🌹شب جمعه و یادی از
#شهید_محمود_رضا_بیضایی با نام جهادی "حسین نصرتی"
🌷محمودرضا قد بلندی داشت.
پیکرش توی تابوتی که در معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود جا نگرفت.
رفتند تابوت دیگری بیاورند.
رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش.
یکی از بچه ها خواست که روضه بخواند. گفت:
" محمودرضا دهه محرّم گاهی که کارش زیاد بود، همه ده شب را نمی توانست هیئت بیاید، اما شب روضه حضرت علی اکبر(ع) حتما می آمد و دمِ علی علی می گرفت."
این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه.
📚کتاب تو شهید نمی شوی ،ص ۱۱۰
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠دکتر احمدرضا بیضائی :
🌷از عجایب شخصیت محمودرضا #پرکاری و عشق به کار و فعالیت بود.
من یک بار به دیدن آقا محمودرضا رفتم. دیدم در کمد شخصی خود جملهای از حضرت آقا را نصب کرده که میفرمایند:
“هرکجا هستید آنجا را مرکز جمهوری اسلامی بدانید.”
و آقا محمودرضا چه زیبا این جمله را به سیره عملی خود تبدیل کرده بود.
یکی از رفقایش میگفت از بس پر تلاش و فعال بود که #جمعهها را هم
#روز _کاری خود قرار داده بود.
دوستان همرزمش نقل میکنند، در دمشق که بود شبها وقتی برای استراحت دراز میکشید، می گفت:
«قیشلارم سیزیلدیر! انگار لشکر مورچهها از پاهایم بالا میآیند …»
🌸شادی روح همه شهدا صلوات🌸
@hagigatevasel
❤️شب جمعه به نیت اباعبدالله؛
یادی از شهدا
🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضایی با نام جهادی "حسین نصرتی"
🌷محمودرضا قد بلندی داشت.
پیکرش توی تابوتی که در معراج شهدا برای تشییع آماده شده بود جا نگرفت.
رفتند تابوت دیگری بیاورند.
رفقایش در این فاصله نشستند بالای سرش.
یکی از بچه ها خواست که روضه بخواند. گفت:
" محمودرضا دهه محرّم گاهی که کارش زیاد بود، همه ده شب را نمی توانست هیئت بیاید، اما شب روضه حضرت علی اکبر(ع) حتما می آمد و دمِ علی علی می گرفت."
این را که گفت دیگر نتوانست ادامه بدهد و زد زیر گریه.
📚کتاب تو شهید نمی شوی ،ص ۱۱۰
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠دکتر احمدرضا بیضائی :
🌷از عجایب شخصیت محمودرضا #پرکاری و عشق به کار و فعالیت بود.
من یک بار به دیدن آقا محمودرضا رفتم. دیدم در کمد شخصی خود جملهای از حضرت آقا را نصب کرده که میفرمایند:
“هرکجا هستید آنجا را مرکز جمهوری اسلامی بدانید.”
و آقا محمودرضا چه زیبا این جمله را به سیره عملی خود تبدیل کرده بود.
یکی از رفقایش میگفت از بس پر تلاش و فعال بود که #جمعهها را هم
#روز _کاری خود قرار داده بود.
دوستان همرزمش نقل میکنند، در دمشق که بود شبها وقتی برای استراحت دراز میکشید، می گفت:
«قیشلارم سیزیلدیر! انگار لشکر مورچهها از پاهایم بالا میآیند …»
🌸شادی روح همه شهدا صلوات🌸
@hagigatevasel