اشتباه من این بود وقتی میدونستم کسی داره آزارم میده بازم اجازه میدادم توی زندگیم باشه چون حذف کاملش رو توی ذهنم بیاحترامی به اون تایم خوبی که داشتیم میدونستم
ولی بیشتر از این دیگه نمیکشم. هرچی فکر میکنم ببینم از زمانی که حس کردم دارم اذیت میشم و حذف نکردم چی اضافه شد بهم؟ چه چیز بهتری رسید بم؟ فقط و فقط مثل احمقا نشستم سر جام و فکر کردم و فاصله گرفتم از واقعیت قضیه و بدتر شدم
یه داستان قدیمی چینی هست که میگه آدمایی که جفت روحی هم و نیمه گمشده ی هم هستن، ارتباط جادویی به اسم “the red string of fate” دارن که با یه نخ قرمز نامرئی به هم وصل شدن و همدیگه رو دوست دارن و سرنوشتشون به هم گره خورده. این دو نفر شاید از هم دور بشن اما نخ بینشون هیچ وقت پاره نمیشه و با روحشون به هم وصلن. هم دیگه رو از فاصله زیاد حس میکنن، تلپاتی زیاد دارن و همیشه به هم ختم میشن.
و تو همینی. تو the red string of fate منی.
امشب داشتم فیلم before you go رو میدیدم که قشنگ ترین تعریف رو توی یکی از دیالوگ هاش شنیدم میگفت:
"اگه به یکی متعهد باشی دیگه به خودت این اجازه رو نمیدی که خوبی رو در کسی دیگه پیدا کنی."
یچیزی میگم و میرم :
«هرگز برای داشتن کسی سماجت نکن
پرنده ای که سهم تو نباشد برایش قفس هم بسازی می رود.
پس برای آدمایی که حاضر نیستن برای تو از یه گودال بپرن، از یه اقیانوس عبور نکن!»
اصلاً نمیدانستم موسیقی میتواند قفل وجود آدم را باز کند، آدم را به جایی ببرد که حتی آهنگسازش هم انتظارش را ندارد! نمیدانستم موسیقی اثری از خود بر دنیای اطراف ما بر جا میگذارد. گویی اثرش را با خود به هر کجا میروید، میبرد.
- جوجو مویز
خواب هایم بوی تن تو را می دهد
نکند آن دورترها
نیمه شب در آغوشم می گیری؟
- فدریکو گارسیا لورکا
سکوت گاه هزار معنی در بر دارد
که از گفتن به دست نمی اید.
-شارل دو مونتسکیو
-چرا رنجم میدهی؟
-چون دوستت دارم.
آنگاه او خشمگین میشد.
-نه. دوستم نداری. وقتی کسی را دوست داریم، خوشیش را میخواهیم نه رنجش را.
-وقتی کسی را دوست داریم، تنها یک چیز را میخواهیم: عشق را، حتی به قیمت رنج.
-پس، تو به عمد مرا رنج میدهی؟
-بله، برای این که از عشقت مطمئن بشوم.
در فلسفه بارون جایی برای این گونه استدلالها نبود.
-رنج یک چیز منفی است.
-عشق همهچیز است.
-باید همیشه با رنج و درد مبارزه کرد.
-هیچچیز جلودار عشق نیست.
بارون درختنشین – ایتالو کالوینو
کدام واژه را انتخاب کنم که بفهمی
دوستت دارمهایِ من
با آن ها که شنیدهای فرق دارد ...!
- محسن دعاوی
اگر کسی میتوانست مرا نجات بدهد،
آن فرد تو بودی
همه چیز را از دست داده ام
جز ایمان با خوب بودنِ تو...
- ویرجینیا وولف در نامه به همسرش لئونارد
تا حالا حس کردی داری فراموش میشی؟
اینطوری که حس کنی تو یاد هیچکس نیستی؟
یا چه میدونم داری به مرور زمان کمرنگ میشی؟
منم دقیقا همین حسو دارم.
حس میکنم دیگه نباید از دنیای خودم بیرون بیام
باید همینجا بمونم
اینجا تنها جاییه که من کمرنگ نمیشه.
خب اگه میشه حمایت کنید برگردیم به آمار قبل چون خیلی ممبر از دست دادیم..
#فور
وقتیبهت میگم دوست دارم درواقع یعنی هروقت کنارمیخوشحال ترینم فکر کردن بهت حالمو خوب میکنه یعنیهر اتفاقی هم برام بیوفته بازم دلم به بودن تو خوشه
“به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است اینکه گوید بدلی ره است دلرا
دل من ز غصه خون شد،دل او خبر ندارد.”
-بافقی