eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.7هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
965 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋 ارسال مطالب به ادمین👇 @Ahmadiatoui
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 مادر شهید میگفت : ناصر به من گفت: بعد از اين مأموريت، با هم براي پابوس آقا امام‌رضا(ع) به مشهد 🕊 مي‌رويم. اما او رفت و ديگر نيامد. . در عملیات کربلای 5، با این‌که زخمی شده بود و ادامه پیشروی برایش ممکن نبود، به یکی از پاسداران نکا گفت: نیروها را یکی کن و ادامه بده! به من کاری نداشته باش.» . 🦋 ۱۹ ماه ناصر ابراهیمی . .📩 قسمتی از وصیت نامه شهید : مادرم! امام خميني حسين زمان ماست و تو مانند آن شب­هاي تاريك كه من در گهواره بودم و مرا شير مي­دادي، مانند آن شب­ها قلبت را متوجه خدا كن و او را دعا كن. . 💠 @hafttapeh
💢 . ▪️شجاع و بود و نترس.امکان نداشت در عملیات ها و موارد سخت و خطرناک داوطلبی بخواهند و قربانعلی یکی از آن داوطلب ها نباشد.در عملیات کربلای 5 کمک آرپی جی زن بود.آن جا یک راهی داشت به نام سه راه مرگ که دشمن تمام تجهیزات خود اعم از تانک و غیره را در آن جا مستقر کرده و به سپاه اسلام حمله ور می شد. سردار منصور به آرپی جی زن ها گفته بود تمام تانک های دشمن را منهدم کنید اما بدلیل آتیش سنگین دشمن بچه ها ترسیده بودند و کسی جلو نمی رفت در این بین قربانعلی آرپی جی را گرفت به قلب تانکها حمله ور شد و با زدن 3 تانک از تانک های دشمن بچه ها روحیه گرفتند و تمام تانک ها را فراری دادند . دقایقی بعد هم در شلمچه بشهادت رسید. . 🌷 ۱۹ دی ماه قربانعلی کلبادی نژاد ( ) گرامیباد. . 💠 @hafttapeh
19.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ماه رمضان سال ۱۳۸۴ بود. همه فرماندهان بودند.حاج احمد و حاج قاسم هم کنار هم نشستند... احمد شروع کرد از آخرین مکالمه ش با مهدی گفت...نگاه کنید ... . 💢 ۱۹ دی ماه یار حاج قاسم سردار حاج احمد کاظمی . . 💠 @hafttapeh
💢 (بر اساس خاطره جواد صحرایی از سردار شهید احمد کاظمی) 📞 اسم او را سال ۱۳۷۳ از پشت بی سیم روزهایی که پدر از منزل مان در بوکان با ایشان تماس می گرفت، شنیده بودم؛ فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدای شمال غرب. . ▪️پدر ( شهید رمضانعلی صحرایی)، من را به خاطر رعایت بیت المال، از خوردن غذای تیپ منع کرده بود اما بی توجه به حرف او موقع ناهار در مهمانسرا آفتابی می شدم و ناخنکی به غذا می زدم.سابقه اشتیاقم به غذای پادگان که هنوز در من باقیست، برمی گردد به روزهای جنگ که از لشکر برای خانواده های فرماندهان مستقر در شهرک شهید بهشتی اهواز غذا می آوردند. برگردیم به خاطره بوکان. ظهر یکی از همان روزها دور از چشم پدر به مهمان سرا رفتم. مرد چارشانه ای وارد مهمان سرا شد. سلامی با تبسم هدیه ام کرد. وقتی فهمید فرزند فرمانده تیپ ۳ لشکر۱۶ قدس گیلان هستم، محکم دستم را فشرد. نماز ظهرش را گوشه اتاق خواند و سپس با ماشین به طرف ستاد تیپ رفت. با خودم گفتم، لابد یکی از پاسدارهایی است که از قرارگاه آمده و جلسه ای در تیپ دارد. مرد که خارج شد، یکی از پاسدارها با عجله وارد مهمانسرا شد و رو به ابوالفضل، سرباز تیپ گفت، شناختیش؟ ابوالفضل گفت: نه. پاسدار گفت: چطور نشناختی، او سردار احمد کاظمی بود، فرمانده قرارگاه. . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبـح که میشود دلم پَر میزند برای تماشایتان... برای نگاه به آن صورت هایی که رنگ و بوی خدا میداد. . 💠 @hafttapeh
💢 بوی بهشت می‌دهد خانه‌ی شهید . . ▪️توفیقی شد امروز ( ۲۱ دی ۱۴۰۲) خانه ی سهراب بخشی در زیارکلا جویبار بودیم.انشاله این قهرمان و بزودی بیشتر میشناسید.🦋 . 💠 @hafttapeh
💢 پدرها که رفتند پسرها زود مَرد شدند. 📷 : سردار شهید محمد مهدی کازرونی . @hafttapeh