#کلام_شهدا 💕
❄🌸❄🌸❄🌸
همیشہ میگفت :
🔷در زندگی ، آدمی #موفق تر است ڪه
در برابر #عصبانیت دیگران " #صبور " باشد
🔸 و ڪار بی منطق انجام ندهد
و این رمز #موفقیت او در برخوردهایش بود..
#شهیدابراهیم_هادی ❤
#شبتون_شهدایی 👋
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🌺🌺
#خاطرات_شهدا
از کرمانشاه به جبهه آمده بودم و مجروح شدم. دستم از کار افتاد و ناچار شدم برای مداوا به تهران بیایم.
ابراهیم در این وضعیت مرا تنها نگذاشت و به همراهم به تهران آمد و چند روز در منزل آن ها بودم و به خانواده ابراهیم مخصوصا مادر ایشان خیلی زحمت دادم.
ابراهیم با موتور من را به همه جا می برد و پی گیر درمانم بود .
بعد از این به دوستانم گفتم که من در تهران فردی را دیدم که از ما کردها مهمان نواز تر است.....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
راوی: سردار امیر نوح
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🌺🌺
#خاطرات_شهدا
از تهران راهی جبهه بودیم ، من و ابراهیم با یک ماشین شخصی تا کرمانشاه رفتیم.
نیمههای شب بود ، هنوز به کرمانشاه نرسیده بودیم ، من میدیدم که ابراهیم ، همین طور از خواب میپرد و به ساعت مچی خودش نگاه میکند!
با تعجب گفتم ، چی شده آقا ابراهیم؟
گفت ، کرمانشاه ساعت چهار صبح اذان میگویند ، میخواهم نماز صبح ما اول وقت باشه.
چند دقیقه بعد دوباره از خواب پرید ، بیدار ماند و اشاره کرد تا جلوی یک قهوهخانه توقف کنیم. نماز جماعت صبح را در اول وقت خواندیم ، بعد با خیال راحت به راهمان ادامه دادیم .
ساعت حدود دو نیمه شب بود ، من هم مثل ابراهیم خسته بودم ، از صبح مشغول بودیم ، گفتم ، من میخواهم بروم خانه و بخوابم ، شما چه میکنی؟
ابراهیم گفت ، منزل نمیروم ، من می ترسم خوابم برود و نماز صبح من قضا شود ، شما میخواهی برو.
بعد نگاهی به اطراف کرد ، یک کارتن خالی یخچال سر کوچه روی زمین افتاده بود ، ابراهیم آن کارتن بزرگ را برداشت و رفت سمت مسجد محمدی ، ورودی این مسجد یک فضای تقریباً دو متری بود ، ابراهیم کارتن را در ورودی مسجد روی زمین انداخت و همانجا دراز کشید.
بعد گفت ، دو ساعت دیگه اذان صبح است ، مردمی که برای نماز جماعت به مسجد میآیند ، مجبور هستند برای عبور من را بیدار کنند.
بعد با خوشحالی گفت ، این طوری هم نمازم قضا نمیشه هم نماز صبح رو به جماعت می خونم.
ابراهیم براحتی همانجا خوابید....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
🌺🍃
#خـــاطرات_شهدا
با ابراهیم به مرخصی آمده بودیم. به ترمینال آمدیم و راهی تهران شدیم ، راننده به محض خروج از شهر ، صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد و مسافران بلند صلوات فرستادند.
من یک لحظه به ابراهیم نگاه کردم ، دیدم بسیار عصبانی است. مدام خودش را میخورد و ذکر میگفت ، دستانش را بهم فشار میداد و چشمانش را میبست.
حدس زدم بخاطر نوار ترانه است. گفتم: ،آقا ابراهیم چیزی شده؟! میخوای به راننده بگم ...
نذاشت حرف من تموم بشه و گفت:
قربونت ، برو ازش خواهش کن خاموشش کنه.
رفتم و به راننده گفتم اگه امکان داره خاموشش کنید. راننده گفت ، نمیشه ، عادت کردم ، نمیتونم خاموشش کنم و گرنه خوابم میبره!
ابراهیم دنبال روشی بود که صدای زن خواننده به گوشش نرسد ، از توی جیب خودش قرآن جیبی کوچکی بیرون آورد و با صدای زیبایی که داشت ، شروع به قرائت قرآن کرد.
همه محو صدای دلنشین و ملکوتی او شدند ، راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم2
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#سیره_شهدا 🌺🍃
یکی از دفعاتی که ابراهیم برای مرخصی به تهران میآید ، پدر یکی از دختران محل که آرزو داشت وی را داماد خود کند ، دست او را میگیرد و به زور به خانه اش میبرد و از آن طرف عاقد را هم خبر میکند.
خانواده ابراهیم را هم به خانه دعوت میکند.
ابراهیم در اتاق دیگری نشسته بود ، پدر دختر با خانواده ابراهیم صحبت میکند و به سراغ ابراهیم میروند ، میبینند که ابراهیم در اتاق پشتی حضور ندارد !!
در حالی که اگر وی میخواست خارج شود ، تنها راه خروج از جلوی دیدگان دیگران بود.
ناچار خانواده ابراهیم سمت منزل برمیگردند ، میبینند که ابراهیم خندان جلوی درب منزل ایستاده !!
همگی تعجب میکنند و میپرسند که چطور از منزل پدر دختر خارج شده که آنها او را ندیدهاند ؟!
ابراهیم میگوید ،
آیه وجعلنا من بين ايديهم سدا ومن خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون ، را خواندم و خارج شدم !
او می گوید ، نمیخواهم چشمی در گوشه خانه و در انتظار من گریان باشد.....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد ❣
#خاطرات_شهید 🌺
با ابراهیم به مرخصی آمده بودیم.
به ترمینال آمدیم و راهی تهران شدیم ، راننده به محض خروج از شهر ، صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد و مسافران بلند صلوات فرستادند.
من یک لحظه به ابراهیم نگاه کردم ، دیدم بسیار عصبانی است. مدام خودش را میخورد و ذکر میگفت ، دستانش را بهم فشار میداد و چشمانش را میبست.
حدس زدم بخاطر نوار ترانه است. گفتم: آقا ابراهیم چیزی شده؟! میخوای به راننده بگم ...
نذاشت حرف من تموم بشه و گفت:
قربونت ، برو ازش خواهش کن خاموشش کنه.
رفتم و به راننده گفتم اگه امکان داره خاموشش کنید.
راننده گفت: نمیشه ، عادت کردم ، نمیتونم خاموشش کنم وگرنه خوابم میبره!
ابراهیم دنبال روشی بود که صدای زن خواننده به گوشش نرسد ، از توی جیب خودش قرآن جیبی کوچکی بیرون آورد و با صدای زیبایی که داشت ، شروع به قرائت قرآن کرد.
همه محو صدای دلنشین و ملکوتی او شدند ، راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم2
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣
#سیره_شهدا 🌼🍂
از دیگر ویژگی های ابراهیم این بود که ، از خودنمایی و جلوه کردن ، جلوی دیگران بیزار بود.
در میان جوانان و نوجوانان ، خودنمایی کردن یکی از ویژگی هاست.
یعنی جوانان دوست دارند جلوی دیگران جلب توجه کنند ، دوست دارند شغل خوب و شاید کار مدیریتی داشته باشند.
اما ابراهیم اینگونه نبود ، وقتی انقلاب پیروز شد مرحوم آقای داوودی که دوست و مربی ابراهیم بود ، به او پیشنهاد کرد که وارد سازمان تربیت بدنی شده و کار مدیریتی قبول کند ولی ابراهیم کار مدیریتی را نپذیرفت.
ابراهیم همیشه میگفت
هرکسی ظرفیت مشهور شدن نداره ! ،
مهمتر از مشهور شدن اینه که ، آدم بشیم !....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم2
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#سیره_شهدا 🍃🌼🍃
نامش را فراموش كردم ، اما پسری سيزده ساله بود كه پدرش راننده بود و در يك سانحه از دنيا رفت. ابراهيم خیلی مراقب اين پسر بود. برايش خرج می كرد ، او را باشگاه برد و وقتش را پر كرد بعد متوجه شد كه اينها مستأجر هستند و چند ماهی است اجاره منزلشان عقب افتاده .
روز بعد همان پسر در جمع ما گفت ، خدا اين همسايه روبرویی ما رو حفظ كن ، تموم اجاره های عقب افتاده را پرداخت كرد و به صاحبخانه ما گفته كه از اين به بعد اجاره ها را او پرداخت می كند !
او خوشحال بود و ابراهيم هم ساكت ، اما من می دانستم كه ابراهيم با همسايه صحبت كرده و هزينه ها را پرداخت كرده!!
خدای ابراهیم فرموده است ،
فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ
و اما ( به شکرانه این همه نعمت كه خدا به تو داده ) یتیم را خوار و رانده و تحقیر مکن.... (ضحی/9)
#شهیدابراهیم_هادی
📕 خدای خوب ابراهیم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال ❣ شهادت + دهه هفتاد❣
#سیره_شهدا
یکی از برجسته ترین صفات ابراهیم حیاء و عفت او بود .
وقتی می خواست با نامحرم حرف بزند ، سرش را بالا نمی آورد یا وقتی که باشگاه می رفت لباس کشتی را زیر لباسش می پوشید و در حضور مردان برهنه نمی شد.....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
@Shahadat_dahe_haftad
کانال❣شهادت + دهه هفتاد❣