هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال المهدي عليه السّلام :
..فَمَا أُرغِمَ أَنْفُ الشَّيطَانِ بِشَئِِ مِثلِ الصَّلاَةِ...
¤¤¤¤¤¤¤
امام مهدی (ع):
با هيچ چيز مثل نماز، بينى شيطان به خاك ماليده نمى شود...
بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۲
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال رسول الله صلّی الله علیه و آله:
اِنَّ المُصَلِّى لَيَقرَعُ بَابَ المَلِكِ وَ اِنَّهُ مَن يَدُم قَرعَ البَابِ يُوشَكُ اَن یُفتَحَ لَهُ .
¤¤¤¤¤¤¤
پیامبراکرم(ص):
همانا نمازگزار درب خانه خداوند را مى كوبد و هركس پيوسته درى را بكوبد عاقبت به روى او باز خواهد شد.
نهج الفصاحه (پاینده)، ص ۳۲۲،ح ۸۲۷
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال علي عليه السّلام :
لاَ يَقُومَنَّ اَحَدُكُم فِى الصَّلاَةِ مُتكَاسِلاً وَ لاَ نَاعِساً وَ لاَ يُفَكِّرَنَّ فِى نَفسِهِ فَاِنَّهُ بَينَ يَدَى رَبِّهِ وَ اِنَّمَا لِلعَبدِ مِن صَلاَتِهِ مَا اَقبَلَ عَلَيهِ مِنهَا بِقَلبِهِ .
¤¤¤¤¤¤¤
امیرالمومنین علی(ع):
با كسالت و چرت زدن نماز نخوانيد و در حال نماز به فكر خودتان نباشيد؛ زيرادر محضر خدا ايستاده ايد؛ به درستى كه آن مقدار از نماز بنده قبول مى شود كه قلبا به خدا توجه داشته باشد.
وسائل الشيعه ، ج ۴، ص 6۶۸
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال الصّادق عليه السلام:
فَضلُ الوَقتِ الأوَّلِ عَلَى الآخِرِ كَفَضلِ الآخِرَةِ عَلَى الدُّنيَا .
¤¤¤¤¤¤¤
امام صادق (ع):
فضيلت اوّل وقت [ نماز ] بر آخر وقت ، همچون فضيلت آخرت بر دنياست .
مستدرک الوسائل، ج۳، ص ۱۰۲
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال الصادق علیه السلام:
لاَ یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَن اِستَخَفَّ بِالصَّلاَهِ.
¤¤¤¤¤¤¤
امام صادق(ع):
هرکه نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما دست نخواهد یافت.
وسائل الشیعه، ج۲۵، ص۳۲۹
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال علي عليه السّلام :
اُوصِيكُم بِالصَّلَوةِ الَّتِى هِىَ عَمُودُ الدِّينِ وَ قِوَامُ الاِسلاَمِ فَلاَ تَغفُلُوا عَنهَا.
¤¤¤¤¤¤¤
امیرالمومنین علی(ع):
سفارش مى كنم شما را به نمازى كه ستون دين و قوام اسلام است ؛ پس از نماز غافل نشويد.
مستدرك الوسائل ، ج ۳، ص۲۹
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال رسول الله صلّي الله عليه و آله:
بَینَ العَبدِ وَ بَینَ الکُفرِ تَرکُ الصَّلَوهِ.
¤¤¤¤¤¤¤
پیامبراکرم(ص):
میان بنده و کفر ، ترک نماز فاصله است.
نهج الفصاحه (پاینده)،ص ۳۷۴، ح ص ۱۰۹۸
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :
...وَ اِنَّهَا لَتَحُتُ الذُّنُوبَ حَتَّ الوَرَقِ.
¤¤¤¤¤¤¤
پیامبراکرم(ص):
نماز گناهان را مانند ريزش برگ از درختان فرو مى ريزد.
وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۰
هدایت شده از نشر احادیث معصومین.کلام امیر
قال الرضا عليه السّلام :
فَضلُ الجَمَاعَةِ عَلَى الفَردِ بِكُلِّ رَكعَةِِ اَلفُ رَكعَةِِ.
¤¤¤¤¤¤¤
امام رضا(ع):
فضيلت نماز جماعت بر نماز فرادى چنین است که هريك ركعت برابر با هزار ركعت است.
مستدرک الوسائل ، ج۶، ص۴۴۳
1065_nodbeh mirdamad.mp3
12.07M
🔸دعای ندبه
🎙مهدی میر داماد
🌼 التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 گفتگو با شیطان 🔺
🔺 گفتگو با شیطان 🔺
🔰برای اولین بار شیطان رو در رو
با شما صحبت خواهد کرد.😱😥
تو این گفتگو شیطان از رازهایی پــــرده
برداشته که فکرشو هم نمیکنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ العزیز راغب مصطفی غلوش
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
┄═﷽═┄
.☀️ تنفسصبح
📖 چهارصد و شصت و نهمین (۴۶۹) صفحه نورانی قرآن کریم .️
🔷🔹
️✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم را درحسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها) بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سورة مبارکة غافِر
✨✨
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
2743154.mp3
1.96M
╭═━⊰🍃🌺🌻🍃⊱━═╮
┄═﷽═┄
.☀️ تنفسصبح
📖 چهارصد و شصت و نهمین (۴۶۹) صفحه نورانی قرآن کریم .️
🔷🔹
️✨🍃🍂🌺🍃
🍃🍂🌺🍃
🍂🌺🍃
🌺🍃
🍃
💠هر روز تلاوت یک صفحه نورانی از قرآن کریم را درحسینیهامالبنیین(سلاماللهعلیها) بشنویم، بخوانیم، بیندیشیم و عمل کنیم.
⏯️ سورة مبارکة غافِر
✨✨
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
🍃┄═❁๑๑🌸๑๑❁═┄🍃
هدایت شده از حسینیهامالبنيین(سلاماللهعليها)
2743153.mp3
3.4M
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
دعای عدیله-مهدی صدقی64.mp3
6.23M
........ 👆🏻👆🏻
🍃🌹 *صوتي دعای عدیله*🌹🍃
🎤 با صدای مهدی صدقی
64Bit🚀5/5MB⏰Time=11:49
⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️
🎞️ ذکر روز جمعه
🔸 اللهم صل علی محمّد و آل محمّد؛ خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد
توصیه شده است ۱۰۰ مرتبه خوانده شود که از ارزشمندترین اذکار در این روز می باشد.
🔹روز جمعه به نام #امام_زمان(عج) است و روایت شده در این روز زیارت آن امام بزرگوار خوانده شود.
---✿❀🍃🌼🍃❀✿---
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
رمز خودسازی ما این است که برای هر عمل مان، برای هر چیزمان، برای هر حتی اندیشه مان، یک علامت سوال جلویش بگذاریم که
"چرا؟"
یک دلیلی برای کارهایمان، دلیلی برای اندیشه هایمان، دلیلی برای فکرمان و دلیلی برای زندگی مان پیدا کنیم.
#شهید_حاج_احمد_متوسلیان
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت تکاندهنده حاج قاسم سلیمانی از روزی که امام خمینی احساس کرد توسط ساواک ربوده شده
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹
هدایت شده از بسم الله الرحمن الرحیم بنیامین
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
💠 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید.
💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند. بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید :«حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
❤️@hafzi_1❤️
کانال شهید جاوید الاثرابوالفضل حافظی تبار🌹🌹