مثل ابراهیم کانال مدافع حرم حاج علی خاوری
در دوران دانشجویی فعالیتهای بسیجش کمرنگ نمیشد؛ امتحانات علی مصادف شده بود با رزمایشی که تا نیمهی شب برنامههای مختلفی داشتیم. نیمه شب بود که ماشین گردان را آورد، من را صدا کرد و گفت: "بیا تو ماشین بشین، من میخوام درس بخونم، نذار خوابم ببره تا درسم رو بخونم". من دائم چرت میزدم و حواسم به علی بود اما علی انصافاً همت به خرج داد و در اوج خستگی و شرایط نامناسب، درسش را هم خواند. مدتی که مربی دورههای آموزش بود بسیار جدی بود، در آموزش ذرهای کم نمیگذاشت، حتی در استفاده از مهمات. قرار شد نیمههای شب خشم شبانه برای نیروها بگذاریم؛ علی حجم زیادی از مهمات را در مناطق مختلف جاسازی کرد. وقتی نیروها مشغول استراحت بودند انفجارها آغاز شد. به قدری شدت انفجارها بالا بود که تمام شیشههای آسایشگاه شکست. حتی دیوار هم ترک برداشت. نیروها از شدت ترس حسابی دستپاچه شده بودند و برخی از فرماندهان اعتراض داشتند که این سطح دوره را حتی برای نظامیها برگزار نمیکنیم که شما برای بسیجیها برگزار کردید. اینقدر جذبه داشت و فیزیک بدنیاش خوب بود که همه بچهها از دیدن یک نظامی الگو مثل علی لذت میبردند. بسیار مسلط بود و با بیان خوب تدریس میکرد. مباحث اخلاقی هم داشت، همیشه اول کلاس سه تا صلوات نثار روح خانم حضرت زهرا (س) میفرستادند. بسیار به سادات احترام میگذاشت؛ اول کلاس میپرسید: "سید تو جمع هست؟". اگر سیدی در جمع بود اول میگفت برای سلامتیاش صلوات بفرستید. تجلی عشقش به خانم را اینطور بروز میداد. میگفت: "اگر به سادات احترام نگذاریم، در حق حضرت زهرا (س) جفا کردهایم". سیدی بود که مقداری وجههی اجتماعی خوبی نداشت اما علی خیلی مورد احترام علی بود. بعضی از دوستان میگفتند: "علی شما با این فرد هیچ سنخیتی نداری و نباید سراغ اینها بری". اما علی طور دیگری فکر میکرد و افقهای دیگری را میدید. علی با برخی از افراد ارتباط میگرفت که خیلی سنخیتی با بسیج و مسجد نداشتند.
علی میگفت: "باید بدنمون رو آماده کنیم که تو معرکه کم نیاریم". یکی از فرماندهان میگفت: "تو معرکه یک دفعه دیدم که علی سلاح «اسپیجی» رو دوشش گذاشته و شلیک میکرد، سلاحی که باید روی زمین باشه علی روی دوشش گذاشته بود و شلیک میکرد". دوران آموزش سوریه که بودیم، علیآقا بسیار توانمند و خستگی ناپذیر بود و در پیادهرویهای طولانی اصلا کم نمیآورد.
اولینباری که علی را دیدم متوجه جذبهی زیادش شدم، شبیه فرماندههان بود. همیشه دور و برش بودم تا با او همکلام شوم؛ خلاصه محو تماشایش بودم. میدیدم که زیر لب ذکر میگفت، زیر نور ماه چهرهای بسیار دلنشین داشت؛ رفتیم برای نیروهای بسیجی کمین بزنیم و علی آقا هم مسئول کمین بود. دمِ غروب رفتیم میدانتیر و آرپیجی شلیک کردیم اما چند تا از گلولهها منفجر نشد. علیآقا شب در پادگان ماند و تا اول صبح رفت و تمام گلولههای منفجر نشده را منهدم کرد. آن سال ماه رمضان در تابستان بود، در اوج گرما روزانه چند کیلومتر راه میرفتیم. چون سلاحهایی که داشتیم غالباً فرسوده بود، علیآقا با زبان روزه خیلی وقت گذاشت و سلاحها را تمیز و هممحور کرد. بعضی از سربازها میگفتند: "شما واقعاً روزه هستید؟ چطور این همه تلاش میکنید؟!". مدتی هم که علی در سپاه به عنوان بسیجی خدمت میکرد، میرفت و در مدارس آموزش نظامی میداد. هروقت هم که بابت این زحمات به او پاکت میدادند اصلاً قبول نمیکرد.
وقتی بحث اعزام نیروهای بسیجی به سوریه مطرح شد، علی جزو اولین نفراتی بود که ثبتنام کرد. بخشهای خاصی برای ارزشیابی در نظر گرفته شده بود مثل 45 عدد شنا بدون وقفه، 60 عدد دراز و نشست، دویِ استقامت 3 کیلومتر در کمتر از 20 دقیقه و مراحل سختِ دیگری که همهی این مراحل را علی خیلی خوب طی کرد؛ بسیار آماده و سرحال بود. علی کلا شوخ طبع بود و باطن باصفا و معنویاش را بروز نمیداد. بعضی از بچهها میگفتند: "این علی آقا خیلی شوخی میکنه!". گفتم: "بچهها مطمئن باشید یک روز میرسه که اسم علیآقا بیاد صلوات بفرستید و افتخار کنید که همنفس علیآقا بودید".
#کتابخوانی
#مثل_ابراهیم
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
هدایت شده از نشر شهید هادی
۱۹ آبان گرامی باد نهمین سالروز عروج ملکوتی طلبه مجاهد جبهه انقلاب خادم الشهدا خانم اعظم عربی ...🖤
او از کسانی بود که برای معرفی شهید هادی و دیگر شهدای مجموعه در استان همدان فعالیت گسترده ای داشت. پدرش جانباز بود و خودش در جوانی مهمان شهدا شد.
دست نوشته زیبای او را با هم میخوانیم روحمان با یادش شاد..🌹
خدایا منم، خادمم، خادم شهدایی که امام حسین علیه السلام انتخابشون کرد.
نمیشه در هم بخری و بدها رو سوا نکنی؟هرچی باشه اسم خادم و شهدا خورده روی پیشونیم. آخه منو رد بکنه برا شهدا زشته، خدا جون قبول کن که سیرت و صورتم زشته. اما به امیدی در این خونه خادمی کردم. ای شهدا منم بخرید...
شهدا هر چقدر که از شما میگیم، بیشتر میفهمیم که هیچی از شماها نمیدونیم. بیشتر میفهمیم که شما گمنامید، هنوز شهرامون خیلی بوی گناه میده. میشه امشب از کوچههای ما عبور کنید تا بوی عطرتون فضای گناه زده دلمون رو زنده کنه؟ شهدا من مثل همیشه خوابم به کوچه ما رسیدیم بیدارم کنید...
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
مثل ابراهیم کانال مدافع حرم حاج علی خاوری
۱۹ آبان گرامی باد نهمین سالروز عروج ملکوتی طلبه مجاهد جبهه انقلاب خادم الشهدا خانم اعظم عربی ...🖤 ا
ایشان اهل شهرستان بهار بودند سالها برای معرفی مسیر شهدا تلاش کردند . پایه گذار بسیاری از اردوهای جهادی در استانهای مختلف بودند. بارها در رویای صادقانه محضر شهدا را درک کرده بودند و دشواری های کار جهادی و .. رو با توسل به شهدا بر طرف می کردند در اردوی جهادی کار هر روز را با نیت یک شهید آغاز می کردند.. عشق به شهدا او را بارها به مناطق عملیاتی می کشاند .. نماز شب ها و تهجدهایش ترک نمی شد چله های ترک گناه را برای خودسازی خود و دوستانش برنامه ریزی کرده بود هر چله را بنام یک شهید نام می گذاشت ..
انشالله در آینده از او بیشتر خواهیم گفت..
مزار او در جوار آیه حق شیخ محمد بهاری زیارت گاه عاشقان شهداست ...
هر کسی با شهیدی خو گرفت ..
روز محشر آبرو از او گرفت ..😭😭
#مثل_ابراهیم
#خادم الشهدا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
در لحظهای که به او فکر میکنم
او را بیشتر دوست دارم
او از آدمهایی بود که فکر کردن به آنها، دیدن آنهاست
#مثل_ابراهیم
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
🔻بيعت با امام عصر(عج)
🔴اینها که اینگونه دو زانو در مقابل نائب الإمام بر زمین نشسته اند ؛ همگی نوابغی بودند که در عصر حیات مبارک خود دنیا را مبهوت کردند؛
تمامی این عزیزان بیش از سه دهه با آمریکا و سگ قلاده دریده اش در نبرد بودند و بیش از این که ناکام باشند در عرصه امنیتی و نظامی دشمن را شکست دادند ؛ حال این گونه در مقابل نائب امام خود احترام کرده اند؛ این احترام ، اخلاق یک سرباز در مقابل ولی خدا یوسف زهرا(ع) است.
🔻من این عکس را اینگونه میفهمم.
https://eitaa.com/haj_ali_khavari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی دیوانه باشد از سر کویت رود جایی!
دل اینجا، دولت اینجا، مدعی اینجا، امید اینجا...
#آقای_امام_حسین
#مثل_ابراهیم
https://eitaa.com/haj_ali_khavari