکه خلاف ضرورت احادیث اهل بیت و فقه شیعه است که در فقه شیعه کاملاً و مبسوط بحث شده است.  5_ در داستان فوق امام حسین علیه السلام‌ به عبدالله سلام می فرماید: بل أدخله علیک حتى تبرئی إلیه منه کما دفعه إلیک.(تو داخل منزل من شده و با ارینب ملاقات کن و با تحویل اموال خود ذمه او را بری کن.) و این نیز با سیره اهل بیت علیهم السلام‌ و مردانگی عرب سازگاری ندارد که یک مرد اجنبی و نامحرم را به اندرون خویش راهنمایی کنند.گذشته از این که بری شدن ذمه نیازی به خلوت با نامحرم ندارد.  📚 الامامة و السیاسة، ج 1، ص 217 📚ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 3، ص 129 📚حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 22، ص 25 @hafezyounesi61
❔كارخانه حديث سازى آخوندها به احاديثى برميخوريم كه مانند پتكى بر سو خودشان وارد ميشود. 💥معروفترين حديث در مورد حجاب فاطمه: ) مخفى شدن فاطمه زهرا از عبدالله ابن اُمّ مکتومِ نابینا: شخصى نابینا [گویا ابن‌اُمّ‌مکتوم] از فاطمه اذن دخول خواست پس فاطمه خود را از او در پرده بُرد. پیامبر به فاطمه گفت: این فرد که نابینا است چرا خود را از او محجوب می‌کنی؟ فاطمه پاسخ داد: ای رسول‌خدا! اگر او مرا نمی‌بیند من که او را می‌بینم و [تازه] او بو را احساس می‌کند. رسول‌خدا گفت: گواهی می‌دهم که تو پارۀ تنِ من هستی. : دعائم الاسلام ج ٢ ص ٢١٤ ح ٧٩٢ 💥نقض همان حديث با يك حديث ديگر #ب) درگيرى فيزيكى با عمر بن خطاب و كشيدن گریبانِ عُمَر: هنگامی که علی بن ابيطالب را به بیعت اجباری وارد کردند، فاطمه زهرا یقۀ عُمَر را گرفت و او را به سمت خود جلو کشید و با او درگير شد و گفت: ای پسر خطاب! اگر از رسیدنِ بلا به بی‌گناهان ناراحت نمی‌شدم ، می‌فهمیدی که خدا را به سوگند می‌گرفتم و او نیز (نفرینم را) سریعاً اجابت می‌کرد. ِ منبع: كتاب کافی از ثقة الاسلام کلینی ح ١٢٤٠ ❔حالا از دستگاه حديث سازى و مقدس تراشى ملاهاى شيعه اين سئوال را داريم: فاطمه اى كه خود را از ديد يك نابينا(با اينكه حجاب داشت) مخفى ميكند، چگونه با يك نامحرم درگيرى فيزيكى ميكند و او را به طرف خود ميكشد و درون چشمان او زل ميزند؟ اين تناقض مضحك را چگونه ميخواهيد توجيه كنيد؟ 👌این تناقض برای کسانی پیش می آید که ذهن آشفته ای داشته و به دنبال شبهه افکنی هستند ، زیرا این بیگانگان بودند که با هجوم خود ، هتک خانه و حرمت فاطمه زهرا سلام الله علیها را کردند و به ایشان تعرض کردند ،و حجاب ایشان را هتک کردند ، نه آنکه خودشان ابتداء خواسته باشند در برابر بیگانگان حاضر شوند . ❕از سوی دیگر در روایات ما بیان شده است که مواجهه با نامحرمان برای زنان کراهت دارد مگر آنکه اقتضاء داشته باشد؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 64 باب 24 🔸بر اساس همین مبنا و از روی حضرت زهرا سلام الله علیها و سایر زنان مهاجرین و انصار در غزوه های پیامبر گرامی در پشت جبهه های نبرد خدمت رسانی می کردند و از مجاهدان پرستاری به عمل می آوردند چنان که حضرت زهرا سلام الله علیها در نبرد احد در میدان جنگ حاضر شده و از پیامبر تیمار داری کردند؛ 📚بحار الانوار ج 20 ص 63 ❕بنابراین فاطمه مرضیه مورد هتک ستر واقع شدند و در همان هنگام از روی برای دفاع از امیر مومنان اقداماتی را انجام دادند ، چنان که در روایت آمده است ؛ « زمانی که وقائع پس از پیامبر اتفاق افتاد ( غصب خلافت و هجوم به خانه وحی و اهانت به اهل بیت ) فاطمه عمر را گرفت و به سوی خود کشاند و فرمود ای فرزند خطاب آگاه باش که اگر من وارد آمدن بلا بر بیگناهان را ناپسند نمی دانستم ، چنان نفرینی شما را می کردم ( که همه را گرفتار می کرد ) و خداوند را سریع الاجابه می یافتم » 📚الکافی ج 1 ص 460 👌مراد از کشیده شدن تلابیب عمر توسط حضرت زهرا سلام الله علیها که در روایت آمده است ، گرفتن و پیچاندن لباس عمر به دور است . ❕ابن اثير درباره لفظ معنای لغوی ملبيا می گويد ؛ « من او را گرفتنم و کشيدم به اين معنا گفته ميشود که کسي را با لباسش گرفته و لباس را در سينه و گردنش جمع کنند و او را گرفته و بکشند و يا آنکه در گردنش طناب و يا لباسی بيندازند و او را بکشند و در حقيقت متلبب به جای قالده استفاده می‌شود . 📚 النهاية في غريب الحديث ، ابن الأثير ، ج 1 ص 193 ❕علامه مجلسی در توضیح روایت می نویسد ؛ « زمانی که عمر به دستور ابوبکر به همراه یارانشان به زور وارد خانه فاطمه سلام الله علیها شدند تا علی را به زور برای بیعت خارج کنند ، فاطمه از روی و برای نجات علی از دست آنان تلابیب عمر را گرفت ، ( و از علی دفاع کرد ) که این دفاع بر جمیع خلق واجب بود ، یعنی لباس عمر را به گردنش پیچید و به سوی خود کشاند ...» 📚مراه العقول ج 5 ص 343 @hafezyounesi61