eitaa logo
حافین
94 دنبال‌کننده
41 عکس
10 ویدیو
0 فایل
شما در این کانال حکمت های نهج البلاغه همراه با شرح هر حکمت را می‌خوانید. . السَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الْمَلائِکَهِ الْمُحْدِقِینَ بِکَ وَالْحَافِّینَ بِقَبْرِکَ.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شناخت پایه های ایمان و کفر . . @haffiin
💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 1️⃣بخش اول 🔻در حکمت ۳۱ نهج البلاغه امیرالمؤمنین (علیه السلام)در یک الگوی بسیار زیبا و ابتکاری ابعاد و ارکان ایمان را بیان فرمودند. با توجه به اهمیت مسئله ی ایمان و با توجه به جامعیت حکمت ۳۱ بنده تصمیم گرفتم مسئله ی ایمان را بر اساس فرمایشات حضرت‌ علی (علیه السلام) در حکمت ۳۱ از سایر آموزه های نهج البلاغه به صورت کامل خدمت شما تقدیم کنم. لذا بحث بر حکمت ۳۱ چند جلسه ای ادامه خواهد داشت و تمام مطالبی که شایسته است ذیل حکمت ۳۱ درباره ی ایمان و ارکان و ابعاد و آثار و ارزش و اهمیت دانسته بشود ان شاءالله از نهج البلاغه با دست بندی خاصی تقدیم خواهد شد. 🔻در این جلسه درباره ی ارزش و اهمیت و جایگاه صبر از نهج‌البلاغه صحبت می کنیم. چرا؟ چون حضرت در همان آغاز حکمت ۳۱ می‌فرمایند ایمان بر چهار ستون استوار است اولین ستون را می فرمایند صبر است، لذا ما ابتدا چند جلسه ای پیرامون صبر سخن خواهیم گفت. 🔻جلسه ی اول پیرامون ارزش و اهمیت و جایگاه صبر صحبت می کنیم. ⚘️امیرالمؤمنین (علیه السلام) صبر را در واقع شرط مؤثر واقع شدن اسلام به عنوان سپری در مقابل هلاکت و دوزخ و جهنم بیان می کنند. در بند اول از خطبه ی ۱۰۶ در قالب سپاس و ستایش خدا اینگونه میفرمایند: 💌خدا را سپاس که اسلام را برای کسی که صبر کند سپر قرار داد، هم چنین در نهج البلاغه شریف امیرالمؤمنین (علیه السلام) صبر را یکی از ارکان ایمان می دانند که در همین حکمت ۳۱ خوانده شد، ایمان بر ۴ ستون استوار است بر صبر و یقین و عدل و جهاد. ⚘️مولا علی علیه السلام در بین تمام ارکان ایمان صبر را اولویت دادند و در حکمت ۸۲ نسبت صبر با ایمان را مانند نسبت سر به بدن می دانند و می فرمایند بر شما باد بر صبر زیرا همانا صبر نسبتش به ایمان مانند نسبت سر به جسد است و هم چنان که خیری در جسد بی سر نیست خیری در ایمان بی صبر هم وجود ندارد یا در حکمت ۱۱۳ صبر و حیا را از عالی ترین مراتب ایمان بیان می دارند و می فرمایند هیچ ایمانی به ارزش حیا و صبر نیست، هم چنین در حکمت ۴ نهج البلاغه مولا علی علیه السلام صبر و استقامت و مقاومت را نوعی شجاعت معرفی کردند فرمودند صبر نوعی شجاعت است زیرا انسان صبور چه در وقتی که نعمت بزرگی نصیبش می شود چه وقتی مصیبتی به او عارض می شود جلوی هیجان نفسش را می گیرد تا به حرام نیفتد پس خیلی شجاع است که توانسته با خودش مبارزه کند. ⚘️همچنین امیرالمؤمنین (علیه السلام) صبر را وسیله ی نجات معرفی می کنند، مثلا در خطبه ی ۷۶ اینگونه می فرمایند خدا رحمت کند هرکسی را که صبر را مرکب نجات خودش قرار داده است. ⚘️و در خطبه ی ۱۹۲ بند ۱۳ حضرت بعد از این که بیان می کنند مؤمنان گذشته دوره ای زیر دست طواغیت در شکنجه و محرومیت و تحقیر و حقارت بودند بعد می‌فرماید خدا وقتی اخلاص این مؤمنین را در استقامت و صبر مشاهده کرد چنان روزگار را برایشان برگرداند و فرج را برایشان حاصل کرد که خودشان خواب و خیالش را هم نمی دیدند. ⚘️مسئله بعدی در ارزش و اهمیت و جایگاه صبر این است که صبر مایه ی تتمیم و اکمال نعمت است. حضرت یک بار در خطبه ی ۱۷۳ بند ۳ می‌فرمایند نعمت های خدا را بر خودتان بر صبر بر طاعت خدا کامل کنید. ⚘️یکبار هم حضرت در خطبه ی ۱۸۸ همین مطلب را به زیبایی باز می کنند و می‌فرمایند نعمت خدا را بر خودتان با طاعت الهی و دوری از محرمات کامل کنید. ⚘️مسئله ی دیگر که در ذیل اهمیت و آثار صبر باید بررسی شود این است که در نظر مولا علی (علیه السلام) صبر دفع کننده غم و غصه است، لذا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه ی ۳۱ خطاب به فرزند عزیزشون می نویسند این غم و غصه هایی که به قلبت وارد می شود را دفع کن از بین ببر، چگونه؟ با صبر محکم و یقین زیبا. ⚘️آخرین نکته پیرامون ارزش صبر این است که انسان ها در مصیبت ها یا باید صبر کند یا چاره ای نیست باید خودش را به تغافل بزند که این حقیقت هم در حکمت ۴۱۳ نهج‌البلاغه بیان شده و هم در حکمت ۴۱۴ منتها با کمی تفاوت در عبارات. 💌علی( علیه السلام) در حکمت ۴۱۳ اینگونه میفرمایند در مصیبت ها یا مانند آزادگان باید صبور بود یا چون ابلهان خود را به فراموشی زد. 💌در حکمت ۴۱۴ می‌فرمایند در مصیبت ها یا چون مردان بزرگوار صبور باش یا مانند چهارپایان بی تفاوت باش این کنایه است یعنی خودت را به غفلت بزن تا فشار به روح و روان و جسمت نیاید. 🔸شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🟢 ابعاد و ارکان و ماهیت صبر از نهج‌البلاغه 🔻 ارکان صبر 🔻امیرالمؤمنین در حکمت ۳۱ چهار چیز را شعبه ها و ارکان صبر می‌دانند و می‌فرمایند صبر که خودش اولین رکن ایمان است چهار شعبه دارد: شوق و شفق(بیم/ ترس)، زهد و توقع. کسی که شوق بهشت داشته باشد از شهوات دست می کشد یعنی در مقابل خواسته های نفسش صبر می‌کند. کسی که ترس از جهنم داشته باشد از محرمات اجتناب می‌کند یعنی در مقابل کشش نفسش به سمت حرام صبر و استقامت به خرج می دهد. کسی که زهد و بی رغبتی به دنیا داشته باشد مصیبت های دنیا را کوچک می شمارد یعنی در مقابل جزع و فزع نفسش در برابر مصیبت صبر و استقامت می کند و کسی که انتظار و توقع واقعی بودن مرگ را دارد و انتظار مرگ هست در عمل صالح و کار خیر سرعت و سبقت می‌گیرد یعنی در مقابل سستی و تنبلی نفسش استقامت می کند. پس این ارکان و شعبه های صبر است. 🔻اما در نهج‌البلاغه انواع صبر هم بیان شده است. مولا علی (علیه السلام) در یک دسته بندی کلی صبر را به دو قسمت تقسیم می کنند. ۱. صبر کردن در مقابل چیزی که نفس انسان آن چیز را نمی پسندند اما به صلاح انسان هست. ۲. صبر کردن در مقابل چیزی که نفس انسان آن را دوست دارد ولی به ضرر انسان است. 🔻لذا در حکمت ۵۵ می فرماید صبر دو نوع است، صبر کردن بر چیزی که بدت میاد ولی خیر تو است و صبر کردن در مقابل چیزی که دوستش داری ولی به ضرر توست هرکدام از این دو نوع صبر هم مولا علی (علیه السلام) دوباره باز می کنند اما قبل از اینکه مصادیق صبر بر مکروه و ناپسند و صبر بر چیزی که دوست داری ولی مصلحت نیست را بیان کنیم از مولا علی (علیه السلام) در نامه ی ۳۱ خطاب به امام مجتبی (علیه السلام) این جمله را به یادگار داشته باشیم که حضرت فرمود نفس خودت را عادت بده به تصبر و استقامت بعد فرمود یکی از بهترین اخلاق ها این است که انسان نفس خودش را عادت بدهد که در مقابل گناه صبر کند و بر طاعت الهی هم استقامت کند. 🔻مصادیق انواع صبر ۱.نوع اول صبر، صبر کردن بر انجام کاری یا رفتار و خصلتی بود که نفس انسان از آن بدش میاد اما در واقع خیر و مصلحت انسان در آن است. این ها کجاها هستند؟ ۱.مصیبت ۲. طاعت ۳. دشمنی روزگار ۴. ابتلاء و بلا ۵. حوائج مردم نسبت به مسئولین ۶. استقامت در اجرای حق ۷. استقامت در مقابل حرام ۸‌. استقامت در از دست دادن منافع دنیوی 🔻شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔻حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫 🌼عرض شد که امیرالمؤمنین (علیه السلام) اقسام صبر را به دو نوع کلی تقسیم کردند، فرمودند صبر یا در مقابل چیزی است که خیر انسان در آن هست اما نفس اماره از آن بدش می آید یا صبر در مقابل چیزی است که ضرر و مفسده دارد اما نفس اماره آن چیز را دوست دارد و وعده دادیم مصادیق این دو نوع صبر را از نهج البلاغه خدمت شما تقدیم کنیم. 🔻ابتدا مصاديق صبری که خیر انسان در آن است اما نفس انسان از آن بدش می آید. 1️⃣ صبر بر مصیبت ▫️بالاخره دنیا دنیای ابتلاء و امتحان با مصیبت هاست. انسان گاهی با از دست دادن عزیزش گرفتار مصیبت و با این مصیبت مورد آزمایش قرار می‌گیرد. امیرالمؤمنین در حکمت ۲۹۱ وقتی به منزل اشعث رفتند که فرزندش را از دست داده بود و خیلی خیلی غصه دار و غمگین بود درباره این ماجرا یعنی صبر بر مصیبت به او اینگونه فرمودند: ای اشعث اگر برای پسرت اندوهناکی به خاطر پیوند و عاطفه ی خویشاوندی سزاوار است ولی اگر صبور باشی هر مصیبتی را نزد خدا ثواب و پاداشی است. ای اشعث اگر صبور باشی تقدیر الهی که بر تو جاری شده است اما تو پاداش داده خواهی شد یعنی تو اگر صبور باشی یا جزع وفزع کنی فرزندت که زنده نخواهد شد اما فرقش این است اگر صبور باشی در این صبر پاداش می بری و اگر بی تابی کنی نیز باز تقدیر الهی بر تو جاری شده است و تو گناهکاری. ای اشعث پسرت تو را شاد می ساخت و مرگ او تو را اندوهگین کرد در حالی که برای تو پاداش و رحمت است یعنی سعی کن نیمه ی دوم لیوان را هم ببینی که حالا که مرگ یک واقعیتی است و قابل دفع هم نیست حالا که این مصیبت سر تو آمده لا اقل از این مصیبت ثواب و اجر و مقام کسب کن‌. 🍃امیرالمؤمنین در حکمت ۱۴۴ درباره ی صبر بر مصیبت مژده ی فوق‌العاده‌ ای می دهند می‌فرمایند صبر به اندازه‌ی مصیبت فرود می آید و کسی که در مصیبت ها بی تابی کند و بر رانش بزند اجر خودش را نابود کرده است. 2️⃣مصداق دوم صبر، صبر بر دشمنی های روزگار است. ▫️امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۹۶ نهج‌البلاغه می‌فرمایند که روزگار دو روز است،روزی به سود تو و روزی به زیان تو. پس آنگاه که به سود توست به خوش گذرانی و سرکشی روی نیاور، این یک نوع صبراست و آنگاه که روزگار به زیان توست صبور باش. خیلی این حکمت را باید دقت کرد چون بسیاری از مطالب نهج‌البلاغه پیرامون دنیا بر اساس این مبنا حل می شود. 3️⃣ سومین مصداق از مصادیق صبر تلخ،صبر در بلا و ابتلاء است. ▫️مولا علی (علیه السلام) در خطبه ی ۹۸ می فرمایند اگر مبتلا به گرفتاری شدید استقامت کنید.در خطبه‌ی ۱۹۰ هم می فرمایند در بلاها صبور باشید. 4️⃣مصداق بعدی از مصادیق صبر در چیزی که به ظاهر تلخ و زحمت آور است ما در باطن زیبا و شیرین است صبر کردن مسئولین و کارگزاران نظام در رفع و رجوع حوائج مردم است. ▫️ درنامه ی ۵۱ نهج‌البلاغه می‌خوانیم برای برطرف کردن حوائج مردم صبور باشید، استقامت داشته باشید. 5️⃣مصداق بعدی، مصداق حق است، حق گفتن،در مقابل باطل از حق دفاع کردن و آثار و تبعات دفاع از حق را تحمل کردن خیلی کار سختی است لذا صبر و استقامت می خواهد. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
6️⃣ درباره ی صبر درحق و برحق چند نکته در نهج البلاغه هست که به ترتیب عرض می کنم. گاهی انسان ناگزیر می شود بین دو نفر یا دو گروه قضاوت کند وقتی قضاوت کرد باید حق بگوید ولو این که این حق به ضرر کسی از این دو طرف تمام بشود که با من نسبت دارد و حتی بالاتر، ممکن است من قضاوت بکنم و حکم حقی که می دهم علیه خود من تمام بشود، این جاها باید صبر کرد چون نفس نمی پذیرد. 🔸️حضرت در نامه ی ۵۳ خطاب به مالک اشتر رحمت الله علیه می فرمایند برای قضاوت بین مردم کسی را انتخاب کن که در تحقیق و کشف کردن حقیقت امور خیلی صبور و پر حوصله باشد، هم چنین در همین نامه ۵۳ خطاب به خود مالک اشتر هم می فرمایند خودت در ملازمت با حق آدم صبور و محکمی باش به واسطه تهدید ها،تطمیع، رشوه و غیره نکند از ملازمت با حق و همراهی حق کوتاه بیایی. 🔸️ مولا علی (علیه السلام) در خطبه ی ۱۲۴ درباره‌ی کسانی که اینگونه صبر را دارند تعریف و تمجید فوق العاده ای کردند که در خطبه ی ۱۲۴ می توانید این عبارات را بخوانید، همانا کسانی که بر نزول حقائق صبر می کنند از پرچم های خود بهتر پاسداری می کنند یعنی کسانی که در روزگار حوادث سخت مقاومت می کنند پرچم خودشان را در جنگ با باطل خوب حفظ می کنند و آن را در دل لشکر نگاه می دارند و از هر سو از پیش و پس و اطراف مراقب آن می باشند نه از آن عقب می مانند که تسلیم دشمنش کنند و نه از آن پیشی می گیرند که تنها رهایش بکنند. 🌿مصداق دیگر یا نکته ی دیگر که در بحث صبر بر حق هست در نامه ی ۳۱ خطاب به امام مجتبی (سلام الله علیه) هست. حضرت خطاب به امام حسن می نویسند نفس خودت را عادت بده به این که در حق استقامت کند بعد می فرماید بهترین اخلاق این است که انسان در حق مقاومت و استقامت داشته باشد. 7️⃣ یکی دیگر از مصادیق صبر بر چیزی که از نظر نفس امّاره ناپسند و تلخ می آید صبر در مقابل ارتکاب حرام است. 🌿مولا علی (علیه السلام)در خطبه ی ۸۱ اول زهد را تعریف می کنند و می فرمایند زهد عبارت است از سه رفتار فوق العاده. ۱. کوتاه کردن عمل و آرزو ۲.شکر بر نعمت ها ۳.دوری گزیدن از محرمات بعد می‌فرماید حالا اگر همه ی این سه تا براتون ممکن نبود فقط مواظب باشید حرام بر صبر شما غلبه نکند. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8️⃣ مولا علی (علیه السلام) یکی دیگر از مصادیق صبر را از دست دادن چیز اندکی از دنیا می داند. ⬅️ انسان ها گاهی وقت ها به خاطر ضعف ایمان اگر چیزی از دنیا از حقوقشان کم بشود، یه مقداری گرونی بشود و ...ایمان خودشان را از دست می دهند. 🔅حضرت در خطبه ی ۱۱۳ نهج البلاغه شروع می کنند به گله کردن از مردم زمانه خودشان و یارانشان که خیلی از نظر معنوی و اخلاقی سقوط کردند و گله های مفصلی دارند که حتما در خطبه ی ۱۱۳ عزیزان من بخوانند که در روزگار ما هم مشابهان بسیار زیادی در یاران رهبر عزیز انقلاب و مدعیان انقلابی گری پیدا کرده است. آن جا حضرت در بند سوم خطبه ی ۱۱۳ نهج البلاغه این‌گونه می فرمایند: یاد مرگ از دل های شما رفته و آرزو های فریبنده جای آن را گرفته است، دنیا بیش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنیا بیش از متاع جاودان آخرت در شما نفوذ کرده است و دنیا زدگی قیامت را از یادتان برده است. همانا شما برادران دینی یکدیگرید چیزی جز درون پلید و نیت زشت شما را از هم جدا نساخته است، نه یکدیگر را یاری می دهید نه خیرخواه یکدیگرید و نه چیزی به یکدیگر می بخشید و نه به یکدیگر دوستی می کنید، شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان می‌گردید ولی از متاع بسیار آخرت که از دست می دهید اندوهناک نمی شوید. حالا این جا شاهد مثال بنده است، ولی با از دست دادن چیز اندکی از دنیا مضطرب می شوید که آثار پریشانی در چهره تان آشکار می گردد و بی صبری می کنید، بی صبری در مقابل از دست چیز اندکی از دنیا مثل پست، مقام، شهرت، مال و ... 9️⃣ آخرین مصداق از مصادیق صبر بر چیزی که ظاهرش تلخ است صبر بر نماز است. ▫️مولا علی (علیه السلام) در قالب توصیف صبر پیامبر بر نماز در خطبه ی ۱۹۹ عباراتی دارند که تن انسان به لرزه در می آید. ✴️ حضرت در بند اول خطبه ی ۱۹۹ بعد از این که جایگاه نماز را در شکستن استکباری که انسان را به جهنم خواهد کشید بیان می فرمایند برای این که فرمایششون را خوب محکم کاری کنند از پیغمبر خدا سخن می گویند، پیامبر خدا که خودش صاحب بهشت است بعد اینگونه از پیامبر عزیز بیان می کنند بعد از اینکه خداوند بشارت قطعی به پیامبر داد که تو اهل بهشت هستی پیامبر برای نماز خودش را خیلی به سختی می انداخت وقتی از ایشان می پرسند آقا شما دیگر چرا خودتون را سختی می دهید می فرمود به خاطر این آیه قرآن(وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصْطَبِرْ عَلَيْهَا)به من دستور داده در آیه ۱۳۲ سوره طه که ای پیغمبر اهل و خانواده‌ات را به نماز امر کن و خودت هم به این مسئله ی نماز استقامت کن بعد امیرالمؤمنین می فرمایند از وقتی این آیه نازل شد پیامبر دائما خانواده اش را به نماز امر می کرد و خودش هم بر این مسئله صبر می‌کرد. 🔸شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🪷درباره صبر کردن در مقابل چیزی که نفس آن را دوست دارد اما به صلاح و مصلحت نیست نکات خیلی زیادی را در نهج البلاغه می توانیم ببینیم مثلا صبر کردن درباره ی انتقام. ❇️ امیرالمؤمنین (علیه السلام) بارها در نهج‌البلاغه در قالب عنوان ها و محتواها و بیانات مختلف به ما می آموزند که وقتی قدرت بر انتقام داری عفو کن و این نوع صبر بسیار بسیار سنگینی است چون انسان دلش می خواهد خنک بشود انتقام بگیرد از کسی که به او بدی کرده است امکانش را هم دارد اما جلوی نفس خودش را درباره ی حتی همین حق قانونی خودش می گیرد و عفو می کند. 💬دوم آن جایی است که انسان به کسی خشم می کند و می تواند با ابراز خشمش در قالب الفاظ یا بعضی رفتارها خودش را آرام کند اما خشم خودش را فرو می خورد که امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرمود جرعه ای را مثل خشم فرو نخوردم که نتیجه اش انقدر خوب باشد. 🌿یا آن جایی که انسان در یک منصب و مقامی قرار می گیرد از راه کاملا مشروع، امکان اینکه امکاناتی رفاهی تجملاتی برای زندگی خودش راه بیندازد هم هست اما جلوی خودش را می گیرد که در نهج‌البلاغه در دو وجه مثبت و منفی ورود دارد یعنی جایی می بینید درنامه ی سوم شریح قاضی را که پول خودش خانه اضافی خریده و سند زده و شاهد گرفته حضرت به شدت توبیخش می کنند از یه طرف در مقابل این سوال در خطبه ی ۲۰۹ و حتی حکمت ها که چطور با اینکه شما حاکم جامعه هستید و انقدر ساده زندگی می کنید لباس وصله دار دارید و غذای خیلی ساده و سخت می خورید آن موقع حضرت می فرمایند که اولاً خود نفس انسان رام می شود ثانیاً چون من حاکم جامعه هستم الگویی می شوم برای دیگران در ساده زیستی و پرهیز از تجملات و ثالثاً طبق خطبه ی ۲۰۹ وقتی مسئولین حکومت اسلامی در عین حالی که از اموال زیادی از حلال برخوردارند اما در دوران مسئولیتشان در حد مردم ضعیف زندگی می کنند این باعث می شود که در جامعه طغیان و اغتشاش شکل نگیرد بنابراین کلیت داستان این است آن جایی که انسان می تواند به چیزی برسد حالا در قالب تخلیه ی خشمش نسبت به کسی که به او بدی کرده یا در قالب انتقام از کسی که به او ظلم کرده یا در قالب بدست آوردن امکانات و رفاه مادی دنیا در روزگاری که در مقامی است که مردم به او نگاه می کنند و امثال این اما جلوی این میل و شهوت و خواسته ی خودش را می گیرد و مخالف میل خودش عمل می کند در واقع به مقام بالای صبر رسیده است‌. 🔸️ شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️ حجت‌الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🌿 بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۱ نهج البلاغه یقین را رکن دوم ایمان می شناسند. ⬅️ اولاً درباره ی ارتباط بین ایمان و یقین در خطبه ی ۱۸۲ اینگونه می فرمایند به خدا ایمان می آوریم ایمان کسی که با یقین به خدا امیدوار است و در خطبه ی ۱۹۳ معروف به خطبه ی متقین درباره ی نشانه های اهل تقوا می فرمایند یکی از علامت های متقین این هست که ایمانشان در مرتبه ی یقین هست. 🔻یقین در مقابل شک هست، مولا علی(علیه السلام) در خطبه ی ۲۲ درباره ی خودشان و ایمانی که خودشان دارند یقینشان را در مقابل شبهه قرار می دهند و می فرمایند که همانا من در حال یقین از پروردگارم هستم و هیچ شبهه و شکی در دینم ندارم، یا در خطبه ی اول درباره ی حضرت آدم (علیه السلام) می فرمایند آدم یقین خودش را به شک فروخت و عزم خودش را به سستی فروخت آن جایی که فریب شیطان ملعون را خورد و از میوه درخت ممنوعه تناول کرد. ⬅️ بحث دیگری درباره ی یقین که در نهج‌البلاغه قابل توجه ارزش یقین است مولا علی (علیه السلام) در حکمت۹۷ می فرمایند انسان اگر از سر شب تا اذان صبح بخوابد اما در یقین نسبت به ولی و امامش باشد شرافت دارد از این که از شب تا صبح عبادت بکند و نسبت به امام و امامتش شک داشته باشد این حکمت را امام شب عملیات نهروان که صبحش می‌خواستند با خوارج بجنگند در حالی بیان کردند که نیمه شب از کنار خیمه های خوارج عبور می کردند و صدای نماز شب و مناجات و دعا و قرآن خوارج بلند بود آن جا حضرت فرمودند این عبادت به درد نمی خورد چون خوابی که با یقین باشد شرف دارد به عبادتی که با شک و تردید باشد. ⬅️یکی دیگر از مطالبی که به ارزش و جایگاه یقین در نهج‌البلاغه اشاره می کند این هست که انسان با یقین می تواند به بالاترین هدف کمال برسد در خطبه ی ۱۵۷ می فرمایند به برکت یقین می توان به دورترین هدف ها و کمالات رسید. 🔻در نامه ی ۳۱ نهج البلاغه مولا علی (علیه السلام) به امام حسن مجتبی(علیه السلام) توصیه می کنند که قلبت را با یقین تقویت کن و در نامه ی ۲۸ نهج‌البلاغه مولا علی (علیه السلام) عبارتی دارند فوق‌العاده‌ است، بعید می دانم قبل و بعد از امیرالمؤمنین (علیه السلام) دیگر کسی چنین بیانی را داشته باشد درباره ی یقین و ارزش یقین. 🔻آن جا مولا علی (علیه السلام) اینگونه می فرمایند که اگر تو در حالت یقین باشی نسبت به پروردگار خودت دیگر چه اشکالی دارد که در دنیا مظلوم باشی و خدا را در حالی ملاقات بکنی که مظلوم بودی در دنیا. ⬅️عبارتشان در نهج البلاغه این است: مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته و در یقین خود شک نکند، یعنی انقدر یقین ارزشمنده که تا وقتی که انسان یقین دارد ولو اینکه بهش ظلم بکنند ومظلوم باشد هیچ ابایی نیست همانطور که مولا علی (علیه السلام) در عین مظلومیت زندگی کرد اما احدی به یقین او نرسید، خود حضرت در خطبه ی ۲۲ درباره ی یقینشان اینگونه فرمودند همانا من در یقین از پرورگارم هستم و شبهه ای در دینم نداشته و ندارم یا قبلا خواندیم که حضرت درباره ی حق فرمودند از آن لحظه ای که حق به من ارائه شده من سرسوزنی در حق شک نکردم. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🔻نکته ی دیگری که درباره ی یقین باید بیان کرد ارکان و ابعاد یقین است. 🔸️ حضرت یکبار در همین حکمت ۳۱ ارکان یقین را بیان کردند و فرمودند چهار رکن برای یقین است. ۱. نگاه به حوادث با چشم بصیرت و تیزهوشی ۲. بیرون کشیدن حکمت وقایع ۳.عبرت گرفتن ۴. پيمودن راه صحیح پیشینیان 🔻یکبار در حکمت ۱۲۵ فرمودند تسلیم شدن در برابر حق همان یقین است، و یقین عبارت است از این که صدق اوامر خدا را قلب شما اعتراف بکند و بپذیرد. 🔻نکته ی دیگر درباره‌ی یقین ویژگی های یقین انسان های وارسته از اولیای خدا و متقین است، یکی در خطبه ی ۱۹۳ هست که حضرت فرمود یکی از علامت های متقین این هست که ایمانشان در مقام یقین و رتبه ی یقین است. 🔻در خطبه ی ۳۸ درباره ی اولیاء خدا فرمود اولیاء خدا در فتنه ها نوری که آن ها را نجات می دهد و مسیرشان را روشن می کند نور یقین به اعتقاداتشان است و در خطبه ی ۸۷ هم درباره‌ی مؤمنین حقیقی فرمود مؤمن واقعی اینگونه است که یقین او مثل روشنایی شعاع خورشید برایش همه چیز را روشن کرده است. 🔸️نکته ی دیگری که درباره ی یقین باید عرض کرد راه ها و اسباب به یقین رسیدن است که متعدد است. من دو تای آن را عرض میکنم،یکی در حکمت ۳۷۳ که نهی از منکر و جنگ با دشمن را حضرت باعث نورانیت قلب با یقین می دانند و می فرمایند کسی که با شمشیر به انکار دشمن و منکر بپردازد در قلب خودش نور یقین را روشن کرده است. یکی دیگر از اسباب و راه های رسیدن به یقین خود اهل بیت (علیهم السلام) هستند که در نهج‌البلاغه مفصل به آن پرداخته شده است مثلا در خطبه ی ۲ می فرماید اهل بیت کی هستند، اهل بیت پایه و ریشه دین و ستون یقین هستند. 🔸️ نکته ی آخر اینکه بعضی چیزها به یقین آسیب می رسانند و آفت یقین هستند که مهم ترین آن در نهج البلاغه فتنه است. حضرت در خطبه ی ۱۵۱ می فرماید فتنه گره محکم یقین را باز می کند لذا در فتنه ها خود حضرت فرمود اول شبهه میاد و این شبهه ها خیلی ها را از یقین قبلی شان مردد می کند هم چنان که امروز با شبهاتی که خناسان در جامعه ترویج می کنند بخشی از بچه های نازنین انقلابی که تا دیروز در یقین نسبت به نظام و انقلاب و کار آمدی اسلام و ولایت فقیه بودند متاسفانه به خاطر سستی خودشان به شک مبتلا می شوند. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) سومین رکن از ارکان ایمان را عدل می دانند، عدالت در موقعیتی موضوعیت پیدا می کند که انسان قصد قضاوت کردن دارد. همه ی ما به نوعی در طول شبانه روز بارها نسبت به افراد، رفتارها ،اختلاف ها قضاوت می کنیم اگرچه مصداق تام آن برای قاضی در محکمه و به معنای خاص است اما همه ی مؤمنین در معرض قضاوت هستند لذا اگر قرار باشد ایمان ما کامل باشد باید عدالت را به نحوی که مولا علی (علیه السلام) در این حکمت ۳۱ مطرح می کنند و در واقع تجزیه و تحلیل می کنند در خودمان پیاده کنیم. ⬅️حضرت برای عدالت و عدل چهار رکن قائل هستند، می‌فرمایند و عدل نيز بر چهار پايه استوار است: ۱.فکری ژرف انديش ۲.دانشی عمیق و به حقيقت رسيده ۳.نیکو داوری کردن ۴.استوار بودن در حلم ✔️پس کسی که درست انديشيد به ژرفای دانش می رسد و آن کس که به حقيقت دانش رسيد از چشمه ی زلال شريعت می نوشد و کسی که حلم داشته باشد در کارش زیاده روی نمی کند و با نیک نامی در میان مردم زندگی خواهد کرد. ✴️ قاضی و قضاوت کننده باید چهار شرط داشته باشند، دو شرط قبل از قضاوت، یک شرط در هنگام قضاوت کردن و یک شرط هم بعد از قضاوت، اما دو شرط قبل از قضاوت یکی فهم عمیق مسئله و دیگری کسب علم و اطلاعات و دانش و آگاهی کامل و جامع و صحیح از آن مسئله است‌ قاضی که می خواهد در دادگاه حکم کند اولاً باید انسان خوش فهمی باشد فقط با صرف اطلاعاتی که گرد آوری می کند کنار هم می چیند حکم نکند بلکه فکر داشته باشد با فکرش عمیق بشود درباره نسبت بین لایه های پنهانی اطلاعاتی که به او می رسد بتواند عمیق فکر بکند. ⬅️امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه ی ۳۱ هم خطاب به جناب مالک اشترمی فرماید برای حکم کردن بین مردم کسی را انتخاب کن که به فهم سطحی به جای فهم عمیق اکتفا نکند. ✅️دومین شرط از شروط قبل از حکم کردن و قضاوت علم است. ⬅️قاضی باید قبل از اینکه حکم بکند تا جایی که امکان دارد با حوصله، تمام اطلاعات و اسناد مربوط را بتواند استخراج بکند از راه های مختلف مثل تحقیق، بازپرسی، شهود و غیره تا وقتی می خواهد حکم بدهد واقعا مسیر برایش روشن باشد. ⬅️مولا در خطبه ی ۱۵۴ می فرماید آن کسی که عمل می کند با علم خودش بر اساس آگاهی کامل و درست خودش عمل می کند مانند رونده ای است که بر طریق روشن سیر می کند. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
🌻سومین شرط از شرایط عدالت حلم است یعنی قاضی در زمان حکم دادن باید بر اعصاب خودش کاملا مسلط باشد والا ممکن است اجحاف بکند ظلم بکند، در همین حکمت ۳۱ حضرت چه چیزی فرمود درباره ی حلم، فرمود که کسی که حلم داشته باشد تفریط یا افراط در امر و حکمی که دارد نخواهد کرد. 🔻درباره ی حلم نکات جالبی در نهج البلاغه داریم،مهم‌ترین آن این است که غالبا علم با حلم همراه شده است، مثلا در خطبه ی ۱۹۳ خطبه ی متقین دو مرتبه این اتفاق افتاده یک جا حضرت می فرماید متقی حلم را با علم مخلوط می کند یا در همان خطبه می فرماید که این ها روزها متقی، دانشمندان حلیم هستند. 🔸️ درباره ی خود اهل بیت علیهم السلام در خطبه ی ۲۳۹ می خوانیم حلم اهل بیت از شما به علم آن ها خبر می دهد یا در حکمت ۹۴ حضرت می فرمایند خیر این نیست که مال و ولد تو زیاد شود خیر حقیقی این هست که دانشت بیشتر و حلمت بزرگتر باشد، خب قاضی باید هنگام حکم کردن حلم داشته باشد بردبار باشد زود از کوره در نرود تحت تاثیر احساسات و عواطف خانواده متهم قرار نگیرد و الی غیر. 🔸️آخرین مرحله و شرط آخر هم عبارت بود از این که قاضی بعد از حکم کردن حالا باید استقامت داشته باشد که حضرت از آن تعبیر کردند به رساخت، چون بعد از حکم کردن تازه انگیزه ها، فشارها، تطمیع ها و تهدید ها به سمت قاضی میاد تا از حکمش دست بردارد یا به خاطر حکمی که کرده آن کسی که حکم علیه ش شده او را تهدید می کند برایش مشکلات درست می کند، قاضی باید استقامت داشته باشد پس عدل چهار رکن دارد که عبارت است از فهم عمیق علم گسترده و کامل حکم روشن و شفاف و حلم بعد از حکم کردن. 🔸️شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️ حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿چهارمین رکن از ارکان ایمان از منظر مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۱ عبارت است از جهاد. 🌻 امیرالمؤمنین می فرمایند جهاد نیز برچهار پايه استوار است امر به معروف، نهی از منکر، راستگوئی در هر حال و دشمنی‌ با فاسقان، پس هرکس به معروف امر کند پشتوانه نیرومند مؤمنان شود و آن کس که از زشتی ها نهی نماید بینی منافقان را به خاک می مالد و آن کس که در میدان نبرد صادقانه استقامت کند حقی را که بر گردن او بوده ادا کرده و کسی که با فاسقان دشمنی کند و برای خدا خشم بگیرد خدا هم برای او به خشم می آید و روز قیامت او را خشنود می سازد. ✅️ اولاً باید بدانیم از منظر مولا علی (علیه السلام) جهاد جایگاه بسیار بسیار رفیعی دارد تا جایی که در ابتدای خطبه‌ی ۲۷ نهج‌البلاغه مولا علی( علیه السلام) اینگونه می فرماید، جهاد دری از درهای بهشت است که آن در را خدا فقط برای اولیاء خاص خودش باز کرده است. این جهاد در نگاه مولا علی (علیه السلام) چهار رکن و بعد دارد، بعد اولش امر به معروف است امر کردن به خوبی ها، نیکی ها و بعد دومش نهی از منکر است، نهی کردن از زشتی ها، محرمات، بدی ها. 🌼درباره ی امر به معروف و نهی از منکر توصیه می کنم سه حکمت ۳۷۳، ۳۷۴ و ۳۷۵ را به همان ترتیبی که مرحوم سید رضی (رحمت الله علیه) در نهج‌البلاغه چیدمان کرده اند بخوانید، آن جا خواهیم دید مثلا در حکمت ۳۷۴ حضرت علی (علیه السلام) ما را به چند دسته تقسیم می کنند و برای هر دسته ارزش گذاری می کنند و می فرمایند گروهی منکر را با دست و زبان و قلب انکار می کنند آن ها همه ی خصلت های نیکو را در خود گرد آورده اند یعنی در نگاه مولا علی (علیه السلام) برخلاف ماها که آدمی که نهی از منکر می کند را آدم سبکی می‌بینیم آدم فضولی میبینم آدم تندرویی می دانیم حضرت علی می فرماید کسی که قلبش از منکر انزجار دارد با زبان تذکر می دهد هرجا هم که اقتضا و تکلیف شرعی باشد با دست و اعمالش هم اقدام می کند برای نهی از منکر این همه ی خوبی ها را دارد. 🌱گروهی دیگر منکر را با زبان و قلب انکار می کنند اما با دست اقدامی نمی کنند یعنی بخواهند مبارزه ای بکنند اقدامی بکنند آن جا عرضه ندارند پس چنین کسی دو خصلت از خصلت های نیکو را گرفته و دیگری را تباه کرده است و بعضی منکر را فقط با قلب انکار می کنند اما با دست و زبان خویش اقدامی نمی کنند پس دو خصلت را که شریف تر است تباه کرده اند و یک خصلت را بدست آورده اند فقط قلبا ناراحت اند عرضه ی اینکه تذکر بدهند و مبارزه کنند ندارند و بعضی دیگر منکر را با زبان و قلب و رها ساخته اند که چنین کسی از آنان مرده ایست میان زندگان بنابراین کسی که اهل نهی از منکر حتی قلبا نیست این اصلا مسلمان و مومن نیست چون حیات حقیقی ما به ایمان ماست. پس درباره امر به معروف و نهی از منکر به سه حکمت ۳۷۳ و ۳۷۴ و ۳۷۵ مراجعه کنید. ✅️نکته ی مهم دیگری که باید در این بخش از حکمت ۳۱ عرض بکنم نتیجه ای است که حضرت برای این چهار رکن بیان فرموده اند می فرمایند وقتی که همه شروع کنند به امر به معروف مؤمنین قوت قلب می گیرند پشتوانه پیدا می کنند وقتی در یک اداره در فامیل در مهمانی در جلسه در کلاس دانشگاه بین پنجاه شصت نفر یکدفعه چهل نفر شروع می کنند منکری را تذکر می دهند به آن شخصی که مبتلاست چه اتفاقی می افتد، افراد اهل دیانت و معنویت و ایمان و پاکدامنی تقویت می شوند می‌بینند ما زیادیم برعکس اگر یک نفر گفت بقیه از بی عرضگی و عافیت طلبی سکوت کردن پشت مؤمنین شکسته می شود. 🌱 از آن طرف کسی که نهی از منکر می کند بینی منافق را به خاک می مالد چون خیلی ها می‌خواهند از طرفی ادعا کنند که قانون مدار و شریعت مدارند اما رفتارهایشان خلاف آن است، وقتی عده ای به این ها تذکر می دهند و نهی می کنند از غیبت، از حق النّاس از مال بیت المال خوردن چهره ی این ها بالاخره یک رو باید بشود باید نفاقشون رو بشود که بالاخره ما متدین و انقلابی هستیم و مسلمانیم اما دارند بیت المال مردم را به تاراج می برند نهی از منکر بینی منافق را به خاک می مالد.امیدوارم همه ی ما اهل جهاد امر به معروف و نهی از منکر باشیم. 🔸️ شرح نهج‌البلاغه با نهج‌البلاغه 🔸️حجت الاسلام مهدوی ارفع @haffiin