eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام 🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
10 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
27.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 . ▪️فاطمه خانم شهابی ۲۲ ساله بود که اواخر دهه پنجاه با آقا علیرضا اسکندری ازدواج کرد.ده روز بعد عروسیش علیرضا عازم منطقه شد و دیگه تا به امروز برنگشت...سال ۱۳۶۹ اسرا هم که برگشتند خبری از علیرضا نشد.فاطمه خانم هم با خیاطی کردن امرار معاش تنها یادگار شهیدش ( حمید) را بزرگ کرد و همچنان بعد ۴۲ سال چشم انتظار همسرش است... . 🎥 کلیپ مصاحبه با و وفادار مفقودالاجسد علیرضا اسکندری ( کاری از رسانه ای هفت تپه‌ی ) . 💠 @hafttapeh
17.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 با همون و که رو نشسته بود برامون از پسرش گفت...( میگفت : سید جمال همون تو که بود مثل میدرخشید) . 🎥 (( با مادر سید جمال موسوی(بالازیرابی)_کاری از رسانه ای هفت تپه ی گمنام )) . 💠 @hafttapeh
؟ . ▪️اسمش بود.ولی صداش میکردند.دیپلم رشته داشت.سال ۵۸ وارد سپاه شد.مهرماه سال 1359، عزم كرد؛ اما چون حضورش به ‌عنوان در ضروري بود، با خواسته‌اش موافقت نشد. از اين‌رو، از سپاه داد و داوطلبانه در کسوت تك‌تيرانداز، راهی شد.مدتی بعنوان معلم به پیرانشهر رفت. دوباره از او دعوت که که به برگردد. . ▪️سال ۱۳۶۰ تيپ 25 را به عهده گرفت.همان سال در مجروح شد و بعد آن مشاور فرمانده تيپ 2 در عمليات بيت‌المقدس شد‌. پذيرش منطقه 3 سپاه ( و )_مسئول پرسنلي قرارگاه‌ بسيج ناحيه دیگر سمت های عسگری در جنگ بود.تو بهش میگفتن آچار فرانسه لشکر‌.سرانجام سردار عسگری در اسفند ۱۳۶۴ در عملیات والفجر هشت رسید.شادی روح سردار عسگری قاری .🇮🇷🌷 . 💠 @hafttapeh
🔆تبسم کردی و صبحم چه زیبا شد، دل افروزم خوشا چشمی که صبح او به لبخند تو وا شد.... . 📷 سردار سید غلامرضا نوری ( مديريت منظم و ) ▫️ : ۱ فروردین ۱۳۴۲_ساری ▫️ : مهر ۱۳۶۳_جزیره مجنون . 💠 @hafttapeh
🏷 . 🩸بیاد علی اکبر ( ) ، ۲۵ .(🌷 شهادت ۴ دی ۶۵ کربلای ۴) . ▫️در ۲۶ مهر ماه 1334 در روستای « ترا» از بخش لاريجان شهرستان آمل بدنیا اومد.: شبی خواب دیدم، فردی نورانی، قنداقه ای را به من هديه می دهد و می گوید: اين فرزند شماست، بايد نام او را "علی اكبر" بگذاريد، اين فرزند پاک است و در آينده دارای مقامی والا می شود. با ديدن اين خواب تا تولد علی اكبر، شبی را بدون وضو سر بر بالين نگذاشتم. . 🔖 : یه روز بهم گفت خواهر جان! همیشه قبر گمنام و بی شمع و چراغ حضرت فاطمه زهرا (س) در نظرم می آید؛ دوست دارم روزی بشود که من هم جسدی نداشته باشم و گمنام بمانم. اگرهم دارم، يک مشت خاک بیشتر برای شما سوغات نیايد.۳۱ سال مفقود بود و یک مشت خاک از برادرم برگشت. . 🔖 : شبی که علی اکبر شهید شد ، من تو بیمارستان بودم و پسرم اکبر بدنیا اومد.بعد از شهادت علی اکبر شبی اکبر خیلی گریه می کرد به همراه اکبر بقیه بچه ها هم گریه می کردند منم خیلی خسته شده بودم بچه را زدم گفتم: من که مردم، بابات هم که رفت تو چرا داری جون منو می گیری؟ خوابیدم. در عالم خواب دیدم علی اکبر به من می گه: من نرفتم، بلکه همیشه پیش شما هستم. دل بچه درد می کنه. پاشو یه نبات درست کن تا بچه بخوره. در همین حین احساس کردم بلند شدم و نبات درست کردم و دارم به بچه می دم ولی به خودم آمدم دیدم دارم به بچه شیر میدم لحظاتی نگذشت که بچه آروم شد. . 🟪 @hafttapeh