✳️ مثل اسیران کربلا
🔻 جلوی من حرکت میکرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنهاش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیبوغریبی بود؛ توی گشت پشت عراقیا و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوشرویی نپذیرفت.
🔸 راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو لنگلنگان اومده بود؛ بیهیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاولها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با #اسیران_کربلا!» و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضهی یتیمان #اباعبدالله!» اشک چشمام رو پر کرد.
📚 برگرفته از کتاب #دلیل | روایت حماسهی نابغهی اطلاعات عملیات سردار #شهید_علی_چیتسازیان
📖 ص۷۴
👤 #حمید_حسام
@hagigei
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بهترین یار و مدد کار اباعبدالله
دست گیرِ همه اقشار اباعبدالله
ما همه گرم طوافیم به گرد رویت
و تویی نقطه ی پرگار اباعبدالله
شک ندارم که قیامت برای جنت
می شود حب تو معیار اباعبدالله
چِقٙدٙر بین مقامات به من می آید
منصب نوکر دربار اباعبدالله
من فقیر ابن فقیرم ولیکن شده است
شاملم لطف تو بسیار اباعبدالله
تو کریم ابن کریمی عزیز زهرا
به خطا می کنم اقرار اباعبدالله
حال و روز من عاشق پراز دلتنگیست
تشنه ام تشنه ی دیدار اباعبدالله
بی کسم در همه آفاق خدا میداند
بِسِپارم به علمدار اباعبدالله
علی علی بیگی
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#اباعبدالله
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_ارباب
@hagigei