eitaa logo
هفت‌تپه‌ی گُمنام🦋
2.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
878 ویدیو
6 فایل
رفقا ؛ به مدد شهدا در این کانال تصاویر و کلیپ‌های کمتر دیده شده از غیورمردانِ لشکر خط‌شکن ۲۵ کربلا و دیدار خانواده‌هایشان را خواهید دید، و از مظلومیت هفت تپه و بچه‌های هفت‌تپه خواهیم نوشت...🦋 ارسال مطالب👇 @Ahmadiatoui
مشاهده در ایتا
دانلود
برف که می‌بارد یاد تو را هم می‌آورد ... ❄️۲۷ ۱۳٦٦ منطقه‌ عملیات پیکر آرمیده روی محمد کولیوند 💠 @hafttapeh
امام خامنه‌ای گفت شهید نشید.. ولی شهید زنده باشید.. لازمتون داریم‌...کار کنید! ؟ رفیق اگه خوب کار کردی اگه شهید زنده بودی... محبوب قبولت میکنه و نمیمیری دیگه...شهید میشی💔::)) ... 💠 • @hafttapeh
💢 چندجا خیلی سخت گذشت..‌😭 . ▪️گوشه‌هایی از مراسم تدفین شهدای کرمان_شادی روحشان صلوات🏴 . 💠 @hafttapeh
💠 سردار مرتضی قربانی : . ▪️ شب عملیات والفجر هشت بود، هر چی سیدحسن اصرار کرد، مخالفت کردم تا این که گفت: «آقای قربانی! اطاعت از فرماندهی واجب، اما فردای قیامت پیش مادرم، فاطمه زهرا(س) از شما شکایت می کنم که اجازه ندادید به خط مقدم بروم.» با این حرفش منقلب شدم. با آن که دوست نداشتم او را از دست بدهم، ولی قبول کردم.سیدحسن، سرنیزه ای به دست گرفته بود و گفت: «با این سر نیزه می خواهم انتقام مادرم، زهرا(س) را از این بعثی های نامرد بگیرم.» عملیات شروع شد، با شور و شعف خاصی همراه با خط شکن های لشکر ویژه 25 کربلا به خط زد.خط که شکسته شد، چشمم به سیدحسن افتاد، با همان سرنیزه ای که به همراه داشت، گوشه ای آرام به خواب ابدی فرو رفته بود. . . 💠 @hafttapeh
♦️شهید سید صالح موسویان خطیر ( قائم شهر)_شهادت ۴ اسفند ۱۳۶۵ مریوان : .  ▪️خدایا! به حسین (ع) بگو که شهدای ما همچون تو سر در بدن ندارند و با لب تشنه شهید می شوند. خدایا! به مهدی ات بگو که لشکر عظیم اسلام برای یاری تو در انتظار توست. خدایا! به علی اصغر بگو که قلبهای کوچک اطفال ما را به موشکهای چند متری متلاشی می کنند. . ▪️خدایا! به علی اکبرت بگو که نوجوانهایمان تازه دامادهایمان و غنچه های شگفته هایمان می روند شهید می شوند. خدایا! به بهشتی ات بگو که همچنان راست قامتیم. خدایا! به رجائی بگو که قرارداد صلح را با کفار امضاء نخواهیم کرد. خدایا! به زینب و فاطمه و زهرا بگو که ما هم هفتاد و دو تن شهید دادیم و به ایشان بگو که کفار و سرداران کفار حتی به زنان باردار و کودکان گهواره ای و پیرمرد و پیرزن لکنده هم رحم نمی کنند. خدایا! به دستغیب بگو که دعای کمیل را برقرار می کنیم. خدایا! به شهدای محراب بگو که بلندترین فریادمان نماز است.  . 💠 @hafttapeh
🌱همه سر چشمم و از ديدنِ او محرومم ؛ همه تن دستم و از دامنِ او كوتاهم . . . نازدانه از لشکر ویژه ۲۵ کربلا . 💠 @hafttapeh
🔴 علی کریمی که به شهدای کرمان توهین می کنه ،۴ سال پیش روز شهید رو تبریک می گفت و می نوشت :ای شهدا حمدی بر ما بخوانید که شما زنده اید و ما مرده !!! 🤲اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً 🇮🇷 کانال شهدایی 👇🏻 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ انتشار نخستین‌بار 📞 حاج قاسم سلیمانی و محسن رضایی (فرمانده ) در آغاز ۵ 💢کانال شهدایی @hafttapeh
💢 هر جا کار بیخ پیدا می‌کرد، این دو لشکر خط شکن بودن ...‌هر عملیاتی که می‌شد کنار هم مکمل هم بودند.تو کربلای پنج انقدر نزدیک هم میجنگیدن که خیلی از شهدای کرمان و مازندران باهم یکی شده بودند. . 💢لشکر ویژه ۲۵ کربلا و لشکر ۴۱ ثارالله را می‌گویم...حاج قاسم و بچه هایش در کربلای پنج دوشادوش شیران لشکر ویژه ۲۵ کربلا مردانه ایستادند و حماسه آفریدند. .خودش تو سوریه بین رزمندگان زینبیون گفته بود ، اگر از من بپرسند قشنگ ترین روزهای عمرت کی بود ؟ گفت : اون روزی که ( خطاب به حاج کمیل) با این مرد بزرگ و نيروهايش تو کانال شلمچه میجنگیدیم. . ▪️ سالروز عملیات غرورآفرین کربلای ۵ گرامیباد...!!! 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 . ( 📷 سمت راست ۷۰ درصد سردار عبدالعلی عمرانی از ویژه ۲۵ ، و حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ کربلای پنج_دی ماه ۱۳۶۵🇮🇷) . 💠 @hafttapeh
. ▪️متولد سال ۱۳۴۱ شهرستان ساری. از سال ۶۰ تا ۱۳۶۲ در فرودگاه مهرآباد مشغول خدمت شد.بعد از اون هم کارمند کمیته امداد و مدتی هم در شرکت گاز مشغول شد.بسیجی بود و انقلابی.روزی مخالفین نظام او را در منزل ایشان به وسیله تخته ای که سر آن میخ داشت به شدت مورد ضرب و شتم  قرار دادند .بعنوان بسیجی به جبهه رفت و چندین مرحله مجروح شد.بالاخره محمد در شلمچه بشهادت رسید و ۶ سال بعد پیکرش بازگشت. . ⏰ چند دقیقه قبل شهادتش به همسنگرش گفت : من بيست دقیقه دیگر شهید می شم.گفتم از کجا میدونی گفت :در عالم رویا  نصف لیوان شربتی را به من دادند و نوشیدم و گفتند نصف دیگر را بیست دقیقه دیگر به تو می دهیم. من به ساعت خود نگاه کردم پس از آن مشغول به کارهای مان در سنگر بودیم که ناگهان خمپاره ای آمد و دود و گرد و خاک به هوا برخاست. پس از آن دیدم او به شهادت رسید . گویا آن خمپاره  ماموریتش به شهادت رساندن او بود .  شادی روحش صلوات.🇮🇷 . 💠 @hafttapeh
💢 مادر شهید میگفت : ناصر به من گفت: بعد از اين مأموريت، با هم براي پابوس آقا امام‌رضا(ع) به مشهد 🕊 مي‌رويم. اما او رفت و ديگر نيامد. . در عملیات کربلای 5، با این‌که زخمی شده بود و ادامه پیشروی برایش ممکن نبود، به یکی از پاسداران نکا گفت: نیروها را یکی کن و ادامه بده! به من کاری نداشته باش.» . 🦋 ۱۹ ماه ناصر ابراهیمی . .📩 قسمتی از وصیت نامه شهید : مادرم! امام خميني حسين زمان ماست و تو مانند آن شب­هاي تاريك كه من در گهواره بودم و مرا شير مي­دادي، مانند آن شب­ها قلبت را متوجه خدا كن و او را دعا كن. . 💠 @hafttapeh
💢 . ▪️شجاع و بود و نترس.امکان نداشت در عملیات ها و موارد سخت و خطرناک داوطلبی بخواهند و قربانعلی یکی از آن داوطلب ها نباشد.در عملیات کربلای 5 کمک آرپی جی زن بود.آن جا یک راهی داشت به نام سه راه مرگ که دشمن تمام تجهیزات خود اعم از تانک و غیره را در آن جا مستقر کرده و به سپاه اسلام حمله ور می شد. سردار منصور به آرپی جی زن ها گفته بود تمام تانک های دشمن را منهدم کنید اما بدلیل آتیش سنگین دشمن بچه ها ترسیده بودند و کسی جلو نمی رفت در این بین قربانعلی آرپی جی را گرفت به قلب تانکها حمله ور شد و با زدن 3 تانک از تانک های دشمن بچه ها روحیه گرفتند و تمام تانک ها را فراری دادند . دقایقی بعد هم در شلمچه بشهادت رسید. . 🌷 ۱۹ دی ماه قربانعلی کلبادی نژاد ( ) گرامیباد. . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ماه رمضان سال ۱۳۸۴ بود. همه فرماندهان بودند.حاج احمد و حاج قاسم هم کنار هم نشستند... احمد شروع کرد از آخرین مکالمه ش با مهدی گفت...نگاه کنید ... . 💢 ۱۹ دی ماه یار حاج قاسم سردار حاج احمد کاظمی . . 💠 @hafttapeh
💢 (بر اساس خاطره جواد صحرایی از سردار شهید احمد کاظمی) 📞 اسم او را سال ۱۳۷۳ از پشت بی سیم روزهایی که پدر از منزل مان در بوکان با ایشان تماس می گرفت، شنیده بودم؛ فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدای شمال غرب. . ▪️پدر ( شهید رمضانعلی صحرایی)، من را به خاطر رعایت بیت المال، از خوردن غذای تیپ منع کرده بود اما بی توجه به حرف او موقع ناهار در مهمانسرا آفتابی می شدم و ناخنکی به غذا می زدم.سابقه اشتیاقم به غذای پادگان که هنوز در من باقیست، برمی گردد به روزهای جنگ که از لشکر برای خانواده های فرماندهان مستقر در شهرک شهید بهشتی اهواز غذا می آوردند. برگردیم به خاطره بوکان. ظهر یکی از همان روزها دور از چشم پدر به مهمان سرا رفتم. مرد چارشانه ای وارد مهمان سرا شد. سلامی با تبسم هدیه ام کرد. وقتی فهمید فرزند فرمانده تیپ ۳ لشکر۱۶ قدس گیلان هستم، محکم دستم را فشرد. نماز ظهرش را گوشه اتاق خواند و سپس با ماشین به طرف ستاد تیپ رفت. با خودم گفتم، لابد یکی از پاسدارهایی است که از قرارگاه آمده و جلسه ای در تیپ دارد. مرد که خارج شد، یکی از پاسدارها با عجله وارد مهمانسرا شد و رو به ابوالفضل، سرباز تیپ گفت، شناختیش؟ ابوالفضل گفت: نه. پاسدار گفت: چطور نشناختی، او سردار احمد کاظمی بود، فرمانده قرارگاه. . 💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا