eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
780 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
غلام رضا صادق کوهستانی( ) ، آموزش نظامی لشکر ویژه ۲۵ _ 📆 : ۲۵ مهر ۱۳۶۵ : . 📩 قسمتی از وصیت نامه : ای حمزه ها و ای مصعب ها و ای عمارها و ای سمیه ها ، مگر فریاد سرخ محمد (ص) را نمی شنوید که شما را دعوت به جهاد می کند در مقابل کفر برای حفاظت اسلام، ای اباذرها و ای مالک ها، ای مسلمانها مگر دعوت پرخروش علی (ع) را نمی شنوید که در سراسر تاریخ طنین انداز است و در مقابل قاسطین با مارقین و ناکثین دست به سلاح هایتان بردید و از حسین دفاع کنید، ای حبیب ابن مظاهرها، جعفرها، ای قاسمها، ای اکبرها، ای اصغرها، ای زینبها مگر فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) را نمی شنوید که در مقابل یزیدیان قیام کرده و شما را دعوت به قیام می کند، برخیزید، برخیزید ای مسلمانها دست از دنیا بشوئید دل از دنیا بر کنید، کفن بپوشید، غسل شهادت کنید و راهی شوید.  . 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 💠 @hafttapeh
🔸 سید محمد حسینی ، _ ( ) ۱۳۶۶ ۲۳ : . ▪️مادر شهید " یک بار به سید محمد گفتم: آن‌جا که هستی، غذا به تو می‌رسد، گفت: بله، همیشه برای ما غذا می‌آورند. گفتم: چه طوری به شما غذا می‌دهند در آن دامنة کوه؟ داخل بشقاب می‌ریزند؟ گفت: «نه، داخل پلاستیک می‌ریزند. » آن‌قدر ناراحت شدم از این حرف که گریه‌ام گرفت. گفتم: غذای گرم را داخل پلاستیک می‌ریزند و به شما می‌دهند؟« گفت: مگر چیه مامان، همه با اشتها می‌خورند، یکی هم من.» . 💠 @hafttapeh
💢 علی اکبر انگورج تقوی ( ) ۳ ۱۳۶۴ _ کربلای پنج : . 📩 قسمتی از وصیت نامه شهید : من از آيه و حديث و روايت چيزي نمي گويم و از جائي نقل نمي كنم آنچه مي نويسم آهي از سينه سوزان من است به قول شاعر آتش از خانه ي همسايه درويش مخواه آنچه از روزنه آن مي گذرد خون دل است ترجيح دادم بيشتر درد دل كنم شايد يكي از رموز وصيت نامه نوشتن ها همين باشد كه انسان در آخرين لحظه هاي رفتني خودش را سبك كند و دلش را خالي كند هر چند نمي توان همه چيز را نوشت (خيلي چيزها هستند كه نوشتن نمي باشد. آيا مي توان قطره هاي خوني كه به زمين مي رسد ترسيم نمود هر چيزي را از دست دادن راحت است و آسان ولي در اين معامله جان بايد داد و جان دادن بسيار مشكل است از هر چيز مشكلتر ولي براي عاشق آسان است يك كلمه عسل از هر شيريني شيرين تر است شهادت از عسل شيرينتر است) . 💠 @hafttapeh
💢 پنج علی میار حسین علی. ۱۳۴۵ . امروز بود.دهم بهمن ۱۳۶۵ تو ترکش خورد و رسید.تو این سی و هفت سال شاید هیچ جا اسمشو نشنیده و عکسشو ندیده باشین. و همچون مادرش فاطمه زهرا...شادی روحش . . 💠 @hafttapeh
💢 مهدی خاتمی ( ) : ۱۰ ۱۳۶۵ : . ▪️محمد خاتمی (برادر شهید) : «هر بار که برادرم می‌خواست به جبهه برود، زنگ می‌زد و خداحافظی می‌کرد ولی بار آخر نمی‌دانم چرا اصلاً دلم نیامد که با او خداحافظی کنم، فقط به من گفت:« یک چمدان خانة آبجی دارم، داخلش یک نوار هست مواظب آن باش. »وقتی خبر شهادتش را شنیدم، رفتم تهران منزل خواهرم، از داخل چمدان نوار را گرفتم و گوش دادم. دیدم الرحمن است. شهید الرحمن خودش را قبل از شهادت خوانده بود.» . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 . ▪️کمتر مازندرانی هست که این نوحه به گوشش نخورده باشه‌. اعزام به جبهه ویژه ۲۵ بود ؛ سال ۱۳۶۳ _ ، عسکری اسماعیل پور رفت بالای و ای خواند که شد. . «بهر فتح کربلا با کاروان می رود این لشکر از مازندران» ▪️با نوای ذاکر اهل بیت حاج عسکری اسماعیل پور یکی از حماسی‌ترین نوحه‌های حماسی مازندران‌ها در دوران دفاع مقدس به یادگار ماند. .اسماعیل پور میگفت : شب قبل از اعزام محمدرضا متولی طاهر مداح و دوستم که در تبلیغات لشکر فعالیت داشت یک کاغذ با شعر حماسی به دستم داد فرصت کم بود گفت نمی‌دانم شاعرش چه کسی است فقط بخوان، من هم تمرین کردم. . ▪️زمانی که برای بار اول شعر را خواندم همه اشک ریختند، با خودم گفتم این شعر کارساز و متناسب است، در اردوگاه چالوس در جمع هزاران هزار رزمنده این شعر خوانده شد و مورد توجه همه قرار گرفت، همه مسؤولان شهر و  کشوری نیز حضور داشتند کم کم این شعر ورد زبان رزمندگان شد. . 💠 @hafttapeh
💢 حمید قلی پور () سن ۱۷ سال _ : ۱۳۶۵ : . ▪️مادر شهید: آخرین باری که داشتند می رفتند دید درخت به که در حیاط بود میوه اش رسیده  وکسی نیست که بچیند بعد ساک اش را روی زمین گذاشت و سطل بزرگی را گرفت به چید و بالای پشت بام گذاشت و می دانستم که من از رفتن او ناراحت می شوم. گفت:« مادرم می روم زود می آیم.رفت و ۹ سال بعد استخون هاش برگشت. . 💠 @hafttapeh