_

‏اونجایی که یاد میگیری با هر کسی عین خودش رفتار کنی و گول احساساتتو نخوری میشه گفت دیگه تقریبا بزرگ شدی.

و دوباره سبز خواهم شد از همانجا که نبودی ...!

من احساس بیش از حد اضافی بودن دارم بیش از حد حس میکنم نباید باشم حس میکنم ناخواسته به دنیا اومدم من حس میکنم‌به این دنیا تعلق ندارم.

خنده های تو کودکی ام را به من می‌بخشد و دست های تو اعتمادی که به انسان دارم.. چقدر از نداشتنت می‌ترسم...! - عباس معروفی در نامه به پونه ایرانی

اینگونه که مرا صدا می‌زنی درخت پیر حیاط را هم صدا کن شکوفه می‌دهد… - حسن آذری

من میشم اون بوسه ای که رو اشکات میخوابه من میشم اون لبخندی که کنار لبت میشینه من میشم اون بادی که تو موهات میرقصه من میشم اون خواب قشنگی که یادت میمونه من میشم آغوشی که دردات فراموشت بشن من میشم یه پناهگاه واسه تو تا یادت نره که هنوز زنده ای یادت نره من اینجام و تا وقتی که من اینجام از هیچی نترس.

بگذار دوستت بدارم تا از اندوه دور بمانم؛ تا از تاریکی بِرَهم تا از زشتی دور شوم بگذار دمی در کَفِ دستان تو بخوابم ای امن ترین مکان ها... - نزار قبانی

ولی تو اونقدر قشنگی که دلم میخواد محکم بغلت کنم.

من؟ نمیدونم شاید فقط یه جسم. فکر میکنم خیلی وقته مردم.

من نمیخوام به روزای بعد از تو فکر کنم.