مامانم امروز میگفت: محبت، محبت میاره
با تحکم گفتم: نه نمیاره..
زد تو حرفمو گفت محبت به کسی که تو رو واقعی بخواد، میاره!
با سکوت بهش خیره شدم، دستشو گذاشت رو شونمو گفت: محبت کردن به کسی که تو رو نخواد، باعث میشه یه روز بهت بگه مگه من ازت خواستم این کارا رو واسم کنی؟
و تو جوابی جز گفتن ن نداشته باشی . . .
بیاختیار اشک روی گونم روانه شد، مامان منو آروم بغل کرد و زیر گوشم گفت این آدما حتی ارزش اشک ریختن دختر منو ندارن؛ من همیشه حامیت میمونمو نمیزارم کسی با دختر من بد رفتاری کنه
اگه میبینی الان توسط این آدما اذیت شدی، مطمعن باش فردا قویتر میشی.
و چقدر قشنگه که که یه مادر بتونه اینطوری فرزندشو درک کنه.
میگفت:
من نمیگم که فراموشش کردم و دیگه دوسش ندارم، اما بیا قبول کنیم که فراموشی دروغ ترین قصه یِ دنیاست ولی اینکه اون آدمها جایگاهِ سابق رو توی قلبت ندارن، عینِ حقیقته!
چقدر تلخه که یه شمارههایی تو گوشیت هست که فقط به خاطر این نگهشون داشتی که اگر اون آدم بهت زنگ زد، جواب ندی.
اینکه فقط باهم بخندین و خوش بگذرونین و برید سفر و مهمونی و دورهمی که اسمش نشد رفاقت؛
رفاقتِ واقعی اونجاست که هرچقدر دعوا کنید و بزنید تو سر و کله همدیگه و بحث و جدل داشته باشید، مطمئن باشی تهش نه قراره چیزی خراب بشه، نه قراره کسی جرأت کنه حتی پیشش از تو بد بگه.
رفیقِ واقعی همونه که وقتی به کارات گِره میفته، اولین گزینهای که واسه حل مشکل تو ذهنت میاد اون باشه و بشه نقطه امنِ زندگیت.
اونجاست که دیگه خیالت راحته هر اتفاقی بیفته هیچی قرار نیست خراب بشه و حداقل یه آدم از این دنیا سهمته که قرار نیس جایی پشتت خالی بمونه یا تنها بمونی .
اگر مشکلاتتون رو از راهی غیر از صحبت کردن (مثل قهر کردن، قیافه گرفتن، کنایه زدن، هوایی زدن و استوری گذاشتن و هر راه غیر مستقیمی) حل میکنید، تبریک میگم. شما یک انسان نابالغ و نادان هستید و هیچوقت تو روابطهتون (با هر کسی اعم از پارتنر و دوست و غیره) آرامش و ثبات رو تجربه نخواهید کرد.
رفتن و دل کندن از آدمایی که دوسشون داریم سخته، تلخه اما گاهی لازمه؛ لازمه که با رفتنشون ما تبدیل شیم به آدمی که وابستگی عجیب و غریبی نداره؛ لازمه که تبدیل شیم به آدمی که برای موندن آدما تو زندگیش اصرار نمیکنه، منت نمیکشه؛ لازمه تبدیل شیم به آدمی که هر رفتاری و هر کسی نمیتونه قلبشو بشکنه و ناراحتش کنه..
لازمه تبدیل شیم به آدمی که حد و مرزی برای روابط و صمیمیتش تعیین میکنه؛ لازمه تبدیل شیم به آدمی که هدفهاش و رویاهاش رو دنبال میکنه؛
لازمه تبدیل شیم به آدمی که یاد میگیره قوی باشه و تیکه های شکسته شو محکم کنار هم بزاره و از اول شروع کنه.
زندگی اش هرگز به اندازه ی اوقات تنهایی اش پر ازدحام نبود .
-رومن رولان
دیگر به راستی میدانستم درد یعنی چه درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوشی نبود ، بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود ، درد یعنی چیزی که دل آدم را در هم می شکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آنکه بتواند رازش را برای کسی تعریف کند .
- درخت زیبای من
به نصیحت نیازی نداریم. گاهی فقط نیاز داریم بشنویم که در تحمل رنج زندگی تنها نیستیم.
-چراغ سبز ها
وقتی آهنگهای مورد علاقهم رو میشنوم سرم خالی میشه و فقط صدای موسیقی توش میپیچه. موسیقی من رو به وجد میاره و هر بار بهم جون میده.
- پارسا سلیمی
میخواهم در پایان از خودم بپرسم : که خود از زندگی راضی بودی یا دیگری ؟
اگر جوابم دیگری باشد بیهوده میمیرم .
دارم به شدت به سمت تباهی و دوری از خود میروم ، بسیار ترسناک است.
[به دنبال راه فراری هستم ، یک فرار ابدی از همه چیز].
به خداحافظیِ تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد...
- فاضل نظری
هیولای زیر تخت من
بویِ تو میدهد آغوشِ خالیام.
خواهم که بر رویت هردم زنم بوسه.
تو برای اونقدر قشنگی هستی که هر وقت به یادت میوفتم تا بناگوش نیشم باز میشه.
وقتی حرف میشه با ذوق ازت حرف میزنم و همینطور هم با افتخار.
تو اونقدر قشنگی که هیچ وقت دلم نمیخواد این قشنگی بیش از حدو با کسی شریک شم،فقط خودم ببینمت،فقط فقط خودم.
- آکگون.
وقتی قرار نیست رابطه جدی داشته باشید چرا ابراز علاقه الکی و بیش از حد میکنید و طرف مقابلو وابسته میکنید؟!
کاش میتونسم واسه چند روزی زندگی نکنم احساساتمو بریزم دور و برم جایی که نیازی به فکر کردن نداشته باشم.
حقیقتش اینه که اصلا حواسم اینجا نیست
راستش اصلا اینجا نیست
میبینم،میشنوم،بو میکشم و خیلی چیزهای دیگه
همون حرکت های معمولی رو میکنم
ولی دلم یجای دیگست
اصلا اینجا نیست
جایی درونم ، جایی کهنه درمن
از انتظار زیاد ، زخمی است و بند نمی آید.
-تورگوت اویار
احساس میکنم همه چیز یک اشتباه خیلی بزرگ است ، جایی که در آن قرار دارم ، چیزی که هستم ، ارتباطی که دارم ، و حتی خود من هم یک اشتباه بزرگم.