📸 #خبرنگار رژیم #صهیونیستی:
تصاویر بسیار شگفت انگیز است. مهمترین رهبر شیعیان جهان در حال اقامه نماز برای عروج روح رهبر مقاومت سنی است.
☑️ کانال #هفت_تپه_ی_گمنام 👇
@hafttapeh
💢 #سید #حسن #نصرالله :
اسرائیلی ها بدانید با شهادت
#هنیه و #فواد کوتاه خندیدید
اما بزودی طولانی گریه میکنید...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
💢 #شهیدی_که_مسخره_ش_میکردند
#شهید_کر_و_لال_عبدالمطلب_اکبری
.
▪️یکی تعریف میکرد وقتی دشمن خمپاره میزنه، قبل از این که صدای سوتش برسه، عبدالمطلب کر و لال اشاره میکنه بقیه دراز بکشند!- عجب!- دست کم نگیریدش.
.
▪️اسمش عبدالمطلب اکبری بود.
کرولال بود.زمان جنگ توی محل بنایی میکرد و چون کر و لال بود، خیلیا جدی اش نمی گرفتند. یه روز رفتند سر قبر پسر عموی شهیدش ”غلامرضا اکبری“. عبدالمطلب کنار قبر پسر عموش با انگشت یه چارچوب قبر کشید و توش نوشت ”شهید عبدالمطلب اکبری“! دوستاش خندیدند و مسخره بازی درآوردند! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و با دست، نوشته اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و آروم از کنارمون رفت… فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدینش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. جالب اینجا بود که دقیقا جایی دفن شد که با دست قبر خودش رو کشیده بود!
.
📩 تو وصیت نامه ش نوشته بود :
یک عمر هرچی گفتم به من میخندیدند... یک عمر هرچی میخواستم به مردم محبت کنم، فکر کردند من آدم نیستم و مسخرهام کردند... یک عمر هرچی جدی گفتم شوخی گرفتند، یک عمر کسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خیلی تنها بودم.
اما مردم! حالا که ما رفتیم بدونید، هر روز با آقام امام زمان عج حرف میزدم.آقا خودش بهم گفت: تو شهید میشی. جای قبرم رو هم بهم نشون داد."
.
🌷شادی روح #شهدا #صلوات ...
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
💢 آیت الله #کوهستانی :
روز قیامت عده ای با افسوس به خدا التماس میکنند؛ که فقط یک لحظه برگردند به دنیا و بگن #یا_حسین تا از ثواب این ذکر آنها هم بهره مند شوند...
.
#کربلا
#یا_حسین
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
📩 وصیت نامهی #عاشقانهی #عارف هفده سالهی لشکر ویژه ۲۵ #کربلا شهید رضا حق شناس _ #جانشین #گروهان #گردان حمزه سیدالشهدا ( #شهادت : خرمال ۱۳۶۶/۱۲/۲۸) :
.
📩 خدایا، خواب بودم، بیدارم کردی. مریض بودم، شفایم دادی.
رضا بودم، رضایت دادی تا به معشوق برسم. در دام نفسانیات اسیر بودم، آزادم کردی و در آخر تشنه ای بودم، در کویر در جستجوی آب میگشتم، مرا به آب رساندی و سیرابم کردی. معبودا، معشوقا، قسم به عشق، همان عشقی که عاشقان مجنونند و عاقلان در خون، قسم به عشقی که همه ما را به معشوق میرساند و همان عشقی که رسولالله را به منتهی علیه و به عرش میرساند. همان عشقی که مولایم علی (ع) در نماز مثل بید میلرزید و روح از بدنش خارج میشد و اشک از گونههایش سرازیر، همان عشقی که فاطمه (سلامالله علیها) در سن 18 سالگی عاشق معبود میشود و مظلومانه به دیار رب میرود. خدایا چه طور شکرگزارت نباشم در صورتیکه امانت خود را به قیمت والایی میخری و بالاترین درجه که همان شهادت است، شامل حال آنان که در راه تو جهاد کردند، میکنی. الحمدالله رب العالمین.
.
📩 پدرم! میدانم چه احساسی داشتید که میخواستید دامادم کنید ولی بدان عروس من شهادت و تیری که برقلبم میخورد، عقد ما را میخواند و خانه نو را در قبر کوچکم انتخاب کردم تا عروسم را از جبهه به این وادی بیاورم و به مردم بشناسانم که پدرم اینچنین پسری داماد کرده و یکی از بهترین عروس دنیا را که همان شهادت است، عاشق شده. پس پدرم! خوشحال باش و بدان که مسلمان واقعی عاشق حق است، عاشق ملکوت است، عاشق انسان شدن است.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 استوری| #شهید_احمد_خلیلی
.
💢روايتي از درب منزلی که ۴۳ساله بازه ...
"مادری که هر لحظه چشم به راه و گوش به صدای پوتین آمدنش دارد ... "
🎞 پخش بزودی از شبکه #طبرستان
.
#مازندران_دیارِ_علویانِ_خطشکن
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
📷 چ قاب زیبایی ....🇯🇴🇯🇴
#عکسی_از_نماز_امروز_رهبری_بر_پیکر_دو_شهید_فلسطینی
.
💠 @hafttapeh
💢 #ماجرای_هنده_همسر_یزید
#قسمت_اول
.
▪️سلمان فارسی روزی می گذشت، مردی غم زده را دید که کنار درب باغ نشسته است.
آن مرد که عبدالله بن عامر بود، به سلمان گفت:از چهره نورانیّت معلوم است که مسلمانی.سلمان گفت: آری.عبدالله گفت: من از یهودیان بنی قریظه هستم و اصالتاً اهل شامم.ما یهودی ها هر وقت گرفتاری بزرگی داشته باشیم، خداوند را به موسی علیه السلام قسم می دهیم.من ثروّت زیادی دارم، اگر دعا کنی و دخترم هنده خـوب شود (یعنی چشم های کورش شفا پیدا کند) هر چه بخواهی به تو می دهم.
.
سلمان گفت: من پولکی نیستم، امّا دخترت را نزد طبیبی می برم که شفایش دهد، فقط بگو اگر دخترت خوب شد، مسلمان می شوی یا نه؟گفت: آری...سلمان گفت:دخترت را بیاور درب خانه ی امام علی علیه السلام ، من هم به آن جا می آیم.
.
▪️آمدند، به حضرت علی علیه السلام گفتند. حضرت فرمود:اگر بنا به مسلمان شدن اوست، پس بروید حسینم را خبر کنید.بچّه ی خردسال را آوردند. امیر المؤمنین فرمود: ظرف آبی بیاورید و بعد به حسین علیه السلام گفت: دستت را در آب بگذار.
من نمی دانم با این دست چه کرد؟
بعد مقداری از همان آب را به چشمان این دختر بچّه پاشید.به اذن خداوند یک دفعه چشم دختر شفا یافت.دختر، رو به امام حسین علیه السلام کرد و گفت: تو حسینی؟ فرمود: آری.دختـر گفـت: مـن معطّل بابا نمـی شوم و همین الآن ایمان می آورم.اشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد اَنّ محمّداً رسول الله.حضرت علی علیه السلام فرمود: فردای آن روز پدر و دختر درب خانه حضرت علیه السلام آمده و پدر عـرض کرد:یا امیر المؤمنین!می شود یک منّتی بر من بگذاری؟ این دخترم را چند ماهی برای کنیزی قبول کنی که با بچّه های شما تربیّت اسلامی شود.حضرت علیه السلام قبول کرد.پدر به شام رفت، بعضی از شامیان (از اقوام و دوستان) همان جا به اسلام ایمان آورده و بعضی هم پس از آمدن به مدینه و دیدن چشم سالم دختر ایمان آوردند.
.
▪️دفعه ی دوّم که پدر خواست از مدینه برود، امیر المؤمنین علیه السلام به او فرمود: او را هم با خودتان ببرید.عرض کرد: مگر بی ادبی کرده؟حضرت علیه السلام فرمود: خیر، خیلی هم با ادب و با ظرفیّت است.امّا دختر تا شوهر نکرده نمی تواند دوری پدر را تحمّل کند، چون انس او وقتی با شوهرش ایجاد شد،تحمّل فراق پدر دارد.
عرض کرد: اجازه بده از خودش بپرسم و پرسید:
▪️آیا دوست داری به شام بیایی یا این جا بمانی؟ـ عزیزان تا حرف خداحافظی شد یک انقلابی به پا شد، هنده آمد خودش را انـداخـت روی پـاهـای فاطمـه ی زهـرا سلام الله علیه و عـرض ادب کرد، روزگار می خواهد بین من و شما جدایی بیندازد.
با همه خداحافظی کرد. به امام حسین علیه السلام عرض کرد:آقا! چشم نداشتم، شفایم دادی و...امیدوارم یک روز شما را زیارت کنم.به زینب سلام الله علیه هم عرض کرد: چه دوران قشنگی بود، امیدوارم یک بار دیگر تو را ببینم و...خلاصه، دختر به شام رفت، وضع زندگیشان چنان اوج گرفت، که معاویه آمد و برای یزید از هنده خواستگاری کرد و بالاخره هنده، همسر یزید شد .
.
💠 @hafttapeh
💢 #ماجرای_هنده_همسر_یزید
#قسمت_دوم
.
▪️شبی هنده داخل کاخ با شوهرش، یزید نشسته بود. یک وقت دید صدای گریه از خرابه می آید. صدا زد: یزید! چه خبر است؟ یزید گفت: یک عده خارجی بر ما خروج کردند، مردهایشان را کشتیم. حالا هم زن و بچه هایشان در خرابه هستند. صدا زد: یزید! اجازه می دهی بروم اینها را تماشا بکنم؟ گفت: برو اما به طور رسمی برو! سی چهل تا از این کلفتها و کنیزها جلوی هنده چراغ به دست گرفتند، دارند می روند تا اسرا را تماشا کنند. در خرابه چراغ نبود. زن و بچه امام حسین(ع) در خرابه، فرش نداشتند. زنها دور هم نشسته بودند. یک وقت دیدند یک عده چراغ به دست دارند می آیند. بی بی زینب (س) فرمود: چه خبر است؟ گفتند: خانم! هنده که یک روز کلفت شما بود و حالا عیال یزید شده، می خواهد به تماشای اسرا بیاید. ای خدا! هیچ عزیزی را گرفتار نکن! خیلی سخت است.خانم زینب (س) خودش را میان بچه ها مخفی کرد. هنده میان خرابه آمد. گفت: بزرگتر این زنها چه کسی است؟ زینب (س) رانشان دادند. آمد جلو دید بی بی روی خاکها نشسته است. هنده با همان پیراهن قیمتی روی خاکها نشست. صدا زد: بی بی جان! شما اهل کجایید؟ وای! وای!
▪️فرمود: ما اهل مدینه ایم. گفت: بی بی جان! کدام مدینه؟ فرمود: مدینه رسوا الله، مدینه پیغمبر(ص) صدا زد: بی بی جان! نگاه به حالایم نکنید، من مدتی در شهر پیغمبر(ص) در یکی از محله های آنجا کلفت بودم. الان هم به آن کلفتی افتخار می کنم. بی بی جان! شما که می گویید اهل مدینه پیغمبرم اگر راست می گویی، اهل کدام محله هستید؟ فرمود: ما اهل محله بنی هاشم هستیم. صدا زد: بی بی جان! من در آن محله چند آشنا دارم، آیا شما آنها را می شناسی؟ آماده اید بگویم؟ صدا زد: بی بی جان! شما که از محله بنی هاشم هستید بگو ببینم آیا آقایم حسین(ع) را می شناسی؟ همه بگویید: حسین! حسین! حسین!...
▪️یک دفعه صدا زد: بی بی جان! شما که از محله بنی هاشم هستید بگو بدانم آیا خانمم زینب(س) را می شناسی؟ یک وقت بی بی بنا کرد های های گریه کردن، صدا زد: بی بی جان! آیا خدایی نکرده طوری شده است؟ من سراغ زینبم را می گیرم شما گریه می کنید؟یک وقت سرش را بلند کرد صدا زد: آی هنده آخه من زینبم.
اگر تو زینبی پس کو حسینم
ضیاء چشم زهرا نور عینم
یک وقت صدا زد: آی هنده! حسینم را کشتند. آی حسین! حسین!...اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسین یا الله!
.
💠 @hafttapeh
45.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏔 پنجره ای متفاوت به
#آلاشت و زیبایی هایش...
.
#صبح_بخیر 🔆
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
💢 #رفقا_بسم_الله
.
▪️فراخوان جمع آوری آثار و
اسناد شهدای #مازندران....
( #تصاویر_دست نوشته_#صوت_#فیلم)
.
▪️۴ کمک هزینه سفر کربلا + ۸ کمک هزینه سفر به مشهد مقدس و دهها جایزه نفیس دیگر ...
📌 مهلت ارسال آثار تا ۱۰ شهریورماه
🆔 ارسال آثار از طریق👇
@Revayate25_admin
📌 ۰۹۲۱۰۵۷۷۹۲۷ |شماره تماس
.
#کنگره_شهدای_مازندران
#علویان_خط_شکن
#هفت_تپه_ی_گمنام
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
🆔 @hafttapeh