eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام 🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
10 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 بابلسری بود.متولد ۱۳۴۴،کریم آقاپور کاظمی ، پسر حسین آقا پور کاظمی،مودب بود و سر به زیر.سال ۱۳۶۰ رفت جبهه ؛ سه ماه مریوان بود.سال ۱۳۶۱ شد مربی آموزش نظامی.عملیات فتح المبین و بیت المقدس کمک آرپی جی زن بود.عملیات والفجر ۶ فرمانده دسته شد.سال ۱۳۶۳ وارد سپاه شد و به عنوان جانشین گردان در یگان دریایی و جانشین فرمانده گروهان شد.والفجر هشت مجروح شد. . 💢اسفند ۱۳۶۵ تو شلمچه هم بشهادت رسید و با بدرقه دو یادگاری حمزه و فاطمه در امامزاده ابراهیم بابلسر آرام گرفت.تو وصیت نامه ش نوشت : پیامی به همسر مهربانم که چند سال با من ازدواج کردی و همیشه از شما دور بودم و یا نبودم. خیلی سختی کشیدید و به من خیلی علاقمند بودی. من همیشه به شما می گفتم، همسرم با قرآن آشنا شو و بجز خداوند به کسی دیگر دل مبند، چون ما رفتنی هستیم و این خداست که ماندنی است. بدان خط امام خمینی خطی می باشد، هرگز از خدا و اسلام جدا نیست و پشتیبان ولایت فقیه باش تا به اسلام آسیبی نرسد. . 🆔 @hafttapeh
🌊 علی عملیات ۴ ، باید خودمون رو آماده کنیم با بریم و رو بیاریم عقب...اگه نریم خیلی ها جا می‌مونن!!! . 💢سمت راست : شهید میر سعید یوسف نژاد و سمت چپ جانباز علی ولی زاده از رزمندگان یگان دریایی لشکر ویژه ۲۵ کربلا... . @hafttapeh
🌊 ساحلِ دلت را به خدا بسپار ؛ خودش قشنگ‌ترین قایق را برایت می‌فرستد ... . 💢 ویژه ۲۵ ؛ حاج ناصر گرزین و حاج حسین احمدی ( ) 📆 سال ۱۳۶۴ 💠 @hafttapeh
💢 ابهتی بود تو جمع بچه های لشکر‌‌‌... همیشه میگفت : مناطق عملیاتی و جبهه برای من مثل بهشته ، منم هیچ وقت ترکش نمیکنم ، راست هم میگفت ، سال ۶۷ وقتی که خبر شهادتش و دادند ، ۹ سال پیکرش تو فاو موند و برگشت ...یه روز خواهرش ازش پرسید مصطفی تو توی جبهه چیکاره ای ؟ . ▫️میگفت : من خاک کفش رزمنده هارو پاک میکنم.خدا میداند و اروند شاهد بود ، مصطفی در عملیات والفجر هشت چه زحماتی که نکشیده ست.بیاد سردار مخلص لشکر ویژه ۲۵ کربلا فرمانده شهید سید مصطفی گلگون و برادرش شهید سید محمد گلگون صلوات... . 💠 @hafttapeh
. 💢 ابهتی بود تو جمع بچه های لشکر‌‌‌... همیشه میگفت : مناطق عملیاتی و جبهه برای من مثل بهشته ، منم هیچ وقت ترکش نمیکنم .یه روز خواهرش ازش پرسید مصطفی تو توی جبهه چیکاره ای ؟گفت : من خاک کفش رزمنده هارو پاک میکنم.سال 1362 در شهرستان دزفول منزلی اجاره نمود و خانواده ش را در آنجا اسکان داد و در تمام مدت حملات موشکی و هوائی دشمن به این شهر ؛ خانواده ش در کنار او و مردم قهرمان دزفول زندگی نمودند. در اواخر سال 1366 به یکی از خانه های سازمانی شهر اهواز مهاجرت نمود و ساکن شد.آخرین سمت سید مصطفی فرمانده تیپ ۴ لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. . 💢 یک شب در عمليات والفجر هشت از خواب بیدار شد و به بچه ها گفت: اگر بیسیم خبری دادند سریعا من و مطلع کنید.برادرم سید محمد شهید شد.مطمنم.یک ساعت بعد خبر شهادت سید محمد پیچید. محمد فرمانده مهندسی رزمی لشکر ویژه ۲۵ کربلا را بعهده داشت.چند ماه بعد هم خبر شهادت برادر خانمش شهید غلامرضا قبادی فرمانده بسیج گیلان را به همسرش داد.سید مصطفی گلگون در فروردين ۱۳۶۷ در فاو بشهادت رسید و ۹ سال بعد پیکرش برگشت.از این شهید دو فرزند بیادگار ماند.شادی روحش صلوات. . 💠 @hafttapeh
🌊 . 🚤 : بحبوحه‌ی عملیات والفجر ۸ کنار نهر بوفلفل دیدم حاجی منتظر قایق تا بره اونطرف اروند . این در حالی بود که حاج علی احمدی فرمانده‌ی بهداری لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود و میتونست دستور بده به یه قایقران که ببرتش اونطرف آب.گفتم حاج علی من درخدمتم سوار قایق بشین بریم.گفت : نه وایسا چنتا رزمنده هم بیان که قصد رفتن به فاو و دارن باهم بریم ، نمیخام یه قایق خالی ؛ سوخت مصرف کنه و فقط منو ببره .تواضع و فروتنی فرمانده حاج علی احمدی رو آن روز به چشم دیدم.چند ساعت بعد هم بشهادت رسید.( 🎙راوی جانباز حسین احمدی اتویی) . 💠 @hafttapeh
💢 : ۲۱ ۱۳۶۴_ : . ▫️«شب عملیات، هر چه میان سربندها گشت تا نوشته «یازهرا(س)» را پیدا کند، نیافت. تا این‌که متوجه شد این سربند بر پیشانی چند تن از رزمنده‌ها بسته شده است. با یکی از نیروها صحبت کرد که پیشانی‌بند خود را به او بدهد؛ امّا آن فرد قبول نکرد و به محمود گفت: چه ایرادی دارد که سربند دیگری بگیری؟ محمود گفت: چون مادر ندارم، دوست دارم وقتی شهید شدم، بی‌بی فاطمه‌زهرا(س) بالای سرم بیاید. با این حرفش، یکی از بچه‌ها سربندش را باز کرد و به او داد و فردای آن روز هم شهید شد.» . 💠 @hafttapeh
16.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 اینان همان هایی هستند که با رمز یا فاطمه الزهرا شب عملیات والفجر هشت دل به اروند زده بودند... . 🌊 یگان ویژه ۲۵ آبان ۱۴۰۳_ شهادت حضرت زهرا (قائم شهر_ ۷۰ حاج شعبان علیپور) . 💠 @hafttapeh
🌊 علی تو ام الرصاص و اروند عملیات ، باید خودمون رو آماده کنیم با بریم و رو بیاریم عقب...اگه نریم خیلی ها جا می‌مونن!!! . 💢سمت راست : شهید میر سعید یوسف نژاد و سمت چپ جانباز علی ولی زاده از رزمندگان یگان دریایی لشکر ویژه ۲۵ کربلا... . 💠 @hafttapeh
🌊 محمدعلی راعی از لشکر ویژه ۲۵ : 25 دي ماه ۱۳۶۵ _ سِمَت مسوول دسته يگان ، سن ۲۵ سال : . 📩 قسمتی از وصیت نامه شهید : خدایا! قدمهای ما را استوار بگردان، من وقتی به جبهه آمدم چهره های نورانی دیدم که عاشق خدا بودند، اینها درس را از کی یاد گرفتن، از کوچکی شنیدند حضرت علی می گوید: بهشت در زیر شمشیرها توزیع می شود (الجنه تحت السیف).  برای خدا ما را یاری کن تا به راه تو بجنگیم تا سر حد شهادت، آنهم در راه تو باشد. در جبهه وقتی هر رزمنده ای به خاک می افتد در دم آخر می گوید: خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است. پس ای خواهر یاد بگیر از برادر رزمنده ات.🌷 ( شادی روحش صلوات) . 🟪 @hafttapeh
🏷 . ▫️ ابهتی بود تو جمع بچه های لشکر‌‌‌... همیشه میگفت : مناطق عملیاتی و جبهه برای من مثل بهشته ، منم هیچ وقت ترکش نمیکنم .یه روز خواهرش ازش پرسید مصطفی تو توی جبهه چیکاره ای ؟گفت : من خاک کفش رزمنده هارو پاک میکنم.سال 1362 در شهرستان دزفول منزلی اجاره نمود و خانواده ش را در آنجا اسکان داد و در تمام مدت حملات موشکی و هوائی دشمن به این شهر ؛ خانواده ش در کنار او و مردم قهرمان دزفول زندگی نمودند. در اواخر سال 1366 به یکی از خانه های سازمانی شهر اهواز مهاجرت نمود و ساکن شد.آخرین سمت سید مصطفی فرمانده تیپ ۴ لشکر ویژه ۲۵ کربلا بود. . ▫️ یک شب در عمليات والفجر هشت از خواب بیدار شد و به بچه ها گفت: اگر بیسیم خبری دادند سریعا من و مطلع کنید.برادرم سید محمد شهید شد.مطمنم.یک ساعت بعد خبر شهادت سید محمد پیچید. محمد فرمانده مهندسی رزمی لشکر ویژه ۲۵ کربلا را بعهده داشت.چند ماه بعد هم خبر شهادت برادر خانمش شهید غلامرضا قبادی فرمانده بسیج گیلان را به همسرش داد.سید مصطفی گلگون در ۳۱ فروردين ۱۳۶۷ در فاو بشهادت رسید و ۹ سال بعد پیکرش برگشت.از این شهید دو فرزند بیادگار ماند.شادی روحش صلوات.🇮🇷 . 🆔 @hafttapeh
💢 بابلسری بود.متولد ۱۳۴۴،کریم آقاپور کاظمی ، پسر حسین آقا پور کاظمی،مودب بود و سر به زیر.سال ۱۳۶۰ رفت جبهه ؛ سه ماه مریوان بود.سال ۱۳۶۱ شد مربی آموزش نظامی.عملیات فتح المبین و بیت المقدس کمک آرپی جی زن بود.عملیات والفجر ۶ فرمانده دسته شد.سال ۱۳۶۳ وارد سپاه شد و به عنوان جانشین گردان در یگان دریایی و جانشین فرمانده گروهان شد.والفجر هشت مجروح شد. . 💢اسفند ۱۳۶۵ تو شلمچه هم بشهادت رسید و با بدرقه دو یادگاری حمزه و فاطمه در امامزاده ابراهیم بابلسر آرام گرفت.تو وصیت نامه ش نوشت : پیامی به همسر مهربانم که چند سال با من ازدواج کردی و همیشه از شما دور بودم و یا نبودم. خیلی سختی کشیدید و به من خیلی علاقمند بودی. من همیشه به شما می گفتم، همسرم با قرآن آشنا شو و بجز خداوند به کسی دیگر دل مبند، چون ما رفتنی هستیم و این خداست که ماندنی است. بدان خط امام خمینی خطی می باشد، هرگز از خدا و اسلام جدا نیست و پشتیبان ولایت فقیه باش تا به اسلام آسیبی نرسد. . 🆔 @hafttapeh