#شنبههایے
کهبدون #مهدے
#شروع میشوند
تا #جمعههایے که بدون او #تمام؛
#برزخے ست به نام #مرگ_تدریجے...
#اینبقیةالله
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
به بهونه بزن و بکوب تو مدارس
مےخوام براتون از بکوب بکوب جوونای جبهه بگم😳
خودم که نه...
از زبون #حاج_حسین_یکتا👆
که میگفتن:🎤
"هر نوار بکوب بکوبی میخوای گوش کنی گوش کن؛😏
آخر بکوب بکوب جبهه بود،😍
یه طرف خمپاره میخورد💥
و یه طرف بچه ها ، جوونےشونو برای امام زمان میکوبیدن زمین❣️ ... "
تو میخای کجا باشی؟
کدوم بکوب بکوب رو انتخاب مےکنی؟💃
این روزها
انتخابی که #مھدےفاطمه رو خوشحال کنه، #جرئت میخاد💪😉💚
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
💌
_حضرت امیر(علیه السلام) :
هیچ دردی برای #دل ها دردناک تر از گناهان نیست...
"دل درد" واقعی این است که انسان هنگامی که گناه کرد احساس کند دلش درد می کند.این را دل درد واقعی می گویند.
#گناه_قلب_انسان_را_سر_و_ته_میکند
#کتاب_دفتردل
#حاج_اقامجتبی_تهرانی
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
•• #چادرانھ
•• #ریحانھ_خلقتـ🎈
ـگفتند:
چادرتـ را بردار ، حالآ چہ اشکالے دارھ با مانتوے بلند،
حجاب کامل داشتہ باشے؟!🍂
🌱ـجواب دادم:
همیشہ بهترین کار این است کہ بین خوب و برتر،
برتر را انتخاب کرد و من هم چادر حجاب برتر را انتخاب کردم🎉
ـگفتند:
درستہ کہ چادر حجاب برتره ولے زحمت زیادے دارد...
در این گرما ، اذیت نمیشے!؟
🌱ـگفتم:
گرما کہ مهم نیست،
غرق شدن عبد در معبود لذت دارھ✨
چادر لذت دارد ، باور کنـ|♥️|°
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🌺🌺
#خاطرات_شهدا
از تهران راهی جبهه بودیم ، من و ابراهیم با یک ماشین شخصی تا کرمانشاه رفتیم.
نیمههای شب بود ، هنوز به کرمانشاه نرسیده بودیم ، من میدیدم که ابراهیم ، همین طور از خواب میپرد و به ساعت مچی خودش نگاه میکند!
با تعجب گفتم ، چی شده آقا ابراهیم؟
گفت ، کرمانشاه ساعت چهار صبح اذان میگویند ، میخواهم نماز صبح ما اول وقت باشه.
چند دقیقه بعد دوباره از خواب پرید ، بیدار ماند و اشاره کرد تا جلوی یک قهوهخانه توقف کنیم. نماز جماعت صبح را در اول وقت خواندیم ، بعد با خیال راحت به راهمان ادامه دادیم .
ساعت حدود دو نیمه شب بود ، من هم مثل ابراهیم خسته بودم ، از صبح مشغول بودیم ، گفتم ، من میخواهم بروم خانه و بخوابم ، شما چه میکنی؟
ابراهیم گفت ، منزل نمیروم ، من می ترسم خوابم برود و نماز صبح من قضا شود ، شما میخواهی برو.
بعد نگاهی به اطراف کرد ، یک کارتن خالی یخچال سر کوچه روی زمین افتاده بود ، ابراهیم آن کارتن بزرگ را برداشت و رفت سمت مسجد محمدی ، ورودی این مسجد یک فضای تقریباً دو متری بود ، ابراهیم کارتن را در ورودی مسجد روی زمین انداخت و همانجا دراز کشید.
بعد گفت ، دو ساعت دیگه اذان صبح است ، مردمی که برای نماز جماعت به مسجد میآیند ، مجبور هستند برای عبور من را بیدار کنند.
بعد با خوشحالی گفت ، این طوری هم نمازم قضا نمیشه هم نماز صبح رو به جماعت می خونم.
ابراهیم براحتی همانجا خوابید....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#ڪـــــلامشهـــــید
شهــید مهــدی زیــن الدیــن:
▫️در زمان غیبت ڪبری به ڪسی
#منتظــــر گفته می شود و ڪسی
میتواند زندگی ڪند ڪه منتظــــر
باشـــــد.
منتظـــر شـــهادت
منتظر ظهـــــور امام زمان عــــــج
خداوند امروز از ما #هـمت ، اراده
و شــــهادت طلبی میــــــــخواهد.
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
دلم بدجور هواۍِ #شهادت داره
مےخوام شهید بشم|🍃
ولے..!
مےترسم با شهادتم
آبروی شهدارو هم ببرم|😔
درستہ اهل شهادت نیستم
فقط #عاشق شهادتم|♥️
اما...!
آرزو کہ عیب نیست
اونم برایِ جوونا |🙌
مرا دریاب ای شهیدان :)
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
#رمان_مجنون_من_کجایی ❤️
#قسمت_31
تا برسیم مقر اسکان خادمین شهدا چندجا استراحت کردیم
یه جا که ایستاده بودیم که یهو یه عروسک قرمز پاندا🐼 جلوم حاضرشد
پشت سید بود که صداش در میاورد
خانم خوشگله شما چرا از همسرت خجالت میکشی؟😁
انقدر هیجانم بالا بود
انقدر خوشحال بود
دلم میخاست جیغ بکشم دستامو گذاشته بودم جلوی دهنم😃
یهو خرس رفت کنار و سید گفت اینم یه خرس خوشگل تقدیم به یه خانم خجالتی😇😁
-ووویییی خیلی قشنگه
مرسی آقای❤️
بعداز 18ساعت ⏰رسیدیم اهواز پادگان شهید مسعودیان
قرار بود امشب اینجا بمونیم فردا صبح هرکس سر پستش بره خوشحال بودم
خیلی خوشحال آخه با مرد زندگیم اینجام😊
خادم شهدا
مجتبی مسئول کل خادمین ناحیه هویزه بود
بعداز رسیدن به هویزه
مجتبی یه جلسه با کل خادمین گذاشت🙂
مجتبی:بسم الله الرحمن الرحيم
خواهرا و برادرای محترم ان شاالله ما10روز با همیم
خواهرا مسئولتون خانم جمالی همسر بنده هستن🙃
هرمشکلی بود به ایشان برسونید
ایشان به بنده میگن
ان شاالله شاهد کمترین برخود میان خواهران و برادران باشیم☺️
جایگاه قرارگیری هرکدوم از براداران مشخص شد
منم جایگاه خوهران به خودشون واگذار کردم
و به سفارش مجتبی خودم تو حسینیه هویزه قرار گرفتم
همه حواسم به تموم خواهرا بود
اما مرد من چه خاکی خادم الشهدا بود
اون حسینی مغرور معراج الشهدا رو بعداز عقد شناختم😇
و حالا اینجا با لباس خاکی بدون کفش👞 با چفیه عربی سیاه خادم الشهدا بود
اینا برای من یعنی خود خود خوشبختی😇😍
شب اول خادمی انقدر خسته بودم که ساعت⏰ 10-9خوابیدم😴
اما روز دوم بعداز اینکه تایم استراحت شروع شد
سید بهم زنگ زد
-جانم
سید:جانت بی بل😍ا
میگم اگه بیداری بیا تا جاده اصلی هویزه محل شهادت شهید علم الهدی بریم
-اوووم الان حاضر میشم🙂
پاشدم چفیه عربی که شبیه چفیه مجتبی باشه از چمدون آوردم بیرون و به عنوان روسری ، سرش کردم🙃
چادر لبنانی
بیرون که اومدم چون سرباز و همکارای مجتبی زیاد بودن از لفظ آقای حسینی استفاده کردم
وقتی که از خوابگاه دور شدیم
سید دستمو فشار داد و گفت عاشقتم رقیه😍
مرد من الان منتظر شنیدن اون جمله ای دو طرفه بود
سرم زیر انداختم و گفتم منم دوست دارم❤️
سید:رقیه چی گفتی؟ 😁
همچنان سربه زیر گفتم همونی که شنیدی خخخخخ😄
#ادامه_دارد ....
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#عاشقانه_شهدا 🌹
#تشکرازخدا🙏
میلاد پیامبر(ص) بود که مهریه را معین کردند.همان روز با هم با حضور فامیل ها،یک مراسم عقد ساده برگزار کردیم.💍
صیغه عقد را که خواندند،رفتیم با هم صحبت کنیم.دیدم دنبال چیزی می گردد؛گفت: ((اینجا یه مهر است؟)) پرسیدم مهر برای چه؟مگه نماز نخوندی؟!گفت: ((حالا تو یه مهر بده.)) گفتم تا نگی برای چی می خوای،نمی دم.
می خواست نماز شکر بخواند که خدا در روز میلاد رسول الله(ص) به او همسر عطا کرده!ایستادیم و با هم نماز شکر خواندیم...
#شهید_عبدالله_میثمی🍃🌹
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
لحظه هاےبـےقرارے و دل گرفتگے،
لحظه هاے نابِ زندگے انسان است.
شايد خدا ميخواهد
در اين لحظات ڪ ارتباط تو
با ديگران به هر دليلے قطع مےشود،
خود را به تو نشان دهد
و ارتباط عميقے بين تو و خودش ايجاد ڪند.
اين لحظه ها را از دست ندهيم،
از آن فرار نڪنيم،
دل گرفتگے يعنے دل ما از همه خسته شده و خدا را ميخواهد:)
|...استاد پناهيان...|
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
❣°•.رفیق شهید.•°❣
گاهی از آن بالا
نگاهی به ما #اسیرانِ دنیـ🌍ـا کن
دیدنی شده حال خسته ی😞 ما
و چشم های پر از #حسرتمان !
حسرتِ پرکشیدن🕊 تا آسمان !
من، خسته میان خاکها #جاماندم
ای کاش کمی دلتـ❤️
#برایم می سوخت😔
#رفیقِ_شهیدم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شبتون_شهدایی🌙
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣
PART-13.mp3
12.12M
#هر_روز_با_قرآن
#ختم_قرآن_کریم_در_رمضان
جزء سیزدهم
👤با صدای استاد پرهیزگار
#التماس_دعا_برای_ظهور
http://eitaa.com/joinchat/2443706369Cf2cb04cbae
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد
❲• دختران سلیمانی 🧕🏻🕊️❳•
🔷🔹🔹 #معـــــرفے_شهیـــــد ●نام⇦ نورالدیــــن مقــــدم ●تاریخ تولد⇦ ۱۳۴۰/۸/۲۵ ●تاریخ شهادت⇦ ۱۳۶۵/۲
🌷🕊🌷
#فرازےازوصیتنـــــامہ
💌 بندهٔ خطاکار سراپا تقصیر کوچکتر از آن هستم که از خود چیزی بگویم یا وصیّتی نمایم که در این بحبوحه از زمان که خوب و بد چون شب و روز روشن و مبرهن هستند.
🔻آنان که در خط ولایت سرخند حقّند و میدانم که امّت سلحشور و مؤمن ما اجازه نمیدهد که دشمن کافر از هر طبقه و از هر نژاد و مملکتی که میخواهد باشد بر ایشان مسلّط شوند و عقدههای چرکین و شوم خود را برایشان تحمیل نمایند و بر خرابههای شوم خود قهقهه سر دهند.
■فرمانده گردان زرهی لشکرمکانیزه 31عاشورا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
#شهیـد_نورالدیـــــن_مقــــدم🌹
《ســــالروز شهــادتــــ》🕊
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
تو این ماه #رمضان...
برید کنار گودی قتلگاه...💔😔
امام حسین(ع) هیچ کس رو دست خالی برنمیگردونه...🌸
ساربان رفت کنار گودی #قتلگاه، دست خالی برنگشت...
دیگری رفت،پیراهن حسینو برنگشت...
دیگری رفت، پیراهن حسینو
برداشت، دست خالی برنگشت...💔
دیگری رفت،انگشترو برداشت، دست خالی برنگشت...
زینب(س) رفت،دست خالی برنگشت...💔
شمر رفت، دست خالی برنگشت...😓
آقا هیچ کسو دست خالی بر نمیگردونه...😊
#حاج_آقا_پناهیان
@shahadat_dahe_haftad
کانال ❣شهادت + دهه هفتاد❣