🌸 شعر تکان دهنده حمیدرضا برقعی
به نام نامی سر، بسمه تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بندهی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر
قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر
سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»
همان سری که "یحب الجمال" محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک، همه بودن سروران را سر
زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر
چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازهي اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیه کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر
✨دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر🌸
#حمیدرضا_برقعی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌸قسم به روح خمینی، قسم به سیدعلی🔸
به امررهبروفرموده های ولی🔸
🌸قسم به عارف جبهه،به مصطفی چمران🔸
به گریه دردل سنگر،تلاوت قرآن🔸
🌸قسم به ترکش وقطع نخاع وجانبازی
قنوت ودست جدایی حسین خرازی🔸
🌸قسم به جوخه ی اعدام وسینه نواب
به عالمان شهیدفتاده درمحراب🔸
🌸به انتهای افق،سرگذشت حاج احمد
خوراک کوسه شدن درتلاطم اروند🔸
🌸قسم به پیکربی سر،قسم به
حاج همت🔸
به چادروبه حجاب زنان باعفت🔸
🌸به صبحگاه دوکوهه،به درد وصبرازرنج🔸
غروب دشت شلمچه،به کربلای پنج🔸
🌸قسم به سیدحسن،شیرمردحزب الله
به جنگ سی وسه روزه،نبردحزب الله🔸
🌸قسم به باکری وباقری وزین الدین
به غرش نهم دی به فتنه رنگین🔸
🌸به مادرسه شهیدی که خم نکردابرو
به تکه تکه شدن درمصاف رودررو🔸
🌸به دست خالی رزمنده ای که می جنگید🔸
به آن جنازه که باچشم بازمیخندید🔸
🌸قسم به خون خلیلی،شهیدراه احیا🔸
به ندبه وبه کمیل وزیارت عاشورا🔸
🌸که تارمق به تنم هست مکتبی هستم
حسینیم،حسینیم؛زینبی هستم🔸
🌸بدان که سرسپر ده ام،ازتبارعمارم
به بسمه تعالی
🍃آتش_عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
نِی حدیثِ راه پرخون می کند
قصه های عشق مجنون می کند🔸
@hagigatevasel
🌸 شعر تکان دهنده حمیدرضا برقعی
به نام نامی سر، بسمه تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بندهی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر
قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر
سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»
همان سری که "یحب الجمال" محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک، همه بودن سروران را سر
زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر
چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازهي اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیه کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر
✨دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر🌸
#حمیدرضا_برقعی
@hagigatevasel