eitaa logo
حقیقتِ هنر☀
125 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
578 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣📣📣فـــــــوری و مــهــم❌ ✅ کاش توانایی داشتم که به کل مردم مومن و انقلابی شهر اراک و استان مرکزی این بنر رو میفرستادم!👌👌 🔹 شرکت در این کارگاه از واجباته💯 💡پـــاسخ به تـــمــامی شبهات روز در مورد امــر به معروف و نهی از منکر 🔴کـــاملا رایگان ✅ سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ماه ⏰ ساعت ۱۴ الی ۱۸ 🟡 مکان: استان مرکزی _شهر اراک _شهرک صنعتی _فرهنگسرای شهر _میدان اطلسی یکم حتما لینک کانال رو برای مذهبی های استان و شهر اراک بفرستید ❤ ‌╔═💎💫═══╗      @aamerin_ir ╚═══💫💎═╝
هدایت شده از نفس تازه | داود فرجی
https://virasty.com/Davodfaraji/1715430996024496442 هدف از رعد و برق روییدن قارچه علت تمام این تهدیدهای تنبکی و مطالبه گری های پفکی و پاسخهای پشمکی چیزی نیست جز تصاحب کرسی های در ۱۴۰۴ نه مجمع فلان ونه شورای بهمان و نه جمعیت بیسار هیچ یک گلی به سر مردم نزدن و نمی زنند. چون بزرگی و سیاست ورزی بلند نیستند چون فقط سیاست بازند ✅ *نفس تازه* https://eitaa.com/joinchat/2146042053Cb62dba414a
حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که به عنوان آثار هنری زمانش باقی بماند. نقاش به جستجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد؟ چون فرشته ای برایش قابل رویت نبود کودکی خوش چهره و معصوم را پیدا نمود و روزهای بسیاری آن کودک را کنارش می نشاند و تصویر او را می کشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند. حال نوبت به کشیدن تصویر شیطان رسید، نقاش به جاهای بسیاری می رفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره ی شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمی یافت چون همه بندگان خدا بودند هرچند اشتباهی نمودہ بودند.سالہا گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد. پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است به نقاش گفت هر طور که شده است این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود. نقاش هم بار دیگر به جستجو پرداخت تا مجرمی زشت چهره و مست با موهایی درهم ریخته را در گوشه ای از خرابات شہر یافت. از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیش را به عنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود. چند روز مشغول رسم نقاشی شد تا اینکه روزی متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم می چکد. از او علت آن را پرسید؟گفت : شما قبلا هم از چهره ی من نقاشی کشیده اید،من همان بچه ی معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی. امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده. داستانی بسیار تامل بر انگیز است،خداوند همه ما را همانند فرشته ای معصوم آفرید، این ماییم که با اعمال ناشایست قدر خود را نمی دانیم و خود را به شیطان مبدل می کنیم ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 💠‌ مکتب ذاکران فاطمی اراک 🆔 @maktabzakeran https://eitaa.com/haghighate_honar
🔴 کلیپ قسام برای جبالیا که با زیرنویس و کپشن فارسی منتشر کرده.... 🔻به جز جزوه‌ای که در روز صدم با عنوان "روایت ما" به چند زبان از جمله فارسی منتشر کرده بود؛ این اولین کار به زبان فارسی است. 🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3752657132Cc4d4055b5f
منازعات سیاسی اغلب به پایان نمیرسد، فقط ممکن است بازیگران به خاطر مصالحی برای مقطعی منازعه را رها کنند. مهم نیست طرفین دعوا مدعی دینداری باشند یا نه، در زبان استیلا، هر سخنی به کین‌توزی بدل می‌شود حتی زمانی‌که درباره مهر سخن می‌گوید. مبنای سیاست دینی وَلایت است نه استیلا. حتی همین چند جمله کوتاه را برخی با گوش کین می‌شنوند. در جهان استیلاطلبی، همه در نسبت تخاصم با یکدیگرند و هر حرف و سخنی را به مثابه دشنه و درفش می‌بینند و می‌شنوند. تا اراده‌ی به استیلا هست، ما دشمن یکدیگریم. وحید یامین‌پور https://eitaa.com/haghighate_honar
31.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناظره مفهومی درباره تعطیلی یا عدم تعطیلی شنبه
هدایت شده از خاطره آمدن و رفتن ما
🔴 «مشکل اشراف ساختمان‌های اطراف پارک بانوان اراک» رو در قالب یک پویش به جریان انداختیم. حتما در فضای مجازی تون منتشر کنید. 🤳 برای حمایت از این پویش کافی هست روی لینک زیر برید و با امضا کردن خودتون از این پویش حمایت کنید، تا محیطی ایمن و به دور از دغدغه برای بانوان شهر داشته باشیم. https://farsnews.ir/M_Hooshyar/1715772013487346084
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن شیعه ها آدم های ساده ای هستند که گریه می کنند آیت الله یعقوبی https://eitaa.com/haghighate_honar
اللهم صل على سيدنا محمد و آل محمد و ادفع عنّا البلاء المبرم من السماء انك على كل شيء قدير
💗 ایران، ایرانِ امام رضا علیه‌السلام است. 💻 Farsi.Khamenei.ir https://eitaa.com/haghighate_honar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 / اولین واکنش مردم به خبر شهادت رئیس جمهور ناباوری مردم از خبر به شهادت رسیدن رئیس جمهور کشورشان https://eitaa.com/haghighate_honar
💌 "یا فاتح" ...خــرّمــشــهــرهــا در پیش است. امام خامنه‌ای (مدّظلّه) برادر/خواهر ارجمند..... با اهدای سلام و تحیّت بـدینـوسیله از جـنـابعـالـی جهت حضور در ▫️ "مـحـفـل شـعـر خـرّمـشـهـرهـا" ▫️ کـه بـه مناسبت سالروز آزادسازی و فتح خرّمشهر با حمایت سازمان فرهنگی،اجتماعی و ورزشی شهرداری اراک برگزار می‌گردد دعـوت به عمل می‌آید. 🗓 چهارشنبه دوم خرداد ۱۴۰۳ 🕔 ساعت ۱۷ الی ۱۹ 🗺 حمّام تاریخی ارگ(میدان ارگ اراک) سینا دلشادی مدیر کانون بسیج هنرمندان ناحیه اراک
🎨 حسن روح‌الامین از آخرین اثر دیجیتال خود با عنوان «ضامن‌خادم» در صفحه‌ی شخصی‌اش رونمایی کرد... https://eitaa.com/haghighate_honar
🔻خــبــرنــامــه ویژه گرامیداشت سالروز آزادسازی خرمشهر 🇮🇷🏴شهدای خدمت 🔸اجرای مجلس نامه فتح خرمشهر پنجشنبه ۳ خردادماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷/۳۰ مکان: بهشت زهرا، قطعه شهدای مدافع حرم
تقدیم به شهید سید ابراهیم رئیسی به قلم : حمید صادقی سید جان من را ببخش! هر چه التماس کردم به چشمهایم نشد. نتوانستند مسیر را پیدا کنند. نمی دانم چرا اینقدر زود خسته شدند. این همه انتظار کشیدیم. حالا این طور باید کم بیاوریم. میان حجمی از مه گم شدیم. گرما پیچید توی رگهایم. پرهایم آتش گرفت. هر چه کردم تا با همان سوختگی ادامه دهند و ما را بالا نگاه دارند ، نشد. نمی دانم چرا کم آوردم. هنوز باور نمی کنم. دیروز وقتی آمدیم توی روستا ، مردم از ما می پرسیدند برای چه به اینجا آمده اید. جریان را که گفتیم آنها هم باور نمی کردند. به قول مشتی حسن، حتی فرماندار هم به اینجا نیامده است. چطور می گویید سید قرار است بیاید؟ ما هم خیلی امیدی نداشتیم. بچه ها می گفتند خوب ما را سرکار گذاشته اند و بلند بلند می خندیدند. اما امروز صبح همه چیز عوض شد. وقتی تو را با آن شال سبز و لبخند همیشگی دیدند که نزدیک می شدی ، اشک ذوق توی چشمهایشان جاری شد. باور نمی کردند. ما هم که ذوق کرده بودیم و گیج و ویج نگاه می کردیم. دلمان قنج می رفت که تو به کدام نزدیک تر می شوی. وقتی از میان مردم آمدی به سمتم ، همین جور ناباورانه نگاه می کردم. از پله که بالا آمدی و نشستی ، بوی عطری پیچید توی وجودم. یک بوی خوش آشنا! این بو را کجا تجربه کرده بود؟ یادم آمد! ماموریتی که چند نفر را برده بودیم مشهد! همان جا بود که این عطر خوش را حس کردم. می گفتند عطر حرم امام هشتم است. حالا همان عطر پیچیده توی کابین. نمی دانم چه کنم؟ چشمهایم دیگر کار نمی کند و پرهایم توان ندارند. باید کمی استراحت کنم. خودم را رها می کنم میان ابرها. زمین لبخند می زند و من را در آغوش می گیرد. نم نم باران تنم را قلقلک می دهد. آتش خاموش می شود و تنم سرد می شود. سید من را ببخش! تو کجایی؟ چشمهایم جایی را نمی بیند. کاش یک بار دیگر تو را می دیدم. هوا سرد شده است. اینجا چقدر تاریک است. سرما تکه های تنم را آزار می دهد. دیگر توان ندارم. روزنه ای از نور توی چشمهایم می زند. درست می بینم؟ تویی سید؟ شال سبزت را چرا باز کردی؟ آن را روی تکه های تنم انداختی؟ گرما می زند توی تنم. اینجا چقدر روشن شد. سید خودت چه ؟ تو مگر سردت نیست؟ چشمم که می افتد به چشمت ، شرم همه وجودم را فرا می گیرد. من را بخشیدی؟ آخرین بار تو را می بینم با همان لبخند همیشگی. ابراهیم مرا بخشیده است. همان عطر خوش توی تنم می پیچد. بوی عطر حرم امام هشتم! ▪️کانون بسیج هنرمندان شهرستان محلات @bhomarkazi https://eitaa.com/haghighate_honar