هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربانی را بکار…
روی هر زمینی و زیر هر آسمانی!
و اگر جای دانههایی که کاشتی را
فراموش کردی،
روزی باران، جایشان را به تو
نشان خواهد داد
᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝᳝
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🍀داستان زیبای وفای به عهد☘
🌹وآنان که امانتها و عهدخودرا رعایت می کنند(مومنون۸)
🖤حجاج بنیوسف در زمان خلافت عبدالملک مروان، والی عراق و ایران بود. او در قساوت قلب و سنگدلی در تاریخ، بینظیر و یا کمنظیر است که با به حکومت رسیدن حجاج، شورشهای مردمی بر علیه او آغاز گردید.
🌺ابوعبیده گوید: جمعی از مردم را که بر علیه حجاج شورش کرده بودنددستگیر کرده به نزد او آوردند. حجاج دستور داد همه را گردن زدند و تنها یک نفر باقی ماند که به علت فرارسیدن وقت نماز به «قتیبة بن مسلم» گفت: او را نگاهداری کن و فردا نزد من بیاور.
🌺قتیبه گوید: من بیرون رفتم و آن مرد را با خود بردم. در بین راه گفت: حاضری کار خیری انجام دهی؟ گفتم: چه کاری؟
گفت: امانتهایی از مردم نزد من وجود دارد و میدانم ارباب تو مرا خواهد کشت،
🌱آیا میتوانی مرا آزاد کنی تا با نزدیکانم وداع کنم و امانتهای مردم را به آنها بازگردانم و درباره بدهکاریهای خود وصیت نمایم و برگردم؟ من خدا را گواه میگیرم که فردا صبح بازگردم.
🌺قتیبه گوید: من از سخنان او تعجب کردم و به او خندیدم، امّا دوباره گفت: ای قتیبه! به خدا سوگند میروم و دوباره باز خواهم گشت و مدام اصرار کرد تا به او گفتم برو.
🌱 وقتی از چشمم دور شد، ناگهان به خود آمدم و با خود گفتم: چه بر سر خویش آوردم؟ پس از آن به نزد خانوادهام آمدم و آنها را از ماجرا آگاه کردم و آنها هم به هراس افتادند و شبی سخت را با یکدیگر گذراندیم.
☀️صبح فرارسید. در همین اثنا شخصی در زد، درب را باز کردم، دیدم همان کسی است که او را آزاد کرده بودم. گفتم: بازگشتی؟
🌹گفت: خدا را گواه خود قرار داده بودم. چگونه میتوانستم باز نگردم؟
با یکدیگر به راه افتادیم تا به نزد حجاج رسیدم. همین که چشمش بر من افتاد گفت: اسیر دیروز کجاست؟
گفتم: بیرون است. او را حاضر کردم و ماجرای شب گذشته را برای حجاج بیان کردم. حجاج چند مرتبه به او نگاه کرد و سرانجام گفت: او را به تو بخشیدم.
به همراه یکدیگر از نزد او بیرون آمدیم. آنگاه به او گفتم: هر جا که میخواهی برو!
🌹مرد سر به آسمان بلند کرد و خداوند را بخاطر لطف بیکرانش سپاس گفت و دانست که خداونداجر هیچ بنده ایی را زایل نمی کند
🌹امام صادقعلیه السلام فرمود:
ثَلاثَةٌ لا عُذْرَ لاَحَدٍ فیها: اَداءُ الاَمانَةِ اِلَی الْبِرِّ وَ الْفاجِرِ، وَالْوَفاءُ لِلْبِرِّ وَ الْفاجِرِ وَ بِرُّالْوالِدَینِ بِرَّینِ کانا اَوْ فاجِرَین.
💥سه چیز است که عذری برای کسی در ترک آنها نیست:
🌱 رد امانت به نیکوکار یا بدکار
🌱وفای به عهد نسبت به نیکوکار یا بدکار
🌱 نیکی به پدر و مادر، نیکوکار باشند یا بدکار.
1) کشکول شیخ بهایی، دفتر پنجم.
2) بحارالانوار، ج 75 ، ص 92
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌸🍃🌸🍃
🔸رسم رفاقت!
در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!
به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اسبش دائم عقب می ماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است، حیوان کشش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد عقب ماند، به میر داماد گفت: این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو می تازد.
میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق بال در آورد.
در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم
این است "رسم رفاقت..." رفیق باشیم!
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان شنیدنی از طلسمی که قرار بود در حرم امامرضا نوشته شود،
🎥حتما ببین
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
جوانان عزیزم!
مثل شهدا زندگی کنید و ایشان را الگوی عملی و رفیق همیشگی خود قرار دهید، چنانچه حسن عزیز اینکار را کرد و افتخار همه شد، عاش سعیدا و مات سعیدا.
حسن جان امیدوارم در جوار اهل بیت(ع) ما را هم
دریابی، دلم برایت تنگ شده است.
لا یوم کیومک یا ابا عبدالله الحسین (ع)
دلنوشته پدر بزرگوار #شهید_حسن_مختارزاده
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"شهدای جاویدالااثر
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌿شهید جاوید الاثر علی تجلایی:
اگر میخواهی محبوب خدا شوی،گمنام باش، کار کن برای خدا، نه برای معروفیت!
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"شهدای جاویدالااثر
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهید_مرتضی_حسین_پور
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شهدای جاویدالااثر
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
7.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙صوت شهید محمدخانی که خطاب به دوستان خود توصیههایی برای مراسم عزای حضرت سیدالشهداء (ع) مطرح میکند.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"شهدای جاویدالااثر
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_دهم
می خواست خودش جلوی ما برود و یک نفر از آقایان را بگذارد پشت سرمان🚶🏻♂
مسخره اش کردم که :((از اینجـا تا حرم فاصله ای نیست که دو نفر بادیگار داشته باشیم!))
کلی کل کل کردیم.
متقاعد نشد. خیلی خاطرمان را خواست که گفت برای ساعت سه صبح پایین منتظرش باشیم
به هیچ وجه نمی فهمیدم اینکه با من این طور سرشاخ می شود و دست از سرم برنمی دارد، چطور یک ساعت بعد می شود همان آدم خشک مقدس از آن طرف بام افتاده!😶
آخرشب، جلسه گذاشت برای هماهنگی برنامه فردا ..
گفت:((خانما بیان نماز خونه!))
دیدیم حاج آقا را خواب آلود آورده که تنها دربین نامحرم نباشد.
رفتارهایش راقبول نداشتم. فکرمی کردم ادای رزمنده های دوران جنگ را در می آورد😑
نمی توانستم باکلمات قلمبه سلنبه اش کنار بیایم🙄
دوست داشتم راحت زندگی کنم، راحت حرف بزنم، خودم باشم ..
به نظرم زندگی با چنین آدمی اصلا کارمن نبود ...
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
🌷دوستی
🌾کلام زیبایی است
🌷که هرکس
🌾درکش کرد، ترکش نکرد
🌷خدایا
🌾دوستانم ارمغانی
🌷از رحمت بیکران تواند
🌾خرسندشان بدار
🌷به شادابی و تندرستی
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_یازدهم
دنبال آدم بی ادعایی می گشتم که به دلم بنشیند ☹️
در چار چوب در ، با روی ترش کرده نگاهم را انداختم به موکت کف اتاق بسیج و گفتم :«من دیگه از امروز به بعد ، مسئول روابط عمومی نیستم .خدافظ!»
فهمید کارد به استخوانم رسیده . خودم را برای اصرارش آماده کرده بودم . شاید هم دعوایی جانانه و مفصل
برعکس ، در حالی که پشت میزش نشسته بود ، آرام با اطمینانه، گونهٔ پرریشش را گذاشت روی مشتش و گفت :«یهنفر رو به جای خودتون مشخص کنید و برید !»✋🏻
نگذاشتم به شب بکشد . یکی از بچه ها را به خانم ابویی معرفی کردم . حس کسی که بعد از سال ها تنگی نفس ، یک دفعه نفسش آزاده می شود ، سینه ام سبک شد ...
چیزی روی مغزم ضرب گرفته بود :«آزاد شدم !»🙃
صدایی حس می کردم شبیه زنگ آخر مرشد وسط زورخانه.
به خیالم بازی تمام شده بود
اما زهی خیال باطل!😏
تازه اولش بود .
هر روز به هر نحوی پیغام می فرستاد و می خواست بیایید خواستگاری 😬
جواب سربالا می دادم . داخل دانشگاه جلویم سبز شد . و خیلی جدی و بی مقدمه پرسید :«چرا هرکی رو می فرستم جلو، جوابتون منفیه؟»
بدون مکث گفتم :«ما به درد هم نمیخوریم !»
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
شهدای جاویدالااثر
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَضْعَةَ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ...🤚🌿
▪️سلام بر تو ای مولایی که همچون مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، پاره ی تن آخرین پیامبری.
سلام بر تو و بر روزی که به انتقام فرزندان رسول الله صلی الله علیه وآله قیام خواهی کرد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
🤲#اللهمعجللولیکالفرج
❤️ #امام_زمان ارواحنا فداه